یادبود ادیب افغانستانی در «خون‌شریکی»/ قزوه: لقب «آوینی افغانستان» برازنده مرحوم رجایی بود

یادبود ادیب افغانستانی در «خون‌شریکی»  قزوه: لقب «آوینی افغانستان» برازنده مرحوم رجایی بود
شاعر و منتقد ادبی، لقب «آوینی افغانستان» را عنوانی برازنده برای مرحوم «محمدسرور رجایی» پژوهشگر و ادیب برجسته افغانستانی دانست.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، نشست فرهنگی «خون شریکی» به بهانه بزرگداشت مرحوم «محمد سرور رجایی» مجاهد برجسته جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، پژوهشگر و ادیب شهیر افغانستانی عصر امروز در حسینیه هنر برگزار شد.

رجایی و پیوند دغدغه اجتماعی و فرهنگی

در ابتدای این نشست که اجرای آن به عهده محمدحسین بدری بود، حجت‌الاسلام عبدالحسین خسروپناه ضمن گرامیداشت ایام عزاداری ماه صفر و اربعین حسینی گفت : مرحوم محمد سرور رجایی انسانی بود که دغدغه فرهنگی و اجتماعی را باهم پیوند می‌زد؛ یاد این عزیزان باید زنده بماند.

 وی اظهار کرد: در روزگاران قدیم ادبیات عرفانی در خراسان بزرگ بسیار پررنگ بود و برکات اهل عرفان و طریقت در این منطقه باعث شکوفایی فرهنگ می‌شد. ضمن این که مرزی بین ایران و افغانستان وجود نداشت.  

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به ویژگی‌های فرهنگی تمدن ایران و خراسان بزرگ عنوان کرد: گرایش به توحید اولین ویژگی این منطقه فرهنگی بود. ویژگی دوم خردگرایی است.  حکیم ابوالقاسم فردوسی در «شاهنامه» از خِرد ناب سخن می‌گوید و تاکید می‌کند که این مرزو بوم بر پایه خرد گرایی بنا شده. برای این که این خرد گرایی با عقل سکولار یکسان نشود به ویزگی سوم می رسیم که  بر عنصر معنا و معنویت و شهود تأ کید دارد؛ لذا بسیاری از حکما و عراق و شاعران مربوط به همین منطقه خراسان بزرگ است. جدایی ما و افغانستان بر اثر دخالت‌های استعمار رقم خورد در حالی که اندیشه و فرهنگ این دو کشور یکی است.

 محمدسرور رجایی؛ادیبی که اهل سکون نبود

خسروپناه گفت: ما مرز جغرافیایی داریم، اما مرزبندی فرهنگی نداریم. امیدواریم عقل مسلمانان آن قدر به بلوغ برسد که یک اتحادیه جوامع اسلامی شکل بگیرد ممکن است این مرز‌ها هم باقی بماند، اما به لحاظ  معرفتی شاهد برچسب‌های ایرانی افغانی نباشد. خدا رحمت کند مرحوم رجایی  را که دقیقا همین مسیر را دنبال می‌کرد.

یادبود ادیب افغانستانی در «خون‌شریکی»/ قزوه: لقب «آوینی افغانستان» برازنده مرحوم رجایی بود

وی افزود:  به همین خاطر است که  ایشان در یک کتاب شهید احمدرضا سعیدی  که یک ایرانی است را معرفی می‌کند یا در کتاب «در آغوش قلب‌ها» عشق و علاقه مردم افغانستان به امام‌خمینی(ره) را نشان می‌دهد. در کتاب«از دشت لیلی تا جزیره مجنون» نقش افغانستانی‌ها در جریان دفاع مقدس را نشان می‌داد. ایشان تا سال ۷۳ در افغانستان بود و مبارزه می‌کرد. به‌ایران هم که آمد اهل سکون و آرامش نبود و در سنگر فرهنگی از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: نمی‌دانم در حوزه مستندسازی برای معرفی شخصیت ایشان کاری  شده است یانه، اما جادارد در قالب مستند و یا حتی فیلم سینمایی به ایشان پرداخته شود.

