تفاوت راه از تهران تا دمشق

تفاوت راه از تهران تا دمشق
مهمترین عامل سقوط سوریه به ورطه کنونی و پایداری بیش از پیش ایران در شرایط فعلی منطقه را تفاوت این دو کشور در راهبردهای سیاست خارجی بدانیم زیرا که یکی به دنبال کسب حمایت قدرتهای بیگانه و دیگری در پی حفظ خویش با استفاده از دستاوردهای بومی و خودکفایی ملی است.

خبرگزاری آنا- علی رحمانی: با کمی تحقیق درباره سرگذشت غم‌بار کشور‌های استعمار زده مشرق زمین می‌توان به عینه دید که علی‌رغم وجود شباهت‌های ظاهری فراوان بین کشور‌های مستعمره، نوع سیستم استعماری پیاده شده در این کشور‌ها به تناسب تفاوت در کشور‌های استعمار‌کننده از یکدیگر متمایز است؛ به نحوی که به عنوان مثال کشور فرانسه راهی متفاوت‌تر از نژاد آنگلاساکسون برای بهره‌کشی از ملل شرق برگزیده است.  

در این میان شاید بتوان با اتکاء به سیر تطور استعمار فرانسوی به خصوص پس از انقلاب ۱۷۸۹ م در این کشور این گونه نظر داد که فرانسوی‌ها با توجه به ضریب هوشی بالای خود و روحیه ماجراجویی که بین ملل گوناگون به آن معروف و مشهور هستند، همواره سعی داشته و دارند تا با استفاده از دانش پربار خود در زمینه ادیان و مذاهب، ضمن کمک کردن به ساخت و گسترش فرقه‌ها و مذاهب جعلی که هارمونی اجتماعی کشور‌های مستعمره را دست خوش تغییر می‌کند (که نظیر آن را در موارد متعددی نظیر بابیه و شیخیه در ایران شاهد هستیم)، با اتکاء به دانش عمیق خود در این زمینه آن دسته از نیرو‌های اجتماعی را در کشور‌های زیر یوغ خود حاکم کنند که در فضای سیاسی-اجتماعی این کشور‌ها در وضعیت اقلیت محض هستند تا از این طریق همواره حکومت‌های این کشور‌ها را وابسته به خود نگه دارند.  

در ادامه ضمن بررسی اثرات سوء این سیاست استعماری در کشور بحران زده سوریه به تفاوت‌ها و تأثیر متفاوت نهاد رهبری جامعه بر سیر بحران و جنگ در ایران و سوریه می‌پردازیم.

خلاء رهبری توانمند بلای جان سوری‌ها

از هنگام اشغال فرانسه به دست قوای هیتلر در سال ۱۹۴۴ م که سوریه به کمک دولت‌های موسوم به محور، استقلال خود را بازیافت تا زمان کودتای حزب بعث در سال ۱۹۶۳ م، کشور پهناور سوریه تاریخ دردآوری از کودتا‌های خونین نظامی را به دلیل فقدان رهبری توانمند در عرصه سیاسی پشت سر گذاشت. با شروع میان‌پرده حاکمیت حافظ اسد و خاندانش بر این کشور که البته آن هم خالی از خون‌ریزی و حرف و حدیث‌های سیاسی نبود، سوریه دوره‌ای از ثبات‌سیاسی نسبی را پشت سرگذاشت. اما با سر باز کردن زخم کهنه دعوا‌های سیاسی-مذهبی در این کشور پس از سال ۲۰۱۱ م و سربرآوردن انواع و اقسام گروه‌های مسلح ناراضی در این کشور، بار دیگر مسئله وجود خلاء در حاکمیت سیاسی این کشور مطرح شد. این همه در حالی بود که به تعبیر کلام روشنگر رهبر انقلاب در سال ۱۳۹۴ ش «من به شما عرض می‌کنم که این اختلافاتی که امروز شما می‌بینید در عراق و در سوریه و در بقیّه‌ی جا‌ها سعی می‌شود عنوان دعوای مذهبی به آن داده بشود، به هیچ‌وجه دعوای مذهبی نیست، دعوای سیاسی است».

 با این وجود می‌بینیم که رهبران دمشق چه در دوران حاکمیت حزب بعث بر این کشور و چه پس از آن به دلایلی همچون ضعف شخصیت، وابسته بودن به کشور‌های خارجی، تلاش برای نهادینه کردن نوعی کیش شخصیت و در نهایت انحصار طلبی سیاسی در راه شکل دادن به یک نظام سیاسی عادلانه و با ثبات که توانایی مدیریت جنگ را داشته باشد، با ناکامی مواجه می‌شوند. درست نقطه مقابل این وضعیت شاهد رهبری با صلابت و دوراندیشانه شرایط جنگی توسط فرمانده معظم کل قوا (مدظله العالی) در طول جنگ تحمیلی ۱۲ روزه صهیونیست‌ها علیه ایران هستیم که در آن به گواهی دوست و دشمن با وجود ترور ناگهانی فرماندهان میدانی و دانشمندان هسته‌ای ایران در سایه رهبری شخصیتی بی‌بدیل در همان روز اول جنگ توانست بخش اعظمی از توان نظامی و قدرت راهبردی خود را بازیابی کند.

راهبرد خودکفایی رمز موفقیت ایران در مقایسه با سوریه

نکته بسیار مهم دیگر که به ما برای فهم تحولات سریع سوریه در دوره پسا اسد کمک شایانی می‌کند، عبارت است از تحلیل ماهیت نظام سیاسی همیشه وابسته این کشور. همان‌طور که در مطالب فوق ذکر شد حضور دیرین مدل استعمار فرانسوی در این کشور و حاکمیت اقلیت کم شمار علوی (حدود ۳ میلیون نفر) در این کشور با وجود ساختار موزاییکی حاکم بر اقوام و مذاهب سوریه از دیگر عوامل بی‌ثباتی سیاسی در دوران حاکمیت علوی‌های نصیری مذهب بر این کشور بود.  

این روند تنش زا در عصر پساداعش با دخالت برخی کشور‌های منطقه و دست‌های پنهان برخی پیمان‌های نظامی فرامنطقه‌ای ادامه یافت تا به سقوط ناگهانی اسد و هوادارانش در دمشق و روی کار آمدن دولت وابسته به هیئت تحریر الشام به رهبری جولانی انجامید.  

رهبر معظم انقلاب اسلامی با پیش‌بینی چنین روزی و با تشریح مواضع وحدت طلبانه ایران در قبال سوریه در تاریخ چهارم آبان ماه ۱۳۹۱ ش خطاب به شرکت‌کنندگان در کنگره جهانی حج می‌فرمایند: «ما طرفدار ملت سوریه و مخالف هرگونه تحریک و دخالت خارجی در آن کشوریم. هرگونه اصلاح در آن کشور باید به وسیله خود ملت و با روش‌های کاملاً ملّی صورت گیرد. این که سلطه‌طلبان بین‌المللی به کمک دولت‌های منطقه‌ایِ گوش‌به‌فرمان، در کشوری به بهانه‌ای بحران بیافرینند و آن‌گاه به دستاویز وجود بحران، خود را به ارتکاب هر جنایتی در آن کشور مُجاز شمارند، خطری جدی است که اگر دولت‌های منطقه بدان نپردازند، باید منتظر فرارسیدن نوبت خود از این خدعه‌ی استکباری باشند».

 با این وصف به ناچار باید دومین و مهمترین عامل سقوط سوریه به ورطه کنونی و پایداری بیش از پیش ایران در شرایط فعلی منطقه را تفاوت این دو کشور در راهبرد‌های سیاست خارجی بدانیم، زیرا که یکی به دنبال کسب حمایت قدرت‌های بیگانه و دیگری در پی حفظ خویش با استفاده از دستآورد‌های بومی و خودکفایی ملی است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب