فرار ابربدهکار مذاکرات با غرب از پاسخگویی با فرمان سکوت به منتقدان

مهدی اشتری تحلیلگر مسائل سیاسی، در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری آنا نوشت: در حالی که کشور همچنان با پیامدهای فاجعهبار توافق هستهای دست و پنجه نرم میکند، حسن روحانی، رئیسجمهور اسبق، بار دیگر با اظهاراتی طلبکارانه به میدان آمده و ضمن تکرار وعدههای بیاساس، منتقدانش را به سکوت فراخوانده است. ادعای او مبنی بر اینکه “اگر سال ۱۴۰۰ عدهای مانع نمیشدند، امروز نه تنها اسنپبک نداشتیم بلکه ۵۰۰ میلیارد دلار هم ضرر نکرده بودیم”، نه تنها یک فرافکنی آشکار برای فرار از مسئولیت شکست هشتساله دولتش است، بلکه تکرار همان رویه توهین و برچسبزنی به منتقدان است. این فرمان “ساکت باشید” به کسانی که از ابتدا ضعفهای ساختاری برجام را فریاد میزدند، بیش از آنکه یک تحلیل سیاسی باشد، تلاشی برای پاک کردن حافظه تاریخی ملت و بازنویسی یک شکست محض است.
ابهامات بیپاسخ در کارنامه یک ابربدهکار مذاکره با غرب
آقای روحانی به عنوان یک عنصر امنیتی-سیاسی که از ابتدای انقلاب در بالاترین سطوح تصمیمگیری کشور حضور داشته، نیک میداند که تاریخ به عقب بازنمیگردد و خسارت محض برجام، تبعات سنگینی برای کشور داشته است و قابل جبران نیست. اما او این روزها نیز با نگفتن حقایق و دادن آدرسهای غلط، اصرار دارد که همان راه را تکرار کند و خطای فاحش خود و تیم مذاکرهکنندهاش را سنگینتر میکند.
روحانی دقیقاً توضیح نمیدهد اگر قرار بود “چک برجام” در شش سال فرصت پس از توافق نقد نشود، چگونه میخواست این کار را در روزهای پایانی دولتش به ثمر برساند؟ همچنین پاسخ نمیدهد که اصلا دولتهای یازدهم و دوازدهم با چه منطق و شعاری روی کار آمدند که اکنون با وجود نقض کامل برجام و فعال شدن مکانیسم ماشه، کشور دچار مشکلی نشده و نهایت همه چیز به قبل از برجام بازگردد! فرصت سوزیها و خسارات هزاران میلیارد دلاری و سایه جنگ، میراث برجامی است که آقای روحانی این روزها همچنان آن را بزک میکند.
این تناقضات، ریشه در خطاهایی دارد که از بیانیه سعدآباد در سال ۱۳۸۲ و در دوره دبیری او در شورای عالی امنیت ملی آغاز شد. همان توافقی که پای کشورهای غربی را به پرونده هستهای ایران باز کرد و زمینهساز بحرانی شد که خود او در سال ۱۳۹۲ برای حل و فصلش داوطلب ریاستجمهوری شد. در واقع، آقای روحانی هم بحران آفرید و هم برای حل آن داوطلب شد؛ شرایط را سخت و دشوار کرد و حالا پس از گذشت ۲۲ سال، همچنان اصرار دارد که تفکر او تنها “راهحل” موجود است.
تناقضات بیپاسخ در ادعاهای برجامی روحانی
سخنان اخیر روحانی عامدانه از کنار پرسشهای کلیدی و حقایق مسلم عبور میکند:
۱. نقض عهد آمریکا در دوره اوباما: روحانی توضیح نمیدهد چرا پس از امضای برجام و در دوره دولت دموکرات اوباما، آمریکا و اروپا عملاً به هیچیک از تعهدات کلیدی خود عمل نکردند و با بهانههایی مانند تحریمهای غیرهستهای، مانع انتفاع اقتصادی ایران شدند؟
۲. انفعال و همراهی اروپا با ترامپ: رئیسجمهور سابق نمیگوید چرا زمانی که ترامپ از برجام خارج شد، اروپای مدعی استقلال، کوچکترین تلاشی برای حفظ توافق انجام نداد و فوراً تمام شرکتهای خود را از ایران فراخواند؟
۳. عدم تمایل بایدن به بازگشت به برجام: برخلاف روایت غیرمستند روحانی، دولت بایدن هیچگاه ارادهای جدی برای بازگشت بدون پیششرط به برجام از خود نشان نداد و با حفظ کامل تحریمهای ترامپ، به دنبال گرفتن امتیازات بیشتر از ایران بود.
آقای روحانی چه کسی از مذاکره و حل مسائل فراری است؟
اکنون نیز روحانی و جریان همسوی او، ایران را به عدم نرمش کافی متهم میکنند. این در حالی است که ایران در طول هشت سال دولت تدبیر و امید، “نرمش کامل” را به نمایش گذاشت. این آمریکاییها بودند که با زیادهخواهی میز مذاکره را ترک کردند و حتی در میانه گفتگوها، با همدستی رژیم صهیونیستی به تأسیسات هستهای ایران حمله نظامی کردند و صدها تن از هموطنان ما و دانشمندان و فرماندهان را به قتل رساندند. این ایران نیست که از مذاکره فراری است، بلکه همان “کدخدایی” است که دولت روحانی وعده تعامل با او را میداد، اما امروز همچنان زیادهخواهی میکند.
از وعده رفع تحریمها تا طلبکاری برای خسارت محض
آقای روحانی که وعده “رفع فوری تمام تحریمها” را میداد و تیم او وجود مکانیسم ماشه را کتمان میکرد، امروز باید پاسخگوی عملکرد خود باشد. او باید توضیح دهد با کدام تضمین وارد معاهدهای شد که کشور را یک دهه به عقب راند. طرح ادعاهای خیالی مانند ضرر صدها میلیارد دلاری به دلیل تاخیر در بازگشت به برجام، اعترافی ناخواسته به این حقیقت است که آنچنان این توافق سست و ضعیف بوده که خروج یک عضو و عهدشکنی سایر اعضا بدون هیچ آسیبی به آنها، میتوانست چنین خسارتی به کشور وارد کند و با شرطی کردن اقتصاد کشور و گره زدن آن به سرنوشت مذاکرات، سفره ایرانیان را طی ده سال اخیر کوچکتر از قبل از توافق برجام کند.
امروز، آقای روحانی به عنوان “ابربدهکار مذاکره با غرب”، به جای پاسخگویی در برابر پرونده “خسارت محض”، در جایگاه طلبکار ایستاده و با حمله به منتقدان، به دنبال تبرئه خود از این شکست تاریخی است. اما تاریخ قضاوت خواهد کرد که چه کسانی با سادهاندیشی و خوشخیالی در مورد آمریکا و اروپا منافع ملی را به حراج گذاشتند و چه کسانی خیرخواه ایران بودند و از ابتدا نسبت به این مسیر پرخطر هشدار میدادند. به نظر آقای روحانی، به جای فرمان سکوت دادن به منتقدانش، باید مدتی خودش ساکت باشد و بیش از این دستپختش را هم نزند.
انتهای پیام/