حجت الاسلام خسروپناه در ادامه به مسئله پذیرش مهاجران پرداخت و تأکید کرد: «این‌که در یک مقطع زمانی بدون داشتن حکمرانی دقیق، نظارت و ارزیابی، پذیرش بی‌رویه مهاجران صورت بگیرد، سپس به یکباره با نگرانی و احساس تهدید، سیاست‌ها ۱۸۰ درجه تغییر کند، حکمرانی نیست. حکمرانی واقعی یعنی تدوین سیاست‌های مدون، تنظیم‌گری دقیق، داشتن ضوابط مشخص و راهبری درست به همراه نظارت و ارزیابی مستمر.»

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: «گاهی ممکن است برخی از مهاجران در صنایعی فعالیت کنند که تصمیماتی درباره آن صنایع گرفته شود و ممکن است به آن آسیب برسد. من در اینجا قصد داوری درباره تصمیم‌ها را ندارم، اما تأکید می‌کنم که باید تعریف دقیقی از حکمرانی وجود داشته باشد که همراه با نظارت و ارزیابی باشد و مشکلی هم در ارتباطات و رفت‌وآمد‌ها پیش نیاید.»

او خاطرنشان کرد: «ما باید چنین تعاملاتی را با تمام کشور‌های همسایه‌مان داشته باشیم. برای مثال در استان‌های ترک‌زبان ایران مانند آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل، تعامل و رفت‌وآمد میان بستگان با کشور آذربایجان بسیار طبیعی و خوب است. در استان گلستان، ترکمن‌های ساکن ارتباط خانوادگی و رفت‌وآمد با ترکمنستان دارند. همچنین عرب‌های ساکن خوزستان و خرمشهر با بستگان خود در بصره ارتباط دارند. ایرانیانی هم که در کشور‌های کویت و بحرین هستند، بسیاری‌شان ریشه ایرانی دارند که در دهه ۵۰ از ایران جدا شدند.»

وی تصریح کرد: «موضوع حکمرانی تعامل ایران با همسایگان، موضوعی است که ایده‌ها و برنامه‌های فرهنگی و علمی مشخصی برای آن داریم که به سروران عزیز منتقل خواهیم کرد.»

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با تأکید بر این نکته که «ممکن است مهاجری در کشور خطایی مرتکب شود، اما همین احتمال درباره شهروندان ایرانی هم صادق است» گفت: «نباید خطا‌های فردی به یک قوم یا ملت نسبت داده شود؛ این نگاه بسیار اشتباه است. اگر قرار باشد به جرم برخی ایرانیان همه ایرانی‌ها را محکوم کنیم، این عدالت نیست و البته در نظام کشور ما چنین رویکردی وجود ندارد.»

حجت الاسلام خسروپناه در پایان تأکید کرد: «دولت‌ها برای اتخاذ تصمیم‌های ویژه در وزارت کشور باید دقت کنند. در شورای انقلاب فرهنگی بر این تأکید داریم که در موضوع مهاجرت، به ویژه مهاجرت همسایگان به ایران، باید الگوی حکمرانی دقیقی وجود داشته باشد که هم حکیمانه باشد، هم منافع کشور را در نظر بگیرد و هم از ظرفیت‌های مهاجران به بهترین شکل بهره‌برداری شود.»

رجایی از ایرانی‌ها، ایرانی‌تر بود 

در ادامه این نشست، علیرضا قزوه شاعر و پژوهشگر ادبی نیز عنوان کرد: امثال آقای رجایی جزو کسانی بودند که می‌توانیم بگوییم از ایرانی، ایرانی‌تر هستند یعنی در آن فضای بسیجی و در آن فضای رفاقت، می‌توانید بیشترین اعتماد را به این آدم داشته باشید. می‌توانیم حرف‌های دلمان را که شاید با بسیاری از هموطنان خودمان نمی‌توانیم بزنیم به او بگوییم.

قزوه گفت: اگر امثال آقای رجایی در ایران زیاد بودند دیگر شاهد این برداشت‌های منفی از افغانستانی‌های مقیم ایران نبودیم. اگر همه افغانی‌ها رجایی بودند امروز ایرانی‌ها عکس افغانی‌ها را در خانه خودشان می‌گذاشتند.

وی افزود: آقای رجایی از جنس دیگری بود. هر وقت او را می‌دیدیم مجله‌ای را که به سختی برای مخاطبان کودک منتشر می‌کرد در دست داشت. با وجود این که کارمند حوزه هنری بود و جلسات شعر و قصه را اداره می‌کرد، هیچ گاه از ما طلب پول نکرد؛ آن هم در شرایطی که مستأجر بود و زندگی سختی هم داشت. در عرصه شعر کودک فعال بود شاید اشعاری که می‌گفت گاهی نیاز به اصلاح هم داشت، اما واقعا از جوشش درونی او سرچشمه می‌گرفت. متن می‌نوشت، پژوهشگر بود، فیلم مستند می‌ساخت و فراتر از همه اینها یک مدیر فرهنگی بود که نیرو‌های زبده را دور خودش جمع می‌کرد. مدیر‌های فرهنگی مثل ایشان کم داریم.

ادبیات مهاجران افغانستانی هنوز هم قوت دارد

قزوه عنوان کرد: امثال آقای رجایی واقعاً جلسات شعر و قصه خوبی برای بچه‌های افغانستانی ایجاد کرده بود. من گاهی اوقات به جلسات شعر اینها می‌رفتم. نسل بسیار خوبی را پرورش دادند که خیلی از این‌ها کتاب‌هایی هم منتشر کردند. بعضی‌ها هم البته از ایران رفتند و نویسنده‌های خوبی هم شدند. به هر حال هنوز هم ادبیات مهاجران افغانستان در ایران بسیار قوی هست. من همیشه گفته‌ام شعر و داستان در افغانستان بسیار به ادبیات ایران نزدیک است. مثلا اگر می‌گوییم ادبیات ایران صد است، ادبیات افغانستان نود هم نیست بلکه همان صد است.

این شاعر و منتقد ادبی گفت: در مجموع، نسل جدید نویسندگان و شاعران مهاجر افغانستانی خیلی خودشان را پاک نگه داشته‌اند. امثال رجایی‌ها در بین همین بچه‌ها هستند هرچند آدمی که دلش به زلالی رجایی باشد کمیاب است. آقای رجایی خیلی زلال بود؛ هیچ‌گاه به فکر منفعت خودش نبود.

وی درباره وضعیت زبانی افغانستان افزود: «زبان پشتو بخشی از زبان فارسی است. بسیاری از بزرگان این زبان، اشعاری به فارسی دارند و شعر پشتو به‌واسطه قوت زبان فارسی رشد کرده، اما امروز کسانی که در حاکمیت هستند و تنها اسلحه و گلنگدن کشیدن را می‌فهمند، نمی‌دانند ریشه این زبان‌ها کجاست. زبان فارسی را باید پاس داشت. این حافظ، سعدی و فردوسی است که می‌تواند حتی زبان خودشان را نیز تقویت کند».

قزوه در ادامه با اشاره به سخنان دکتر شفیعی کدکنی گفت: «اگر می‌خواهی در جهان بایستی و از فرهنگت دفاع کنی، باید با شعر حافظ و سعدی بروی، نه با شعر کسانی که قدشان کوتاه است. در تاجیکستان امروز، ارتباط با زبان فارسی قطع شده و شعر روسی و کمونیستی جای آن را گرفته. شاعران آنجا دیگر وزن و قافیه را نمی‌دانند».

آوینی افغانستان، لقبی که برازنده رجایی بود

وی افزود: در زمانی که شاعری جوان بودم و به حوزه هنری رفت و آمد داشتم، هروقت شهید آوینی را می‌دیدم ایشان به من سلام می‌کرد در حالی که خیلی از من بزرگتر بود. امّا این فرهنگ و این فهم را داشت که به یک شاعر جوان و ناشناس هم احترام بگذارد. هر وقت به مزار شهید آوینی در بهشت زهرا می‌روم می‌گویم خوش به حال آقای رجایی که کنار شهید آوینی دفن شده است.

قزوه گفت: لقب آوینی افغانستان که به ایشان داده‌اند عنوان بزرگی است و حتماً برازنده او نیز هست. مرد بزرگی که دل پاکی داشت و در عرصه فرهنگ آرام و قرار نداشت. هم نویسنده بود، هم خبرنگار بود و دوربین به دست می‌گرفت، فیلم می‌ساخت، شعر می‌گفت. کتاب چاپ می‌کرد. بچه‌ها را دور هم جمع می‌کرد. یک لحظه آرامش نداشت. باید قدر این‌گونه افراد را بدانیم و امیدواریم که تعداد این چهره‌های فرهنگی زیاد شود.

مردم افغانستان در جنگ ۱۲روزه همدل مردم ایران بودند

عارف جعفری، فعال فرهنگی افغانستان، در سخنانی درباره ارتباط عمیق فرهنگی ایران و افغانستان و نقش زبان فارسی گفت: «مگر ما چند کشور داریم که به زبان فارسی صحبت می‌کنند؟ سه کشور فارسی‌زبان وجود دارد؛ اما در جریان جنگ ۱۲ روزه تحمیلی، مردم افغانستان – چه داخل کشور و چه در خارج از ایران – به‌شکل جانانه‌ای از ایران دفاع کردند.»

وی افزود: «چه فارسی‌زبان‌ها و چه پشتو‌زبان‌هایی که در میانشان بودند، از ایران حمایت کردند و من هرگز ندیدم مردم افغانستان در فضای مجازی پای پست‌های توهین‌آمیز و اخبار غلطی که علیه ایران منتشر می‌شد، اظهار شادی کنند. البته عناصری هم بودند که به نظر می‌رسید توسط برخی نهاد‌ها و با آیدی‌های جعلی حمایت می‌شدند تا فضای مجازی را متشنج کنند، اما اکثریت مردم افغانستان همدل بودند.»

جعفری به اهمیت پژوهش‌های زنده‌یاد رجایی اشاره کرد و گفت: «یکی از ویژگی‌های برجسته آقای رجایی این بود که موضوعاتی را دنبال می‌کرد که اغلب از دید عموم مغفول مانده بود. مثلاً شهدای دفاع مقدس در ایران که کمتر به آن پرداخته شده بود، ایشان ذره‌بین گذاشت، آنها را شناسایی کرد، با خانواده‌هایشان ارتباط گرفت و مزارشان را پیدا کرد. حاصل این پژوهش‌ها کتابی شد به نام «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» که حتی رسانه‌های ایران نیز کمتر به آن پرداخته‌اند.»

او ادامه داد: «درست است که ما ایرانی هستیم، اما بسیاری از مدافعان ایران و فرهنگ فارسی از بیرون مرز‌ها بودند که به این مسئله پرداختند. اگر بخواهیم شخصیت ایشان را بررسی کنیم، باید بدانیم که او پژوهشگر، فیلم‌ساز، شاعر، شاعر کودک و حتی مدیر تیم ورزشی بود. همه این مسئولیت‌ها را به بهترین شکل انجام می‌داد.»

جعفری با لحنی طنز گفت: «دوست شاعرمان محمدحسین هاشمی جمله جالبی درباره رجایی داشت؛ می‌گفت اگر به رجایی ماموریت بدهند که از یک بیابان بی آب و علف هندوانه بیاورد، با یک هندوانه برمی‌گردد. این نشان‌دهنده توانایی و جدیت ایشان است.»

او افزود: «خانه ادبیات در برگزاری جشنواره قند پارسی با مشکلاتی مواجه بود و ما به زنده‌یاد رجایی مراجعه کردیم تا مشکل را حل کند. حتی وقتی ما امیدی به حل نداشتیم، ایشان می‌رفت و با موفقیت کار را انجام می‌داد. گاهی فشار‌ها بر ایشان بسیار زیاد بود و در تنهایی‌هایش این فشار‌ها او را می‌شکست. من بار‌ها همسفرش بودم و یک بار او را دیدم که به خاطر مشکلات به گریه افتاده بود و ما آنجا در آغوش هم اشک ریختیم.»

جعفری گفت: «در جریان جنگ ۱۲ روزه، من نزدیک به ۴۰ اثر شعر افغانستانی خلق کردم. صدایم را ضبط کردم و با اشک از این درد‌ها سخن گفتم. متأسفانه، اما برخوردمان به مردم افغانستان، به‌ویژه انگ جاسوسی و خیانت که به آنها زده شد، بسیار تلخ بود و گویی از طرف برخی نهاد‌ها به مردم عادی این انگ زده شد.»

در پایان، عارف جعفری شعری از خود خواند:

خویش گرفتار یا علی، راه امید من شده دیوار یا علی

دور از دیارم و غم غربت، شبیه کوه عمریست بر سرم شده آوار یا علی

تیر خورده زمین می‌خورم و باز می‌ایستم، به نام تو هر بار یا علی

دل خسته‌ام از این همه بن‌بست، پیش مرده‌ام از این همه تکرار یا علی.

چون کاغذی رها شده در چنگ گردباد...

تمدن مشترک ایران و افغانستان، از مهاجرت تا پیوند‌های فرهنگی

چرا اشتراکات عمیق به همدلی عملی و راهبردی نمی رسد؟

عبدالقیوم سجادی، فعال فرهنگی افغانستانی، در مراسم بزرگداشت مرحوم سرور رجایی، ضمن قدردانی از برگزارکنندگان این محفل فرهنگی گفت: «پیش از هر چیز، لازم می‌دانم از عزیزانی که این مجلس باشکوه را به یاد یکی از شخصیت‌های فرهنگی و ادبی خلاق ما، مرحوم سرور رجایی، برگزار کردند، تشکر کنم. همچنین درود می‌فرستم بر ارواح همه شهدا، فرهنگیان، ادیبان، اندیشمندان و همه کسانی که سهمی در بالندگی تمدن اسلامی و ملت‌های مسلمان افغانستان و ایران داشته‌اند.»

او با اشاره به چالش‌های موجود در مدیریت و بهره‌برداری از ظرفیت‌های فرهنگی مشترک میان ایران و افغانستان گفت: «یکی از آسیب‌های اصلی این است که متولیان امور فرهنگی و تصمیم‌گیران در دو کشور، کمتر گوش شنوا برای شنیدن دیدگاه‌ها و دغدغه‌ها دارند؛ بنابراین بسیاری از صحبت‌ها، در حد درد دل باقی می‌ماند و در سطح سیاست‌گذاری و اقدام عملی انعکاس نمی‌یابد.»

سجادی افزود: «در صحبت‌هایی که تا کنون شنیده شد، به درستی بر اشتراکات گسترده فرهنگی و تمدنی ایران و افغانستان تأکید شد. اما پرسش این است: چرا با وجود این اشتراکات عمیق، همدلی عملی و راهبردی برای مقابله با چالش‌های مشترک شکل نمی‌گیرد؟ این وضع، نه برای ما به عنوان مردم افغانستان مطلوب است و نه برای دوستان ایرانی که دل در گرو تمدن مشترک و ریشه‌دار ایران و افغانستان دارند.»

وی در ادامه با نگاهی تحلیلی به مسئله مهاجرت و هویت فرهنگی گفت: «در جهان امروز که آن را عصر جهانی‌شدن می‌نامیم، هویت‌ها و ملت‌های چندرگه پدیده‌ای رایج و طبیعی است. مهاجرت، از منظر انسانی، فرهنگی و تمدنی، باید در این چارچوب تحلیل شود. اما مهاجرت مردم افغانستان به ایران، از جنس دیگری است. این مهاجرت، بر پایه اشتراکات زبانی، دینی، فرهنگی و تاریخی شکل گرفته و با مهاجرت‌های متداول در نقاط دیگر جهان تفاوت دارد.»

سجادی سپس سه رویکرد در تحلیل مناسبات ایران و افغانستان را برشمرد:

۱. **رویکرد ملی‌گرایانه (ناسیونالیستی):** در این نگاه، معیار منافع ملی در چارچوب مرز‌های جغرافیایی است. این دیدگاه، زمینه‌ای برای درک امت اسلامی یا اشتراکات تمدنی باقی نمی‌گذارد و با ارزش‌های اسلامی و تمدن ایرانی در تعارض است.

۲. **رویکرد ایدئولوژیک اسلامی:** این رویکرد امت اسلامی را محور قرار می‌دهد، اما در جهان واقعی امروز که دولت‌ها و مرز‌های جغرافیایی تعیین‌کننده‌اند، این نگاه برای حل همه مسائل کافی نیست.

۳. **رویکرد تمدنی اسلامی:** نگاه تمدنی اسلامی، راهی برای پیوند میان منافع ملی، باور‌های دینی و ارزش‌های انسانی ارائه می‌دهد. به باور من، این نگاه می‌تواند هم مصالح ملت ایران را تأمین کند، هم نیاز‌های امت اسلامی را، و هم اشتراکات فرهنگی منطقه را تقویت کند.

