بسیاری از زحمات سهساله دولت سیزدهم در این یک سال از دست رفت

به گزارش خبرگزاری آنا به نقل از چارسوق سه سال ریاستجمهوری شهید آیتالله رئیسی با همه سختیهای اقتصادی، بحران کرونا، خاموشیها و بدهیهای سنگین آغاز شد، اما بسیاری او را نماد «کارآمدی مدیریتی» میدانند که با روحیه جهادی توانست کشور را از شرایطی سخت عبور دهد. در مقابل، یک سال نخست دولت چهاردهم با انتقادهای جدی از «بیبرنامگی و ناترازی» همراه بوده است. برای بررسی تفاوت دو رویکرد و مرور ویژگیهای شخصیتی و مدیریتی شهید رئیسی، به گفتوگو با سپهر خلجی رئیس شورای اطلاعرسانی دولت شهید رئیسی پرداختیم که در ادامه میخوانید:
مهمترین ویژگی شهید رئیسی را به عنوان فردی که سالها در کنار او بودید، چه میدانید؟
شهید رئیسی به عنوان یک رئیسجمهور تراز محصول قریب به نیمقرن سرمایهگذاری انقلاب اسلامی بود یعنی شخصیتی که فرزند حوزه است، طلبه است، در مراحل مختلف ساختار نظام حضور داشته و کولهباری از تجربه دارد، نایبرئیس خبرگان است، در ساختار دستگاه قضایی مسئولیتهایی از پایین تا بالاترین سطح داشته، رئیس قوه قضائیه و به واسطه آن عضو شورای انقلاب فرهنگی، عضو شورای امنیت ملی در کوران مسائل مختلف کشور و نهایتاً رئیسجمهور بوده است؛ شهید رئیسی با چنین اندوختهای به ریاست جمهوری رسید، بدیهی است که در جریان نیازهای مردم و اولویتهای کشور قرار داشتند.
از همان لحظه اول هم برای مهمترین مسائل کشور تا جایی که تجربه ایشان یاری میکرد و با کمک سایر دوستانی که اطراف ایشان بودند برای این موارد برنامهریزی کرد.
بارها گفتهایم که اگر میخواهیم شهید رئیسی را به لحاظ «کارآمدی مدیریتی» توصیف کنیم باید مرور کنیم که در چه شرایطی دولت را به عهده گرفت. در سال ۱۴۰۰ که همه مردم به یاد دارند خاموشیهایی که کشور درگیر آن خاموشیهای آزاردهنده بود. کرونا و بیعملی دولت مستقر روزانه ۷۰۰ الی ۸۰۰ نفر از مردم جان خود را از دست میدادند و عموم خانوادهها درگیر بیمارستان و فوت اطرافیان بودند.
نبود واکسن و گره خوردن همه چیز به مذاکرات که در دولت دوازدهم صورت گرفته بود یک مسیر شکست خورده را رقم زد. حتی در برخی مناطق کشور بحران آب هم وجود داشت. زمانی که شهید رئیسی رأی آورد حتی مسئولین دولت قبل از جمله آقای جهانگیری در جلساتی که منتشر شد اذعان میکردند شرایطی که اکنون شما مسئولیت را به عهده گرفتید حتی از دوره جنگ هم سختتر است.
با اعتراف خود مسئولین در شرایطی که خزانه خالی بود، انباشتی از بدهیهای دولتی وجود داشت، چاپ پول افزایش یافته بود، افزایش نقدینگی و تورم بالای ۵۰ درصد. در چنین شرایطی شهید رئیسی دولت را به دست گرفت و با همه این سختیها سه سال از روی احساس تکلیف و مسئولیت پذیری کشور را اداره کرد.
وضعیت اقتصادی در دولت سیزدهم چطور بود؟
در سه سال دولت شهید رئیسی آمارهای رسمی اقتصادی به ما میگوید نقدینگی تقریباً نصف شده بود، آمار اشتغال به شدت بهبود پیدا کرده و به مرز حدود ۸ درصد رسید یعنی به تعبیری بیکاری مهار شد و در حال فروکش کردن بود. البته ما در همان مقطع هم در بحث بیکاری تحصیلکردگان مشکل داشتیم اما استانهایی را داشتیم که کار بود اما نیروی کار وجود نداشت. به طور مثال در سمنان شکایت استاندار این بود که کار وجود دارد اما نیروی کار متناسب نداریم. شاخصهای تولید نیز بهبود پیدا کرد و حتی مسائل پیچیدهای مانند مسکن از شاخصهای منفی به حدود مثبت ۷ درصد رسید، ترانزیت مثبت ۴۶ درصد شد و رشد اقتصادی حدود ۵ درصد شد در حالی که رشد اقتصادی در ۱۴۰۰ حدود صفر تحویل گرفته شده بود.
در بخش کنشگریهای بینالمللی هم گشایشهایی ایجاد شد از جمله بریکس، شانگهای، شکستن یخ ارتباطی ایران و عربستان و حتی زمینهسازی برای ارتباط با مصر و قراردادهایی راهبردی با برخی کشورهای بزرگ فصل مهمی از رویدادهایی است که در دوره شهید رئیسی اتفاق افتاد.
مجموعهای از این اتفاقات منجر به این شد که بیش از ۵۰ ویژگی را رهبر معظم انقلاب در بیانات مختلفشان از شخص و یا دولت شهید رئیسی بیان فرمایند از جمله «رئیسجمهور جامعالاطراف» که امروز و در این یکسال همه فهمیدند که چه میزان لازم است که یک رئیسجمهور نسبت به موضوعات مختلف اشراف و جامعیت داشته باشد و بتواند برای مسائل راهحل پیدا کند. یا فرمودند از دست دادن رئیسجمهور شهید رئیسی برای کشور «خسارت» بود. یا فرمودند رئیسی «صدای انقلاب اسلامی» بود که این توصیفات بسیار مهم است.
بیان مجموعهای از این ویژگیها درباره شهید رئیسی بینظیر است و ما در طول دوران انقلاب اسلامی چنین شخصیتی که این میزان ویژگی دربارهاش از سوی رهبر معظم انقلاب توصیف شده باشد نداشتهایم.
دولت چهاردهم بزرگترین مشکلی را که در این یک سال مطرح کرده، ناترازیها است. در این باره توضیح بدهید.
واقعیت این است که کشور سالهاست درگیر یک ناترازی در حوزههای مختلف شده است و یکی از دلایلی که بسیاری از دلسوزان مخالف ورود شهید رئیسی به عرصه انتخابات و ریاست جمهوری بودند همین مشکلات به جامانده از دولتهای گذشته بود. کشور در آستانه ورود ایشان درگیر خاموشی و ناترازی سنگین در این حوزه بود.
همچنین ناترازیهایی در بخش بودجه و بدهیهای دولتی وجود داشت. علاوه بر اینها در حوزه آب هم ناترازیهایی وجود داشت. اما نکته مهم این بود که شخصی که در این عرصه ورود میکند با علم به این شرایط مسئولیت میپذیرد و ضروری است که برای آن چارهاندیشی کند. در مواجهه با این مشکلات دو رویکرد وجود دارد یا مدیر توانایی مدیریت این مسائل را در خود میبیند و یا تلاش میکند به جای تدبیر امور صرفا در رسانه مشکلات را بازگو کند. طبیعی است که بیان این مشکلات در رسانه راهحل نیست چراکه مردم به مشکلات واقفند و به دنبال حل مسئله هستند.
شهید رئیسی مدیر تراز بود که با به خدمت گرفتن همه ظرفیتها، کشور را در عرض چند ماه از آن شرایط سخت عبور داد و با تمام ناترازیهایی که در منابع انرژی بود مسئله قطع برق مردم مدیریت شد. نظر شهید رئیسی این بود که ما «نباید زندگی مردم را مختل کنیم». بخش تولید مدیریت شد. جدولی تهیه شد تا برق شهرکهای صنعتی با برنامهریزی مدیریت شود به گونهای که به تولید آسیب نرسد.
یعنی برق بخش صنعتی مدیریت شد به این معنا که در برخی روزها طبق جدول برق صنعت محدود میشد و در روز دیگری جبران میشد. آمار شاخصهای تولید همه گویای این است که ما افت تولید نداشتیم. متاسفانه امروز هم برق خانگی و هم برق صنعت هر دو قطع میشود، بدون برنامه هم این اتفاق رخ میدهد. دقیقا مثل دوران یک رئیس جمهوری که هم میخواست چرخ اقتصاد را بچرخاند و هم چرخ سانترفیوژ را که هم چرخ اقتصاد پنجر شد و هم چرخ سانتریفیوژ!
در دوره شهید رئیسی، دولت ناترازیها را مدیریت میکرد. با مدیریت صحنه بخشی از این کسریها کنترل شد. برای بخشی از موضوع هم برنامهریزی شد جهت راهاندازی نیروگاههایی که از مدار تولید خارج شده بود و نیاز به تعمیرات داشت که با فوریت انجام شد. اعتبارات با محوریت وزارت نیرو به آن سمت هدایت شد. گام سومی که انجام شد اولویت دادن به پروژههای در حال احداث نیروگاهی بود یعنی به طور مثال نیروگاهی که ۷۰ درصد پیشرفت کرده بود و ۳۰ درصد مانده بود در اعتبارات اولویت گرفت و ظرف ۶ الی ۸ ماه به بهرهبرداری رسید. برنامه دیگر ترغیب صنایع به سمت تأمین برق خود از منابع در اختیار بود.
برنامهریزی مستمر و حضور در صحنه و کار جهادی را مردم در دولت شهید رئیسی دیدند، آنچه اکنون محل ایراد است عدم مدیریت امور، عدم برنامهریزی لازم و ناکارآمدی است. یعنی ناکارآمدی و ناترازی در عرصه مدیریت بیشتر به کشور آسیب زده تا وجود ناترازی در سایر بخشها. اینکه بعضا گفته میشود شهید رئیسی دولت را بدون مشکل تحویل گرفت و همه چیز تراز بود، حتما اشتباه است.
در حوزه بنزین هم ناترازی وجود داشت. یعنی میزانی که مصرف میشد بیش از میزان تولید بود لذا چند اقدام مدیریتی در این حوزه برای کنترل مدیریت مصرف انجام شد. از جمله از مدار خارج کردن برخی از کارتهای سوخت مشکوک و مجهولالهویه و اقداماتی هم در جهت کنترل قاچاق سوخت انجام شد.
نکته مهمی که امروز در بحث ناترازی وجود دارد شیوه تبلیغاتی است که درباره ناترازی میشود و بیشتر احساس میشود برای فرار از مسئولیت در برابر پاسخگویی به مردم است.
دیدگاه شهید رئیسی نسبت به بیان مشکلات چه بود؟ مرز بین مطلع کردن مردم از مشکلات با سیاهنمایی را چطور میدیدند؟
شهید رئیسی یک ایده داشت و آن این بود که اگر در دولت مسئولی با مشکلی مواجه میشود که میشود اما حق ندارد مردم را ناامید کند. طبیعی است که مسئولین باید مشکلات مردم را تدبیر کنند اما بیان پرقدرت و مستمر این نکات به مردم باعث حل مشکل میشود؟.
مدیران مسئولیت میگیرند که مشکلات را حل کنند. جلساتی که در بخشهای مختلف دولت تشکیل میشود برای حل شدن مسائل مردم است. حل مشکل درگیر کردن مردم با آن مشکل نیست. البته این به معنای کتمان کردن این مسائل از مردم نیست. بلکه در صورتی که احتیاج به کمک مردم در مسائل مختلف باشد باید از مردم نیز مشارکت و کمک خواست. چنانچه در دولتدشهید رییسی وزیر نیروی وقت همچنین کاری را انجام میداد. مثلا پاداش و تخفیفاتی برای مشترکین کممصرف اعلام میشد اما این اقدامات مدیریتی متفاوت است با اینکه مدیر ارشد یا وزیر دولت از اوضاع کشور ضعیفنمایی و بنبستنمایی کند چراکه این شیوه جز ناامیدی مردم و وقیح کردن دشمن اثر دیگری نخواهد داشت. طبیعی است که مردم نمیتوانند مشکلات ساخت نیروگاه را حل کنند.
در همین مدت هم دیدیم که دشمنان چه سوءاستفادههایی از ضعیف نماییها انجام دادند. یعنی این ضعیفنماییها که بخشی از آن ناشی از سوء مدیریت است منجر به این میشود که مردم نسبت به اداره شرایط کشور توسط کارگزاران نظام ناامید و دشمنان هم امیدوار شوند. شهید رئیسی اعتقاد داشت مطرح کردن موضوعی که مخاطب آن ما مسئولین هستیم و باید برای آن تدبیر بیندیشیم با مردم اثری جز ناامیدی مردم نخواهد داشت.
در این یک سال، کشور به طور گسترده به بهانههای مختلف تعطیل شده است. دیدگاه شهید رئیسی درباره تعطیل کردن کشور چه بود؟
در خصوص تعطیلیها هم باید این نکته ذکر شود که تعطیلی کشور برای شهید رئیسی تقریبا خط قرمز بود و جزو مواردی بود که به شدت با آن برخورد میکرد. حتی در برههای به علت بارش جزئی برف و تغییرات جوی مسئولین آموزش و پرورش ناچار به تعطیلی مدارس شدند شهید رئیسی با این اقدام مخالف بود و معتقد بود اگر شرایط جوی طوری شد که مجبور به تعطیلی شدیم امر آموزش نباید تعطیل شود و آموزش مجازی باید برقرار باشد. لذا کار به جایی رسید که دستور دادند هیچ استانداری حق تعطیل کردن استان بدون کسب اجازه از وزیر کشور و دولت را ندارد.
عملکرد دولت چهاردهم را در یک سال اخیر چگونه دیدید؟
اگر بخواهیم دولت چهاردهم را پس از یکسال ارزیابی کنیم باید منصفانه و واقعبینانه باشد.
در این یک سال از ابعاد گوناگون با مسایل مختلفی مواجه هستیم. به طور مثال در حوزه اقتصادی همه شاخصهای اقتصادی کشور دچار تنزل و سقوط شده است. رشد نقدینگی، اشتغال، تورم، تولید، مسکن، ترانزیت با رشد منفی و رکود مواجه شده.
در این یک سال همه شاخصهای اقتصادی کشور که بهبود آنها حاصل سه سال مدیریت شهید رئیسی بود تقریباً از دست رفت.
در سیاست خارجی در یک سال گذشته یک موضع افتخارآمیز بینالمللی کسی نمیتواند معرفی کند. آنچه در حوزه سیاست خارجی منعکس میشود موضع ضعف به بیرون و پمپاژ ناامیدی در داخل است و البته این موضوع اصلاً خوشحالکننده نیست. یعنی در عرض یک سال ایران از یک کشور پیشرو، پویا و فعال به یک کشور به هم ریخته در حوزه شاخصهای مختلف اقتصادی و سیاست خارجی تبدیل شد.
«تصویری از بیبرنامگی» و «به هم ریختگی ساختار مدیریتی کشور» در مقابل چشم مردم در این یکسال ارائه شد که مصداقهای بسیار زیادی دارد.
در یک سال گذشته چقدر مردم احساس کردند که به جیبشان فشار میآید؟
عملاً یک رهاسازی در حوزه اقتصاد صورت گرفت. قیمت برنج، وضعیت روغن، وضعیت نان، گوشت، مرغ و معیشت مردم در این یک سال گذشته چگونه شد؟
کشوری که از موضع اقتدار و از موضع پویا در صحنه روابط بینالملل کنشگری میکرد و نقش تعیینکننده در بسیاری از موضوعات داشت ظرف یک سال چگونه دچار انفعال و رسماً تعطیل شد؟
مردم اکنون دقیقاً میتوانند قضاوت کنند که سال ۱۴۰۳ چه وضعیتی داشتند و اکنون که اواسط ۱۴۰۴ هستیم در حوزههای مختلف چه وضعیتی دارند. نتایج نظرسنجی تمامی مراکز معتبر در این مدت بسیار گویاست.
معتقدم که از مجموعه روند یک سال گذشته تجربهای ملی برای مردم حاصل شده است. بر اساس واقعیات میدان تجربه شد که «دولت ضعیف پایه» ایران را دچار پس رفت میکند. تجربه شد که «کارآمدی» مهمترین عنصر مورد نیاز برای جمع کردن صحنه کشور است و از این نظر اکنون کشور دچار آسیب شده است. هر دورهای که به «آرمانهای و اهداف انقلاب» رجوع کردیم و به آن آرمانها و اهداف پایبند بودیم پیشرفت حاصل شد و هرگاه از این آرمانها فاصله گرفتیم کشور دچار آسیب شد. تجربه دیگری که حاصل شد این بود که مردم متوجه شدند «سادگی کارگزار» یکی از الزامات است اما اگر سادگی با «سادهانگاری و بیمسئولیتی» همراه شود کشور آسیب خواهد دید.
سیاست خارجی دو دولت را مقایسه کنید.
در حوزه سیاست خارجی اصل مهم در دولت شهید رئیسی «سر دست گرفتن اصول انقلاب اسلامی در جهت تأمین منافع ایران» بود که این بسیار مهم است. به طور مثال در وزارت خارجه یک شخصیت تکرار نشدنی مانند شهید امیر عبداللهیان که یک دیپلمات انقلابی و کارآمد است قرار میگیرد. در جنایاتی که در غزه رقم خورد نقش ایشان در دفاع از فلسطین و غزه را میبینیم که ۶ ماه به عنوان وزیر خارجه جمهوری اسلامی و جریان مقاومت پرچمدار دفاع از مظلومیت مردم فلسطین و غزه و فشار بر رژیم صهیونیستی شد که این بسیار مهم بود . «صراحت در بیان مواضع جمهوری اسلامی» در مجامع بینالمللی و نترسیدن از دشمن بسیار مهم است.
ما در سیاست خارجی با حضور شهید امیر عبداللهیان و تیمی که با ایشان همراهی داشتند این شاخصها را به صورت برجسته میدیدیم. خسته و ناامید نشدن و نهراسیدن از توپ و تشر دشمن و برخورد از موضع اقتدار در مجامع بینالمللی.
یکی از مهمترین موفقیتها «سیاست همسایگی» بود که در دولت شهید رئیسی به عنوان یک اصل راهبردی در صدر برنامههای وزارت امور خارجه بود و دنبال میکردند.
در انجام عملیات وعده صادق ۱ برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، ایران به اسراییل حمله و ضرباتی را وارد کرد. این در دولت شهید رئیسی اتفاق افتاد. آیت الله رئیسی معتقد بود در برابر جنایاتی که اسرائیلیها مرتکب میشوند باید سیلی سخت بخورند.
البته این مطالب به این معنا نیست که همه چیز بر وفق مراد بود، چراکه در صحنه سیاست خارجی برخی از فاکتورهایی که وجود دارد به طور کلی در اختیار شما نیست. بعضا شرایط طوری رقم میخورد که باید بر آن تدبیر کرد اما کلا موضع دولت سیزدهم در آن مقطع «موضع ضعف در برابر رویدادهای پیرامونی و یا رویدادهای منطقهای و بینالمللی» نبود.
از مجموع آنچه سه سال در دولت شهید رئیسی اتفاق افتاد و آنچه در یک سال گذشته اتفاق افتاد تجربهای حاصل شد و معتقدم باید الزاماتی در حرکت آینده کشور مورد توجه قرار بگیرد.
اگر میخواهیم مشکلات حل شود و یا حداقل به سمت بهبود حرکت کند باید «بیمسئولیتی، خستگی، ناامیدی، فرسودگی و ناکارآمدی به لحاظ مدیریتی» در کشور تدبیر شود.
نکته مهم دیگر این است که مهمترین خدمت برای رهایی از آنچه در یک سال گذشته شاهد بودیم «نجات دادن کشور از بیبرنامگی» است.
کارگزاران نظام باید این نکته را ملکه ذهن خود کنند و دائماً تکرار کنند که ما «ایران مقتدر هستیم»، ما ضعیف نیستیم. هرگاه روح توانستن بر بدنه مدیریتی کشور حاکم و دمیده شد کشور توانست از برخی برههها عبور کند و حرکات رو به جلو انجام دهد. ما به جای ضعیفنمایی باید این را بدانیم و بپذیریم که ما ایران مقتدریم.
صدها هزار شهید برای این کشور جان خود را فدا کردند تا کشور رو به جلو حرکت کند. این افراد برای انقلاب هزینه شدند تا کشور به پیش برود.
انتهای پیام/