چرخش راهبردی یا عقبنشینی تدریجی؟ آینده سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، احتمالاً تنها معدودی از تحلیلگران مسائل خاورمیانه حملات اخیر هوایی اسرائیل به مراکز حیاتی دولتی در سوریه را در فهرست تحولات محتمل تابستان ۲۰۲۵ قرار داده بودند؛ آن هم پس از آنکه دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، به همراه شماری از متحدان عرب واشنگتن، ماهها صرف طراحی چارچوبی برای تقویت توان دولت سوریه جهت بازیابی اقتدار خود کرده بودند. با این وجود، این سناریو به واقعیت پیوست. جنگندههای اسرائیلی ستاد فرماندهی ارتش سوریه و منطقهای در مجاورت کاخ ریاستجمهوری در دمشق را هدف قرار دادند. به نظر میرسد در وضعیت کنونی جهان، بهویژه در غرب آسیا، رویدادها بیثبات، پیشبینیناپذیر و تحت تأثیر رئیسجمهوری قرار دارند که به گفته بسیاری، غیرقابل پیشبینیترین چهره در تاریخ ۲۵۰ ساله ایالات متحده به شمار میرود.
بازگشت خاورمیانه به صدر اولویتهای ژئوپلیتیکی آمریکا
آنچه مسلم است اینکه غرب آسیا بار دیگر در صدر اولویتهای ژئوپلیتیکی دولت دوم ترامپ قرار دارد. در سطح کلان، پرسش اصلی این است که دولت ترامپ، در تلاش خود برای بهرهگیری از قدرت اقتصادی آمریکا بهعنوان ابزار اعمال فشار بر دوستان و دشمنان، تا چه میزان قادر خواهد بود به نتایج راهبردی دست یابد. او در تحقق وعدههای خود برای پایان دادن به جنگها ناکام مانده و در عوض، چارچوبی جدید برای جنگهای تعرفهای جهانی در حال شکلگیری است.
جنگ تجاری محور اصلی سیاستهای جهانی ترامپ
جنگ تجاری، همچنان محور مرکزی دستورکار جهانی ترامپ است. حتی در حالی که گفتوگوهایی با قدرتهای اقتصادی، چون اتحادیه اروپا و هند در جریان است، دولت او اقدام به صدور هشدارهایی مبنی بر اعمال تعرفه بر واردات از بیش از ۱۵۰ کشور کرده است. هرچند درآمدهای حاصل از این تعرفهها افزایش یافته، اما سردرگمی در سیاستهای اقتصادی واشنگتن، نوسانات بازارهای جهانی را شدت بخشیده، نگرانیها درباره تورم را تعمیق کرده و روابط با متحدان کلیدی را متزلزل ساخته است. در این میان، رابطه با چین همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است؛ اگرچه در هفتههای اخیر لحن ترامپ در قبال پکن تعدیل یافته، اما سیاست کلی واشنگتن در این زمینه همچنان مشخص نیست.
شکست در آرزوهای پایان جنگ روسیه و اوکراین
آرزوهای ترامپ برای پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین نیز تا اینجا به نتیجه نرسیدهاند. در دیدار اخیرش با مارک روته، دبیرکل ناتو، از طرحی «تهاجمیتر» برای ارسال تسلیحات ساخت آمریکا به اوکراین خبر داد که قرار است تأمین مالی آن توسط اروپا انجام گیرد و روند انتقال نیز از طریق ناتو هماهنگ شود. با این حال، استراتژی جامعتر دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ، هنوز تدوین نشده یا حداقل شفاف نیست.
تضعیف نهادهای کلیدی امنیت ملی در آمریکا
همزمان با وقوع این تحولات جهانی، ترامپ روند تضعیف نهادهای کلیدی امنیت ملی در داخل آمریکا را نیز ادامه داده است. اقداماتی، چون کاهش بودجه و اخراج ۱۱۰۰ کارمند دولتی و ۲۵۰ افسر دیپلمات در وزارت امور خارجه، بخشی از بازسازی ساختاری دولت فدرال به شمار میآید که پیامدهای آن فراتر از مرزهای ایالات متحده است.
ثبات و افزایش جایگاه راهبردی ایران در منطقه
در پروندههای راهبردی خاورمیانه، ایران و جنگ غزه همچنان در کانون توجه تحولات قرار دارند. برخلاف تصور اولیه برخی تحلیلگران غربی، ایران نهتنها از مرحله عملیات نظامی اخیر اسرائیل و آمریکا علیه تأسیسات هستهای خود سربلند بیرون آمد، بلکه توانست با حفظ ظرفیت فنی و زیرساختهای کلیدی، موقعیت راهبردی خود را تثبیت کند. گزارشها تأیید میکنند که ایران با اتکا به توانمندی بومی، توانایی بازگشت سریع به سطوح پیشین غنیسازی را حفظ کرده است. این دستاورد، نه صرفاً فنی بلکه سیاسی و راهبردی است؛ چرا که تهران بار دیگر نشان داد که در مواجهه با فشارها و تهدیدات ترکیبی، قادر به مدیریت بحران و بازدارندگی فعال است. افزون بر آن، نقش منطقهای ایران نشان داد که معادلات میدانی منطقه بدون در نظر گرفتن وزن راهبردی جمهوری اسلامی ایران، قابلیت مهار یا تغییر نخواهد داشت. حتی توافقهای اعلامی ترامپ با برخی گروهها نیز نتوانسته نفوذ منطقهای ایران را کاهش دهد، بلکه در بسیاری موارد، موجب تحکیم جایگاه و مشروعیت محور مقاومت شده است.
بحران غزه و تلاشها برای آتشبس
در غزه، تلاشها برای رسیدن به آتشبس جدید میان اسرائیل و حماس همچنان ادامه دارد. گفتوگوهایی در دوحه و قاهره جریان دارد و استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ، مذاکراتی را با مقامات قطری و وزیر راهبردی اسرائیل در کاخ سفید پیش برده است. اما تاکنون هیچ نشانهای از پیشرفت محسوس به چشم نمیخورد و دیدار ترامپ با نخستوزیر قطر نیز نتیجهای عینی نداشته است.
اوضاع انسانی در نوار غزه به شدت بحرانی است و در مقابل، نگرانیهای اسرائیل درباره سرنوشت گروگانها همچنان پابرجاست.
فقدان چشمانداز بلندمدت برای شکستن بنبست غزه
در یکی از نشستهای تخصصی مؤسسه خاورمیانه درباره راههای پایان دادن به جنگ غزه، تحلیلگران اسرائیلی و فلسطینی بر فقدان یک افق استراتژیک و رهبری باثبات تأکید کردند. آنها نبود چشماندازی بلندمدت برای شکستن بنبست، بازگرداندن گروگانها و تسهیل ارسال کمکهای انسانی به فلسطینیان را عاملی اصلی در تداوم وضعیت موجود دانستند. حملات اخیر در سوریه و ناتوانی سیاستگذاران آمریکایی در ترسیم راهبردی مشخص برای مواجهه با چالشهای بنیادین منطقه، این پرسش را بهمیان میآورد که آیا واشنگتن همچنان در پی طراحی پایان بازی است یا صرفاً در برابر سناریوهایی که دیگران مینویسند، واکنش نشان میدهد؟
انتهای پیام/