سه پیادهروی که حجتالاسلام ابوترابی بنیان نهاد/ راز آرامش در اردوگاههای بعثی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، زندگی حجتالاسلام سیدعلیاکبر ابوترابی یکی از چهرههای شاخص انقلاب اسلامی، درهمتنیده با فراز و فرودهای مبارزه، جهاد، اسارت و خدمت به مردم است. از نخستین جرقههای انقلاب در دهه ۴۰، همراهی با جریانهای مسلحانه در دهه ۵۰، حضور در خط مقدم دفاع مقدس، تا ده سال اسارت در زندانهای رژیم بعث عراق و سپس فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در دهههای ۶۰ و ۷۰، نام او همواره در متن حوادث مهم تاریخ معاصر ایران دیده میشود.
اما بیتردید، قله مجاهدت و اوج اثرگذاری این روحانی مجاهد را باید در سالهای اسارت دانست؛ دورانی که توانست با صبر، تدبیر و اجتهاد درست، چراغ ایمان و امید را در دل هزاران آزاده ایرانی روشن نگه دارد.
طلبگی از مشهد تا نجف؛ آغاز راه مجاهدت
سیدعلیاکبر ابوترابی پس از اخذ دیپلم، در حالیکه داییاش او را به ادامه تحصیل در آلمان تشویق میکرد، با توصیه پدر راهی حوزه علمیه مشهد شد. نزد مرحوم آیتالله شیخ مجتبی قزوینی، نخستین گامهای طلبگی را برداشت و به توصیه او لباس روحانیت پوشید. دو سال بعد در قم به تحصیل ادامه داد؛ روزهایی که همزمان با آغاز مبارزات امام خمینی (ره) علیه رژیم پهلوی بود.
او از نزدیک شاهد حمله نیروهای شاه به مدرسه فیضیه بود و صحنهای فراموشنشدنی را روایت کرده است؛ زمانی که امام خمینی بیاعتنا به تفنگهای سربازان، راه خود را به سمت مدرسه باز کرد و جمعیت را با خود به داخل برد.
پس از تبعید امام به ترکیه، ابوترابی رهسپار نجف شد. در آنجا شاگرد استادانی، چون آیتالله وحید خراسانی و آیتالله میرزا علی غروی شد و همزمان از محضر امام خمینی نیز بهرهمند شد. او از نجف اشرف ۲ بار عازم سفر به خانه خدا شد. در سال ۱۳۴۶ به تهران آمد و با دختر حاج علیاکبر محمدزاده صدیقی ازدواج کرد.
در همین دوران به اتهام انتقال اعلامیههای امام که ۱۲۵۴ برگ اعلامیه در چمدان جاسازی شده بود، در مرز خسروی دستگیر و در سال ۱۳۴۹ به زندان قصر تهران منتقل شد.
همراهی با شهید اندرزگو
بازگشت به ایران، فصل تازهای از مبارزات ابوترابی را رقم زد. او با شهید سیدعلی اندرزگو آشنا شد و به یکی از نزدیکترین یاران او بدل گشت. هرچند به توصیه اندرزگو مستقیماً در عملیاتها شرکت نمیکرد، اما در پشتیبانی، تأمین مالی، انتقال سلاح و ارتباط میان گروههای مبارز نقش مؤثری داشت. بسیاری از روایتهای کمتر شنیدهشده از مبارزات اندرزگو، امروز به واسطه خاطرات ابوترابی در دسترس است. همچنین در سال ۱۳۵۶ همراه با پدر و داییاش به شهر ایرانشهر رفت تا از نزدیک با حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای که در تبعید بودند، دیدار داشته باشد.
ورود به میدان سیاست پس از انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ابوترابی مسئولیتهای متعددی بر عهده گرفت؛ از کمیته استقبال امام و حفاظت از کاخ سعدآباد تا فرماندهی کمیته انقلاب قزوین و فعالیت در کمیته امداد. او در نخستین انتخابات شورای شهر در سال ۱۳۵۸ در قزوین با رأی بالا برگزیده شد و به ریاست شورا رسید؛ هرچند پس از مدتی به دلیل اختلافات داخلی، از این مسئولیت کناره گرفت.
جنگ، جبهه و اسارت
با آغاز جنگ تحمیلی، ابوترابی به شهید مصطفی چمران پیوست و در ستاد جنگهای نامنظم حضور یافت. او فرماندهی یک گروه رزمنده را بر عهده داشت و در عملیاتهای مهمی، چون آزادسازی سوسنگرد نقشآفرینی کرد. اما سرانجام در عملیات اللهاکبر به اسارت دشمن درآمد؛ خبری که ابتدا به عنوان شهادت او در ایران پیچید و مجالس یادبود بسیاری برایش برگزار شد.
۱۰ سال اسارت؛ مدرسهای از صبر و اجتهاد
اسارت، سختترین و در عین حال درخشانترین دوره زندگی ابوترابی بود. او با تشخیص درست اولویتها، مسیر مقاومت در اردوگاهها را تغییر داد. اگرچه اسرای ایرانی در آغاز، در برابر قوانین خشن بعثیها سرسختانه میایستادند و متحمل شکنجههای سنگین میشدند، ابوترابی با رویکردی متفاوت توانست راهی تازه نشان دهد: حفظ جان و روحیه اسرا در کنار ایستادگی بر اصول.
روش او سبب شد فضای اردوگاهها آرامتر شود و فرصت رشد علمی، معنوی و جسمی برای اسرا فراهم آید. بسیاری از آزادگان بعدها او را «ملجأ و پناهگاه» خود دانستند. حتی شماری از زندانبانان بعثی تحت تأثیر منش انسانی او قرار گرفتند و تغییر مسیر دادند.
آزادی و نمایندگی آزادگان
با آزادی در ۲۴ شهریور ۱۳۶۹، رهبر انقلاب او را به نمایندگی ولیفقیه در امور آزادگان منصوب کرد. از آن پس، ابوترابی پیگیر مسائل معیشتی، شغلی و تحصیی آزادگان شد و حتی تلاش کرد کسانی را که به دام منافقین افتاده بودند، به آغوش خانواده بازگرداند.
حضور در مجلس و فعالیتهای فرهنگی
ابوترابی در دو دوره چهارم و پنجم، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی شد. نکته جالب اینکه نام او همزمان در فهرست جناحهای مختلف سیاسی قرار داشت؛ نشانهای از مقبولیت و جایگاه فراتر از جناحهای سیاسی.
از جمله ابتکارات فرهنگی او، راهاندازی سه پیادهروی بزرگ بود: پیادهروی از مرقد امام خمینی تا مشهد، پیادهروی فاطمیه از تهران تا قم و پیادهروی دعای عرفه از مرصاد تا مرز خسروی. این حرکتها بعدها الهامبخش راهپیماییهای مذهبی و آیینی در کشور شد.
بدرقه سید آزادگان
سرانجام در ۱۲ خرداد ۱۳۷۹، حجتالاسلام سیدعلیاکبر ابوترابی در سانحه رانندگی در مسیر مشهد دار فانی را وداع گفت. خبر درگذشت او در روز ۲۸ صفر، بار دیگر ایران را به سوگ نشاند.
نگاه رهبر انقلاب به شخصیت ابوترابی
رهبر معظم انقلاب در توصیف جایگاه او فرمودهاند:«آقای ابوترابی همان کسی بود که همه آزادگان به او پناه میبردند... اگر بخواهیم تشبیه ناقصی بکنیم باید بگوییم که او در دوران اسارت، مثل حضرت زینب (س) رفتار کرد.» (۲۵ شهریور ۱۳۶۹)
«در میان آزادگان، معلم معنوی آنها، مرحوم ابوترابی بود.» (۲۵ آذر ۱۳۸۲)
«امیدواریم خداوند درجات این سید بزرگوار، عالم مجاهد و صبور را عالی کند.» (۲۵ مرداد ۱۳۹۱)
زندگی حجتالاسلام سیدعلیاکبر ابوترابی تصویری روشن از یک روحانی مبارز است؛ عالمی که از درس و بحث حوزه تا میدان جنگ، از سلولهای تاریک ساواک تا اردوگاههای بعثی و از کرسی مجلس تا میان آزادگان، هیچگاه از مسیر مجاهدت دست نکشید. او نماد صبر، تدبیر و ایستادگی در راه حق بود؛ «سید آزادگان» که نامش برای همیشه در تاریخ انقلاب اسلامی ماندگار خواهد ماند.
بیستمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت با عنوان رویداد ملی «آزادگان ایران»، روز ۷ شهریور ۱۴۰۴ در قزوین برگزار میشود و در این مراسم، تقریظ حضرت آیتالله العظمی خامنهای بر کتاب «پاسیاد پسر خاک» برای نخستینبار منتشر خواهد شد.
قزوین، پایتخت آزادگان ایران، روز ۷ شهریور ۱۴۰۴ میزبان رویداد ملی «آزادگان ایران» خواهد بود؛ مراسمی که با هدف گرامیداشت یاد و راه آزادگان سرافراز و بهویژه بزرگداشت سید آزادگان، شهید سیدعلیاکبر ابوترابیفرد، برگزار میشود.
این رویداد که همزمان با بیستمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت شکل میگیرد، فرصتی برای بازخوانی بخشهایی کمتر روایتشده از تاریخ انقلاب اسلامی و تبیین ابعاد مکتب امام خمینی (ره) و شاگردان برجسته اوست.
از بخشهای اصلی مراسم، انتشار تقریظ حضرت آیتالله العظمی خامنهای بر کتاب روایت زندگی و مبارزات شهید سیدعلیاکبر ابوترابیفرد با عنوان «پاسیاد پسر خاک» است. (اینجا و اینجا بخوانید)
انتهای پیام/