«سلاحی که نبود، جنگی که شد»؛ جنگ ۱۲ روزه و هشدار دیرهنگام بلینکن درباره ایران

«سلاحی که نبود، جنگی که شد»؛  جنگ ۱۲ روزه و هشدار دیرهنگام بلینکن درباره ایران
۱۲ روز آتش و آهن بر ایران فرود آمد؛ از نطنز تا فردو، از پارچین تا بوشهر. عملیات مشترک آمریکا و اسرائیل برای «نابودسازی» برنامه هسته‌ای ایران با انفجارهای شبانه آغاز شد و با ویرانی نسبی تأسیسات هسته‌ای پایان یافت. اما پس از سکوت رسانه‌ای، صدایی برخاست که همه چیز را دگرگون کرد: آنتونی بلینکن، وزیر خارجه پیشین آمریکا، گفت: «ایران تاکنون تصمیمی برای ساخت بمب نگرفته بود... اما حالا ممکن است چنین تصمیمی گرفته باشد.» اکنون، همه نگاه‌ها به تهران دوخته شده است؛ آیا این جنگ، نقطه پایان صبر راهبردی ایران است؟


به گزارش خبرگزاری آنا،در نیمه نخست سال ۲۰۲۵، منطقه غرب آسیا شاهد یکی از حساس‌ترین و پیچیده‌ترین نبردهای تاریخ معاصر خود بود؛ نبردی که به جنگ ۱۲ روزه معروف شد و صحنه رویارویی مستقیم و بی‌سابقه میان جمهوری اسلامی ایران از یک سو و ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی از سوی دیگر بود.
این جنگ که با عملیات‌های هوایی، سایبری و موشکی آغاز شد، نه تنها یک رویارویی نظامی محدود نبود، بلکه تجلی اراده‌ای ملی، قدرت فناوری دفاعی و استراتژی راهبردی ایران برای حفظ استقلال و امنیت خود در برابر فشارهای حداکثری بود.

در این نبرد ۱۲ روزه، که با نام رمزهایی چون «چکش نیمه‌شب» از سوی آمریکا و «وعده صادق ۳و بشارت فتح» از سوی ایران شناخته می‌شود، معادلات امنیتی منطقه و حتی جهان دستخوش تغییراتی بنیادین شد


در این گزارش، ضمن بازخوانی دقیق رخدادهای این جنگ، به تحلیل پیامدهای سیاسی، نظامی و راهبردی آن می‌پردازیم و نگاه ویژه‌ای به اعتراف‌های دیرهنگام آنتونی بلینکن، وزیر خارجه پیشین آمریکا، خواهیم داشت که نقطه عطفی در فهم واقعی ابعاد این نبرد به شمار می‌رود. 

آغاز یک نبرد ۱۲ روزه، آغاز مواجهه‌ای بی‌سابقه

در بامداد ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، آسمان ایران بار دیگر زیر بمباران جنگنده‌های پیشرفته و موشک‌های هدایت‌شونده قرار گرفت. عملیات هوایی «شیر برخاسته» (Operation Rising Lion) که از سوی رژیم صهیونیستی با پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی بی‌چون‌وچرای ایالات متحده آمریکا آغاز شد، زنگ خطری برای تمام معادلات منطقه بود.
اما این تنها آغاز یک نبرد ۱۲ روزه بود؛ نبردی که نه صرفاً رویارویی دو طرف، بلکه تجلی اراده‌ها و استراتژی‌های منطقه‌ای و جهانی را به نمایش گذاشت.

شروع عملیات اسرائیلی؛ جرقه‌ای در دل تاریکی

ساعت ۲:۴۵ بامداد، جنگنده‌های رادارگریز F-35I نیروی هوایی رژیم صهیونیستی از پایگاه رامون در صحرای نقب برخاستند و پس از ورود به حریم هوایی ایران، مواضع حساس هسته‌ای کشور را هدف گرفتند.
این عملیات که با موجی از حملات سایبری نیز همراه بود، تلاش داشت سامانه‌های پدافندی و راداری ایران را از کار بیاندازد تا امکان تخریب بدون پاسخ مستقیم فراهم شود. اما این تمام ماجرا نبود؛ نکته مهم در همین‌جا نهفته بود.

حملات سایبری؛ نبرد در سایه‌ها

رسانه‌های غربی به سادگی حملات سایبری  و تزریق بدافزارهای ساده معرفی کردند؛ امری که عملاً بر سامانه‌های پدافندی تأثیر چشمگیری نداشت.

اما واقعیت این است که جنگ سایبری در این نبرد، یکی از پیچیده‌ترین و سخت‌ترین جبهه‌ها بود که جمهوری اسلامی با استفاده از نیروهای مجرب سایبری و سامانه‌های دفاعی پیشرفته توانست بسیاری از تلاش‌ها را خنثی کند.

حملات متعددی به زیرساخت‌های مخابراتی و اطلاعاتی دشمن در همسایگی نیز انجام شد که راه را برای عملیات زمینی احتمالی ناامن می‌کرد.

مقابله هوایی؛ تلاشی برای بازدارندگی

در نطنز، فردو و سایر مراکز حساس، پدافند هوایی بومی ایران از جمله سامانه‌های باور-۳۷۳ و سوم خرداد، به خوبی عمل کردند. بر اساس گزارش‌های داخلی، چندین فروند از موشک‌های پیشرفته دشمن در ارتفاع متوسط رهگیری شدند و آسیب‌های وارد شده به نیروهای انسانی و تجهیزات، اگرچه قابل توجه بود، اما این جنگ تمام عیار نبود.

ورود مستقیم آمریکا؛ چکش نیمه‌شب

روز نهم جنگ، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، فرمان رسمی ورود نیروهای هوایی آمریکا را به عملیات صادر کرد.

دو فروند بمب‌افکن B-2 Spirit، از پایگاه اندرسون در گوام بلند شدند، پس از سوخت‌گیری در پایگاه العدید قطر، وارد آسمان ایران شدند و حملات سنگرشکن و مهلکی را به سمت تأسیسات هسته‌ای ایران آغاز کردند.

این نخستین بار بود که ایالات متحده از بمب‌های GBU-57، بمب‌های سنگرشکن با قابلیت نفوذ بالا، در یک عملیات رسمی علیه یک کشور مستقل استفاده می‌کرد.
هدف اصلی سالن‌های زیرزمینی نطنز، فردو و مرکز ایزوتوپ‌سازی اصفهان بود؛ اما تأثیر این حملات، به رغم آسیب‌های فیزیکی، نتوانست مانع ادامه برنامه هسته‌ای ایران شود.

واکنش‌های بین‌المللی و تحلیل‌های نظامی

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، علی‌رغم نگرانی‌های خود، در گزارش اضطراری اعلام کرد که بخش عمده‌ای از ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم همچنان باقی مانده است و دانش فنی ایران، غیرقابل انهدام است.

تامیر هایمن، رئیس سابق موساد در مصاحبه‌ای اعتراف کرد که موفقیت کامل به دست نیامده و جنگ یک پیروزی تمام‌عیار برای ما نبود.

اما برجسته‌ترین واکنش، اظهارات آنتونی بلینکن، وزیر خارجه پیشین آمریکا بود که در مصاحبه‌ای با PBS گفت: ایران تاکنون تصمیم قطعی برای ساخت سلاح هسته‌ای نگرفته بود، اما اکنون ممکن است این تصمیم را اتخاذ کرده باشد. اگر چنین شود، ابزارهای بازدارندگی ما در مقابل ایران به شدت کاهش خواهد یافت.

 وعده صادق ۳؛ پاسخ سخت، بازدارندگی هوشمند

در برابر تجاوز گسترده و همه‌جانبه اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران، جمهوری اسلامی ایران سکوت نکرد و اجازه نداد زمین نبرد را به دشمن واگذار کند.

از همان شب آغاز حملات، فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ستاد کل نیروهای مسلح با بسیج تمام امکانات و فعال‌سازی سامانه‌های موشکی و پهپادی، طرح «وعده صادق ۳» را آغاز کردند؛ مجموعه‌ای گسترده از عملیات‌های هماهنگ موشکی، پهپادی و سایبری که در طول ۱۲ روز متوالی با ۲۱ موج حمله هوشمندانه، دشمن را غافلگیر و زمین‌گیر کرد.

موج‌های اولیه؛ تمرکز بر مراکز حیاتی اسرائیل

در موج‌های نخستین، حملات ایران بیشتر بر مراکز نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی تمرکز داشت.

فرودگاه بن‌گوریون، پایگاه رمات دیوید، پالایشگاه حیفا، ایستگاه‌های راداری و سامانه‌های پدافندی به دفعات هدف قرار گرفتند.

این حملات با استفاده از موشک‌های زمین به زمین کوتاه‌برد و پهپادهای رزمی انتحاری انجام شد که ضمن وارد آوردن خسارات مادی، عملیات‌های دفاعی اسرائیل را نیز درگیر کردند.

استفاده از موشک‌های پیشرفته؛ خرمشهر-۴ و سرجنگی سنگین وزن ۱.۵ تنی 

در موج‌های میانی و پایانی عملیات وعده صادق ۳، جمهوری اسلامی از موشک‌های بالستیک دوربرد و دقیق استفاده کرد که نشان‌دهنده پیشرفت تکنولوژیک ایران بود.
موشک خرمشهر-۴ (یا خیبرشکن) با سوخت مایع سنگین، قابلیت مانور در مرحله نهایی و سرجنگی سنگین، توانست سامانه‌های پدافندی چندلایه رژیم صهیونیستی از جمله گنبد آهنین و پیکان را در هم بشکند.

این موضوع نه تنها اسرائیل را غافلگیر کرد، بلکه رسانه‌های عبری نیز ناچار شدند آن را به‌عنوان نقطه ضعف بزرگ خود بازتاب دهند.

۲۱ موج حمله در ۱۲ روز؛ ضربات پی‌درپی به دشمن

عملیات طی ۱۲ روز، ۲۲ موج حمله موشکی و ۱۰ مرحله حمله پهپادی به مراکز حیاتی اسرائیل، از جمله مقر وزارت جنگ، مراکز هسته‌ای، موساد و پایگاه هوایی نواتیم، این حجم حملات از لحاظ نظامی و روانی به اسرائیل و آمریکا ضربه سنگینی وارد کرد و نشان داد که جمهوری اسلامی، توانمند و مصمم به حفظ امنیت و منافع خود است.

واکنش به عملیات «چکش نیمه‌شب»؛ حمله به پایگاه العدید در قطر

بزرگ‌ترین و راهبردی‌ترین پاسخ ایران در این نبرد، در ۲۳ ژوئن ۲۰۲۵ رقم خورد؛ زمانی که ایران به پایگاه هوایی العدید، بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه، حمله موشکی کرد.

این عملیات که با رمز «بشارت فتح» شناخته می‌شود، دومین حمله ایران به پایگاه‌های نظامی آمریکا پس از عملیات شهید سلیمانی در سال ۲۰۲۰ بود.

در این حمله، چند فروند موشک نقطه‌زن و بالستیک، اهدافی کلیدی داخل پایگاه را هدف قرار دادند و ضمن وارد آوردن خسارات، پیام روشنی به کاخ سفید فرستادند: «ما خطوط قرمز خود را پاس می‌داریم و هرگونه تجاوز مستقیم را با پاسخ مستقیم مواجه خواهیم کرد.

اهمیت بسته شدن حریم هوایی کشورهای حاشیه خلیج فارس

همزمان با این حمله، کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله قطر، امارات، بحرین، کویت و عراق، حریم هوایی خود را به روی پروازهای منطقه‌ای بستند.

این اقدام، نمادی از فضای امنیتی بی‌سابقه و افزایش تنش در منطقه بود که اهمیت و ابعاد عملیات بشارت فتح را دوچندان کرد.

جنگ سایبری و عملیات الکترونیکی

در کنار حملات موشکی و پهپادی، جمهوری اسلامی ایران به صورت گسترده از توانمندی‌های سایبری و جنگ الکترونیک بهره برد.

این جبهه پنهان اما سرنوشت‌ساز، تلاش دشمن برای تسلط اطلاعاتی و جنگ الکترونیکی را به شکست کشاند و در بسیاری موارد سامانه‌های مخابراتی و فرماندهی دشمن را مختل کرد.

حمله به زیرساخت‌های مخابراتی رژیم صهیونیستی و آمریکا، توان پاسخگویی آن‌ها را کاهش داد و به نوعی تضمین‌کننده موفقیت موج‌های موشکی و پهپادی بود.

اعتراف دیرهنگام، تغییر معادله بازدارندگی

جنگ ۱۲ روزه ۲۰۲۵ میان ایران، اسرائیل و آمریکا نه تنها یک نبرد نظامی محدود نبود، بلکه آزمونی بزرگ برای اراده ملی، فناوری دفاعی و راهبردهای سیاسی منطقه‌ای بود.

حملات گسترده هوایی و سایبری آمریکا و اسرائیل، که با هدف نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران طراحی شده بود، با واکنش سخت، هوشمندانه و پیگیر جمهوری اسلامی مواجه شد.

اما آنچه این نبرد را فراتر از خطوط آتش و موشک‌ها اهمیت می‌بخشد، اظهاراتی است که پس از پایان جنگ از زبان وزیر خارجه پیشین آمریکا، آنتونی بلینکن، شنیده شد؛ اعترافی تلخ و زنگ هشداری برای تحلیل‌گران بین‌المللی.

اعتراف بلینکن؛ ایران سلاح نداشت، اما ممکن است تصمیم گرفته باشد

در مصاحبه‌ای پس از جنگ، بلینکن صراحتاً بیان کرد که ایران تا قبل از حملات نظامی آمریکا و اسرائیل تصمیمی برای تولید سلاح هسته‌ای نداشت، اما حالا ممکن است این تصمیم را اتخاذ کرده باشد.

این سخن، به معنای آن است که سیاست فشار حداکثری و عملیات نظامی نه تنها موفق به توقف برنامه هسته‌ای نشده، بلکه آن را به سمت توسعه نظامی و تقویت بازدارندگی سوق داده است.

پیامدهای راهبردی برای معادله منطقه‌ای و جهانی

  •  بازدارندگی فعال ایران

جمهوری اسلامی نشان داد که با بهره‌گیری از سامانه‌های پیشرفته موشکی، پهپادهای هوشمند، شبکه‌های مقاومت منطقه‌ای و جنگ سایبری، توانسته به بازدارندگی فعال دست یابد. عملیات «وعده صادق ۳» نمونه‌ای برجسته از این توانمندی است که توانسته است تعادل قدرت را به نفع محور مقاومت تغییر دهد.

  •  بی‌اثر شدن گزینه نظامی غرب

حملات سنگین به تأسیسات هسته‌ای و زیرساخت‌ها، در نهایت نتوانست برنامه هسته‌ای ایران را به طور کامل متوقف کند.تکنولوژی و دانش فنی که ایران در سال‌ها به دست آورده، به آسانی قابل نابودی نیست و ایران می‌تواند سرعت پیشرفت برنامه‌اش را پس از این جنگ افزایش دهد.

  •  تضعیف جایگاه آمریکا و اسرائیل در منطقه

سکوت نسبی سازمان‌های بین‌المللی و واکنش سرد بسیاری از کشورها، نشان‌دهنده کاهش مشروعیت حملات آمریکا و اسرائیل است.
همچنین بسته شدن حریم هوایی کشورهای خلیج فارس و هشدار متحدان آمریکا، نگرانی از گسترش دامنه درگیری را به وضوح نشان می‌دهد.

  •  پیام به متحدان منطقه‌ای آمریکا

ایران به تمامی کشورهای منطقه و حامیان آمریکا هشدار داد که ورود به هرگونه درگیری مستقیم یا همراهی با تجاوزات، می‌تواند تبعات سنگینی برای آنان داشته باشد.

تغییر قواعد بازی؛ ایران، بازیگر اصلی و حسابگر منطقه

  • جنگ ۱۲ روزه نشان داد که ایران به رغم فشارها و حملات، نه تسلیم شده و نه عقب‌نشینی کرده است؛ بلکه مسیر جدیدی در پیش گرفته است:
  • بازدارندگی فعال و هوشمندانه؛
  • تکیه بر فناوری بومی و ظرفیت‌های منطقه‌ای؛
  • تأکید بر گفت‌وگوی عادلانه و محترمانه به جای تقابل و جنگ.
  • ایران اکنون نه فقط یک تهدید هسته‌ای، بلکه یک قدرت منطقه‌ای است که محاسبات بازیگران بین‌المللی را دستخوش تغییر کرده است.

به گزارش آنا، پایان عصر یک‌جانبه‌گرایی نظامی سخنان بلینکن را باید نه یک عذرخواهی دیپلماتیک، بلکه یک اعتراف آشکار به شکست دانست؛ شکست راهبردی آمریکا و اسرائیل در مهار برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران.

 پیامدهای جنگ 

 جمهوری اسلامی در این جنگ، عقب‌نشینی نکرد، بلکه الگوی جدیدی از بازدارندگی فعال را به نمایش گذاشت.

 آمریکا و رژیم صهیونیستی با این عملیات، نه‌تنها نتوانستند پروژه هسته‌ای ایران را متوقف کنند، بلکه موجب عزم بیشتر آن شدند.

 موقعیت ایران در عرصه بین‌الملل، به‌ویژه در نگاه روسیه، چین و قدرت‌های نوظهور تقویت شد و تصویر یک بازیگر مقتدر و عقلانی از ایران ترسیم گردید.

 گزینه نظامی علیه ایران، از این پس صرفاً یک تهدید پوچ تلقی خواهد شد.

 آینده مذاکرات، اگر رخ دهد، نه از موضع تحکم، بلکه با احترام به واقعیت قدرت ایران خواهد بود.

به گزارش خبرگزاری آنا، آذرخش بیدار در راه است این جنگ ۱۲ روزه، نه آغاز پایان، بلکه زنگ بیدارباش برای منطقه و جهان بود. جمهوری اسلامی ایران نشان داد که با وجود تحریم، تهدید و فشار، همچنان می‌تواند از امنیت ملی، استقلال و پیشرفت علمی خود دفاع کند.

اگر آمریکا و رژیم صهیونیستی بار دیگر به تکرار تجربه شکست‌خورده حمله مستقیم فکر کنند، باید منتظر پاسخ‌هایی باشند که نه از جنس واکنش‌های محدود، بلکه از سنخ «آذرخش بیدار» خواهد بود؛ پاسخی که معادلات قدرت را برای همیشه تغییر خواهد داد.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا