راه نجات رشد علمی ایران اختصاص بودجه، حذف موانع و احترام به استادان است
به گزارش آنا، کرامتاله زیاری رئیس سابق دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران و پژوهشگر نمونه کشوری، با سابقهٔ انتشار حدود ۶۰۰ مقاله در مجلات علمی و پژوهشی معتبر بینالمللی و نگارش ۶۰ عنوان کتاب در گفت و گو با خبرنگار آنا معتقد است که وضع کنونی آموزش عالی، بسیاری از اعضای هیأت علمی دانشگاهها را با چالشهای جدی معیشتی، پژوهشی و انگیزشی مواجه کرده است. او میگوید این مشکلات عملاً فرصتهای علمی کشور را محدود کرده است. زیاری، تأکید میکند که بدون بازنگری اساسی در سیاستهای حمایتی و ایجاد بسترهای لازم برای حضور فعال دانشگاهیان درعرصههای علمی جهانی، امکان رقابت علمی ایران با کشورهای پیشرو وجود نخواهد داشت و خطر کاهش جایگاه علمی کشور بیش از پیش جدی میشود.
اصلیترین دلیل کاهش شتاب علمی در کشور از نگاه شما چیست؟
به نظرمن، کاهش شتاب علمی کشور تابعی از میزان توجه دولت، بودجه اختصاصی، ضوابط و مقررات است. در بسیاری از کشورهای اروپایی و حتی برخی کشورهای آسیایی که از نظرعلمی در جایگاه پایینتری از کشور ما قرار دارند، استادان دانشگاه برای چاپ مقالات، به ویژه مقالات Open Access، هزینه پرداخت میکنند، اما دانشگاه همه این هزینهها را تأمین و پرداخت میکند. آنها به راحتی از امکانات دانشگاه بهرهمند هستند و کارت اعتباری در اختیاردارند که پرداختها را بسیار ساده میکند. اما در کشور ما، ارتباطات علمی و فرهنگی میان دانشگاهها و جهان تقریباً برقرار نیست.این ارتباطات بیشتر روی کاغذ است و در عمل کمتر به چشم میآید. وجود تحریمها، ضوابط سختگیرانه،عدم دسترسی به کارت اعتباری برای شرکت درهمایشهای بینالمللی و همچنین نبود امکانات لازم برای اعضای هیأت علمی برای چاپ مقالات در مجلات معتبر بینالمللی مانند Web of Science و Scopus، به ویژه در بخشهای Q۱ و Q۲، از مشکلات عمده استادان و پژوهشگران دانشگاهی به شمار میرود.
من استاد پایه ۶۹ هستم و در سال گذشته و جاری ۱۲ مقاله درمجلات معتبر بین المللی چاپ کردهام و همه هزینهها را شخصاً پرداخت کردهام. در سال ۱۴۰۱ به عنوان استاد نمونه کشوری و در سال ۱۴۰۳ به عنوان پژوهشگر برجسته دانشگاه تهران انتخاب شدم. همچنین در سال ۱۳۸۴ نشان پژوهشی کشور را دریافت کرده و تاکنون حدود ۶۰۰ مقاله علمی و ۶۰ جلد کتاب منتشر کردهام. برخی از استادان مانند من عاشق علم و کشورشان هستند؛ از هزینههای شخصی خود میزنند و حتی وعدههای غذاییشان را کاهش میدهند تا بتوانند درهمایشهای بینالمللی شرکت و مقالات خود را منتشر کنند. من دارای یک مدرک فوق دکتری و یک تخصص دیگر هستم و میتوانستم در هر جای دنیا فعالیت علمی داشته باشم، اما به عشق کشورم در ایران ماندهام. با این حال، با شرایط موجود نمیتوان همه هزینهها را از حقوق ناچیز ماهیانه تأمین کرد و حمایتی نیز وجود ندارد.
چاپ یک مقاله در برخی مجلات معمولاً حدود ۲۰۰ دلار هزینه دارد که با نرخ ارز فعلی معادل حدود ۱۸۰ میلیون تومان میشود. آیا با این حقوق کم می توان و با تورم موجود میتوان پس انداز داشت و هزینه چاپ مقاله را تامین کرد؟
من با برخی استادان خارج از کشور همکاری مشترک دارم و مقالات مشترک چاپ میکنیم؛ دانشگاههای آنها تمام هزینهها را پرداخت میکند، اما من درکشورخودم باید ۲۰۰ دلار هزینه پرداخت کنم که خود این فرآیند پرداخت نیز با چالش همراه است و توسط یک شخص واسطه در خارج از کشور باید انجام شود. همچنین پژوهشگران کشور ما برای شرکت درهمایشهای بینالمللی در کشورهایی مانند انگلیس و کانادا باید حدود ۵۰۰ دلار بابت هزینه ثبت نام پرداخت کنند که معادل حدود ۴۵ میلیون تومان میشود.علاوه بر این، هزینه بلیت رفت و برگشت، هتل و خوراک بسیار بالا است. من تاکنون به بیش از ۳۰ کشور دنیا سفر کردهام و مقاله ارائه دادهام، ولی در مواردی حتی برای صرف غذا مجبور بوده ام کنسرو و تن ماهی همراه داشته باشم، چراکه هزینهها بسیار سنگین است.
با وجودِ گرنتهای ناچیزی که دانشگاهها برای چاپ مقاله در نظر میگیرند، پژوهشگرانی مانند من تنها قادر به چاپ مقالات داخلی هستیم که هزینهٔ هر مقاله حدود دو میلیون تومان است. در سال گذشته، من جمعا ۳۶ مقاله منتشر کردم که حداقل با هزینهای معادل ۵۰ میلیون تومان همراه بوده است؛ بخشی از این هزینه را خودم پرداخت کردهام. البته پر واضح است که دانشگاهها بودجه کافی در اختیار ندارند و نمیتوانند هزینه کاغذ، ویراستاری،آماده سازی مقالات و چاپ را تأمین کنند.
چاپ مقاله داخلی حداقل بین ۶۰۰ هزار تا ۲ میلیون تومان و چاپ مقاله خارجی ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان هزینه دارد حتی اگر برای داوری مقالات خارجی ۱۰۰ دلار دریافت شود، باز به دلیل گرانیها توان چاپ مقاله وجود ندارد. برخی از مجلات معتبر بین المللی Open Access نیستند و داوری آنها روندی طولانی دارد. تمام این مشکلات در کنار تحریمها موجب کاهش سطح علمی دانشگاهها و افت رتبه آنها در نظامهای جهانی شده است.
آیا طرحهای پژوهشی نخبگان و اساتید کشور در جهت پیشرفت علمی و فناوری مورد توجه و حمایت قرار میگیرند؟
حدود ۳۰ سال پیش دانشگاهها خود طرحهای پژوهشی ارائه میدادند، اما اکنون عمدتاً وزارتخانهها و نهادها طرح میدهند و روند تصویب آنها طولانی شده است. برای مثال، من یک سال است طرحی درباره تبعات امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی موضوع اتباع در کشور را ارائه کردهام ولی با وجود تصویب، هنوز پاسخی برای عقد قرارداد دریافت نکردهام.طرحها معمولاً یک سال طول میکشند تا به نهاد مربوطه برسند و متأسفانه ۹۰ درصد طرحها با روابط پیش میروند. علاوه بر این، وقتی بخواهی مفاصا حساب بگیری، باز هم یک سال طول میکشد. من طرحی دارم که سه سال از زمان تصویبش گذشته و تازه امسال توانستم مفاصا حساب را دریافت کنم، اما نمیدانم چه زمانی هزینه این طرح پرداخت میشود.
قانونی وجود دارد که طرحهای پژوهشی از پرداخت حق بیمه معاف هستند، اما سازمان تامین اجتماعی و بیمه ها برای دریافت مفاصا حساب در حال حاضر دادگاه تشکیل میدهند و استاد باید در دادگاه حضور یابد تا ثابت کند، طرح پژوهشی است. این روند طولانی و پیچیده است و در نهایت ارزش پول طرح در زمان پرداخت نهایی و تصفیه حساب و اختتامیه کاهش مییابد.البته بخشی از طرحها که قرارداد آن ها از طریق دانشگاه ها انجام میشود روند راحتتری دارد،توصیه من این است که اعضای هیأت علمی تلاش کنند قرارداد طرحهای خود را از طریق دانشگاه ها عملی کنند.
مشکلات حوزه آب و برق کشور نیز ناشی از بیتوجهی به علم و طرحهای علمی است. برای نمونه، ۳۰ سال پیش که در انگلستان حضور داشتم، آب آشامیدنی از آب غیرآشامیدنی جدا شده بود و نیاز آبی فضای سبز از طریق تصفیه فاضلاب و منابع غیرشرب تأمین میشد. اما در کشور ما، آب شیرین برای کارواشها، فضای سبز، استخرها و موارد مشابه استفاده میشود و این در حالی است که منابع آب رو به کاهش است. این وضعیت، نتیجه مدیریت ناکارآمد در حوزه صنعت کشور از جمله آب و برق و بیاعتنایی به مباحث علمی است.
از نظر شما برای حل مشکلاتی که به آنها اشاره کردید چه راهکارهایی وجود دارد؟
باید بخشی از درآمد و بودجه کشور به صورت قابل توجهی به وزارت علوم و دانشگاهها اختصاص یابد تا برای هر استاد دانشگاه، اعم از استادیار، دانشیار، استاد تمام یا فول پروفسور، شرایطی فراهم شود که هزینههای چاپ مقاله پذیرفته شده توسط دانشگاه پرداخت شود.هزینههای شرکت استادان در همایشهای بینالمللی شامل ثبتنام، بلیت رفت و برگشت، هتل و سایر هزینهها به طور کامل تأمین گردد. موانع اداری برای سفر استادان به خارج از کشور از سمت وزارت علوم یا دانشگاهها برداشته شود؛تا بدون معطلی، بتوانند درهمایشهای بین المللی شرکت کنند همچنین استادان باید دارای credit card بین المللی باشند.
همچنین برای پیشرفت علمی همایشهای بینالمللی در داخل کشور برگزار شود و از استادان برجسته خارجی دعوت شود تا استادان ما از تجربیات و دانش آنها استفاده کنند علاوه بر این، امکانات مالی، حقوقی، رفت و آمد، اینترنت پرسرعت و تسهیلات بدون هیچ محدودیتی برای اعضای هیأت علمی فراهم شود. در مجموع، حل مشکلات نیازمند اصلاحات حقوقی، ارائه تسهیلات، گرنتهای ویژه، برگزاری همایشهای داخلی و بین المللی و تأمین هزینه چاپ مقالات در مجلات Open Access با درجه q1 است.
باید سهم مشخصی از تولید ناخالص ملی کشور به دانشگاهها، به ویژه دانشگاههای سطح یک اختصاص یابد؛ تعداد این دانشگاهها حدود ۱۴ دانشگاه است که اعتبار کشور محسوب میشوند. لازم است به اعضای هیأت علمی توجه ویژه شود و شرایطی فراهم شودد که امکان ارسال مقاله بدون مشکل وجود داشته باشد. من خودم بارها تا ۲ ساعت پشت سیستم شخصی خودم بودهام، اما متاسفانه اتصال اینترنت قطع بوده است حالا شما بگویید با این شرایط چگونه میتوانم مقاله ارسال کنم؟
تشویقها و گرنتهای ویژه باید به اساتید اختصاص یابد و از تجربیات آن ها در کشور به بهترین شکل استفاده شود؛ زیرا هرچه سن اساتید بالاتر میرود، تجربه و پختگی علمی آنها بیشتر میشود.
چه عواملی در موفقیت علمی کشورهای دیگر نقش داشته است که میتواند برای ما نیز قابل استفاده باشد؟
کشورهای اطراف ما که در پنجاه سال اخیر کشور شده اند یا بعضا جایگاه علمی نداشته اند، به خوبی از استادان خود حمایت میکنند و امکانات لازم را فراهم میسازند، اما کشور ما با تمدنی هفت هزار ساله هنوز نتوانسته است ارتباط علمی مؤثری با جهان برقرار کند. کشورهایی مانند قطر،امارات،عربستان،کویت،بحرین، عراق،ترکیه،گرجستان و سایر کشورها به استادان خود توجه ویژه دارند و حقوق یک استاد تمام در این کشورها حداقل سه برابر حقوق یک استاد تمام در ایران است و امکانات لازم و کافی را برای اعضای هیأت علمی خودشان به صورت ویژه فراهم میکنند.
ما حداقل باید حقوق و مزایای استادان را به سطح این کشورها برسانیم؛ در عراق یک استاد همردیف من حداقل ۲۵۰۰ دلار و در کانادا ۱۲ هزار دلار حقوق دریافت میکند وهزینه چاپ مقاله و شرکت درهمایشها رایگان است. چرا برای اعضای هیأت علمی کشور ما امکانات ویژه و ارز اختصاص داده نمیشود؟ دانشگاههای ما باید با دانشگاههای بینالمللی قرارداد ببندند تا هزینههای چاپ مقالات و کتابها به راحتی تأمین شود.
من در سال ۱۳۹۳ حدود ۲۰۰۰ دلار حقوق ماهیانه دریافت میکردم، اما اکنون حدود ۹۰۰ دلار حقوق دریافت میکنم؛ اگرچه به ظاهر سالیانه ۲۰ درصد افزایش ریالی داشتهام، اما به دلیل کاهش ارزش پول، درآمد واقعی من پایین آمده است. حقوق اعضای هیأت علمی در ایران یکی از پایینترین حقوقها در جهان است و چند سالی است افزایش نیافته است. آیا با این حقوق میتوان انتظار پیشرفت علمی داشت و از مهاجرت استادان جلوگیری کرد؟
چه اقداماتی باید انجام شود تا رشد علمی کشور دوباره شتاب بگیرد؟
در وهله اول باید به استادان دانشگاه توجه ویژه شود و حقوق آنها به گونهای باشد که بتوانند زندگی و فعالیت علمی خود را با آرامش ادامه دهند. حقوق فعلی اعضای هیأت علمی کفاف هزینهها را نمیدهد. همچنین امکانات ویژهای برای استادان فراهم شود؛ از جمله اینترنت پرسرعت اختصاصی، حمایت مالی برای شرکت در همایشهای بینالمللی، گرنتهای پژوهشی ویژه و حمایت در بخش انتشار مقالات. باید جایگاه انسانی، فرهنگی، حقوقی و علمی استادان هم به صورت مادی و هم معنوی ارتقا یابد و فرآیندهای قانونی و اداری به گونهای تسهیل شود که ظرف یک یا دو روز مجوزهای لازم برای اساتید صادر شود.
برای رقابت علمی در سطح جهانی، تمام این امکانات باید فراهم باشد.اخیرا من مقاله ای در یکی از معتبرترین مجلات جهان (sustainable futured) در حوزه نقش متاورس در یکپارچگی برنامه ریزی شهری چاپ کردم و برای اولین بار در جهان یک مدل را در این زمینه ارائه کرده ام و اخیرا این مقاله کاندیدای بهترین مقاله جهان شده است. کشور فرانسه کتبا از من دعوت کرد تا در نوامبر۲۰۲۵ مقاله ام را مجددا در پاریس ارائه کنم و هتل وامکانات تغذیه ای نیز فراهم شده است، گرچه کشور فرانسه ۲۵ درصد هزینه بلیت را نیز پرداخت می کند اما با این حال هزینه بلیت را چگونه تامین کنم؟ آیا با شرایط اقتصادی موجود و با حقوق های حال حاضر امکان تامین چنین هزینه ای وجود دارد؟
دانشجویان نیز با مشکل اشتغال روبهرو هستند. یکی از دانشجویان دکترای من به التماس میکند که شرایط استخدام برای تدریس در مقطع ابتدایی برای او فراهم شود. میبینیم که جایگاه شغلی و درآمدی دانشجو در کشور بسیار محدود است. بسیاری از دانشجویان به خاطر مشکلات شغلی مجبور به انجام کارهای یدی میشوند و در نهایت مهاجرت میکنند. یکی از دلایل این مشکل، جذب بیرویه دانشجو است که من نسبت به این روند کمی گرایی نقد دارم.
در حال حاضر تعداد دانشگاههای ما از دانشگاههای آمریکا بیشتر است. دانشگاهها باید به لحاظ کمی محدود شوند؛ متاسفانه چند سال پیش هر دانشکده کوچکی به دانشگاه تبدیل شد، اما اکنون باید دانشگاهها در هم ادغام شوند و تعداد آنها کاهش یابد و از افزایش تعداد دانشکده جلوگیری شود. باید به جای تمرکز بر کمیت، کیفیت آموزش، پژوهش و تجهیزات به خصوص اینترنت را ارتقا داد.
برنامه دانشگاهها باید هم بر نظریه و مدلهای نوین علمی و هم فناوریهای نوین و آمادهسازی دانشجویان برای بازار کار تمرکز داشته باشد، اما متأسفانه فارغ التحصیلان دانشگاههای ما در حال حاضر با کمبود بازار کار مواجه هستند. در نهایت، به نظر من سیاستهای مرتبط با آموزش عالی باید مورد بازنگری جدی قرار گیرد تا روند علمی کشورمان شتابی دوباره بگیرد.
انتهای پیام/