او با اشاره به سخنان رهبری جمهوری اسلامی ایران در زمینه «تمدن نوین اسلامی» تأکید کرد: «وقتی بحث تمدن اسلامی مطرح می‌شود، در دل آن هم منافع ملی ایران وجود دارد، هم ارزش‌های اسلامی، و هم چشم‌اندازی فراتر از مرز‌های جغرافیایی. این ایده ریشه در باور‌های دینی دارد؛ هرچند امروز ممکن است در نگاه برخی آرمانی به نظر برسد، اما بر پایه عقلانیت و تجربه زیسته، کاملاً واقع‌گرایانه و قابل تحقق است.»

عبدالقیوم سجادی با تأکید بر نقش مشترک ایران و افغانستان در ساختن این تمدن گفت: «همان‌قدر که ایران به شخصیت‌هایی، چون ابن سینا، مولانا، ناصرخسرو، سنایی و بیرونی افتخار می‌کند، اینها جزئی از میراث تمدنی افغانستان نیز هستند. از سوی دیگر، همان‌قدر که مردم ایران از بنیادگرایی و تکفیر آسیب دیده‌اند، ملت افغانستان بیش از همه قربانی این افراط‌گرایی‌ها بوده است.»

او ادامه داد: «ما می‌توانیم ساعت‌ها از اشتراکات تاریخی، زبانی و اعتقادی دو ملت سخن بگوییم. اما سؤال اصلی این است: این اشتراکات کجا باید خودش را نشان بدهد؟ در بزنگاه‌ها، در بحران‌ها، در خوشی‌ها و در غم‌ها. اکثریت قاطع مهاجرین افغان در ایران، مردمانی شریف، دیندار، امین و وفادار به نظام جمهوری اسلامی هستند. متأسفانه گاهی برخی برخورد‌های نادرست، کرامت این مردم را زیر سوال می‌برد و شکاف‌هایی ایجاد می‌کند که با آرمان تمدن اسلامی سازگار نیست.»

وی هشدار داد: «نظامی که خود را در مسیر تمدن نوین اسلامی می‌داند، نباید با رفتار‌های تند و سیاست‌های ناپخته، بنیان این باور‌ها را متزلزل کند. رسانه‌هایی مثل ایران‌اینترنشنال و جریان‌های معاند، کوچک‌ترین رفتار نادرست با مهاجرین را بولد می‌کنند تا تصویری غلط از نظام اسلامی ترسیم کنند. این به ضرر همه ماست؛ هم ایران، هم افغانستان، و هم کلیت امت اسلامی.»

در پایان، سجادی با ابراز تشکر از برگزارکنندگان مراسم گفت: «مرحوم رجایی، یکی از خادمان واقعی تمدن اسلامی بود؛ کسی که با قلم خود، برای هویت مشترک ما نوشت، رنج کشید، و در مسیر احیای این تمدن گام برداشت. امیدوارم خداوند به همه ما توفیق دهد تا با تعمیق اشتراکات فرهنگی، برای بالندگی و سرافرازی امت اسلامی، چه در افغانستان، چه در ایران، و چه در سراسر جهان اسلام، گام‌های مؤثری برداریم.»

مهاجرین افغانستان، بخشی از بافت تمدنی ایران امروزند

جمال انصاری، رئیس بنیاد نخبگان مهاجرین افغانستان در ایران نیز در ادامه مراسم گفت: «یکی از چهره‌های جهادی ما به نام آقای عزیزالله شفق که هم‌اکنون در استرالیا ساکن است، اخیراً کتابی با عنوان حکایت حضور منتشر کرده است. این کتاب برای من بسیار جالب و معنا‌بخش بود. ایشان در کتاب متذکر می‌شود که برادر ایشان، شهید قاسم، در تهران برای درمان به خون نیاز داشت. ما فراخوان دادیم برای اهدا خون از سوی مهاجرین، اما شهروندان ایرانی هم در بیمارستان صفوی ایستادند و گفتند: «ما برای مجاهد افغانستان خون می‌دهیم.» این موضوع برای من خیلی معنا داشت.»

انصاری افزود: «اما سوال این است که چرا ما امروز به این وضعیت رسیده‌ایم؟ چرا جامعه این احساس را ندارد؟ هیچ‌گاه نمی‌توانیم جای یکدیگر را بگیریم، ما روی صندلی نشسته‌ایم و فکر می‌کنیم که خوب است، اما واقعیت این است که نگاه به مهاجر اینگونه نیست.»

رئیس بنیاد نخبگان مهاجرین افغانستان در ایران بیان کرد: «ما به عنوان یک کشور مسلمان، من خودم تجربه سفر به سنگاپور را دارم؛ کشوری با جمعیت پنج و نیم میلیون از اقوام مختلف. در آنجا قواعدی وجود دارد. تا زمانی که در چهارچوب قانون باشیم، محترم هستیم، اما اگر از قانون خارج شویم، برخورد قانونی خواهد شد. همین سیاست را ترکیه پارسال دنبال کرد. ما مهاجرستیز نیستیم، برای ما قانون مهم است. هر کسی قانونی باشد پذیرفته می‌شود، هر کسی غیرقانونی باشد برخورد می‌شود.»

وی گفت: «در ایران وقتی من از خانه بلند می‌شوم، همه من را می‌شناسند؛ همسایه، مغازه‌دار، حتی شماره کارت من را دارند، اما در شرایطی که فضا تغییر می‌کند، نگاه‌ها عوض می‌شود. مثلاً خانواده من دیگر در شب‌های محرم به مسجد نمی‌روند، چرا که فضای بی‌اعتمادی وجود دارد.»

او افزود: «ما توقع نداریم که همیشه از مهاجرین دفاع شود، اما حداقل کاری نکنیم که بستر زندگی ما آسیب ببیند. مهاجرین افغانستانی در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی بسیار خوب دفاع کردند. بسیاری از آنها که در خارج کشور بودند، به دفاع از ایران و جبهه مقاومت کمک کردند. اما متأسفانه برخی موج‌ها باعث شدند که مهاجرین به جاسوسی متهم شوند و فشار‌ها افزایش یابد.»

جمال انصاری تأکید کرد: «امروز مدیریت رسانه‌ای، فرهنگی و فکری در این زمینه ضعیف است. ما باید با هم گفت‌و‌گو کنیم، کار مشترک انجام دهیم و در یک سرزمین تمدن مشترک زندگی کنیم.»

وی گفت: «در گذشته، دولت افغانستان با همکاری وزارت علوم ایران، برای ارتقای اساتید دانشگاه افغانستان بورسیه تحصیلی می‌داد. حدود ۱۷۰۰ نفر از اساتید افغان به ایران آمدند، تحصیل کردند و برگشتند. فارغ‌التحصیلان افغانستانی از دانشگاه‌های ایران، اعتبار علمی بالایی در افغانستان دارند. امروز مشکلی که وجود دارد، ثبت‌نام مهاجرین در کنکور سراسری ایران است. کسانی که ثبت‌نام می‌کنند، کارت‌شان باطل می‌شود و مجبورند به افغانستان برگردند، حتی اگر امکان بازگشت نداشته باشند. این مسئله باعث شده بسیاری جرأت ثبت‌نام نداشته باشند.»

او بیان کرد: «ما دو زبان داریم؛ زبان قانون و زبان فرهنگ. زبان فرهنگ مرز ندارد و زبان قانون مرز و خط‌کشی دارد. نباید زبان زور و فشار را بر زبان فرهنگ تحمیل کنیم.»

رئیس بنیاد نخبگان مهاجرین افغانستان در ایران گفت: «فرهنگ افغانستان تهدیدی برای فرهنگ ایران نیست و برعکس. ما اشتراکات فراوانی داریم، زبان، دین، فرهنگ و تمدن مشترک. زبان فارسی و فرهنگ ایران ۲۵۰۰ سال سابقه دارد. وقتی در دورترین نقاط افغانستان می‌رویم، تکثر فرهنگی نمی‌بینیم بلکه اشتراک فرهنگی را مشاهده می‌کنیم.»

وی در پایان افزود: «اسلام، تمدن، مشترکات مرزی و فرهنگی ما را به هم پیوند داده است. ما باید به این مشترکات احترام بگذاریم و در یک کشتی واحد با هم زندگی کنیم. صحبت‌های من از روی دلسوزی است، از طرف کسانی است که دوست دارند این فضا بهتر شود. امیدوارم این گفت‌و‌گو‌ها ادامه داشته باشد و این کشتی که ما در آن هستیم، آسیب نبیند.»

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب