تابلوی تهران ۸۶ میلیونی و تجدیدخاطره با فرمانده تکاوران خرمشهر

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، ناخداهوشنگ صمدی فرمانده گردان تکاوران نیروی دریایی مدافع خرمشهر است. تکاورانی که در کنار گروه دیگری از نیروهای مردمی، سپاه و ارتش ۳۴ روز در اینشهر مقاومت کردند، اما در نهایت شهر سقوط کرده و به چنگ نیروهای اشغالگر بعثی افتاد.
خاطرات این نظامی پیشکسوت و ۸۶ساله با عنوان «تکاوران دریایی در خرمشهر» به همت سیدقاسم یاحسینی در سال ۱۳۹۴ توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد و در حال حاضر چاپ چهارم آن در بازار موجود است.
تابلویی نمادین که تکرار شد
ناخدا صمدی در گفتوگو با خبرنگار آنا ضمن محکوم کردن حمله وحشیانه رژیم اشغالگر قدس به کشورمان گفت:لازم است خدمت همه ملت ایران به ویژه مردم خوزستان عرض ادب داشته باشم این روزها تصویری در فضای مجازی دست به دست میشد که تابلوی ورودی شهر تهران را نشان میداد و نوشته بود «تهران؛ جمعیت ۸۶میلیون نفر». این تابلو برای ما ایرانیان یادآور خرمشهر است. در یکم مهر سال ۱۳۵۹ وقتی با گردان تکاوران وارد خرمشهر شدم، تابلویی توجه من را جلب کرد که روی آن نوشته بود «جمعیت خرمشهر، ۳۶ میلیون نفر». من اول حواسم نبود و متوجه نشدم که منظورش چیست، اما وقتی به اصطلاح دوزاریام افتاد، فهمیدم که منظورش این است کهای رزمنده! برو جلو و غم به دلت راه نده، چون ۳۶میلیون ایرانی مثل کوه پشت سر تو هستند.
حمایت مردمی، رمز موفقیت در دوران دفاع مقدس
وی اظهار کرد: حقیقت این موضوع زمانی برای ما مسلم شد که ۱۲۰۰ تکاور و پانصد ششصد نفر نیروی مردمی ۳۴ روز در خرمشهر بودند، اما یک روز هم مثلاً دغدغه غذای گرم نداشتیم. حتی خیلی از اوقات غذایی که مردم برای ما تهیه میکردند اضافه هم میآمد. خانمها و مادران اهل خرمشهر میآمدند لباسهای ما را میبردند و بعد از شستشو و اتو داخل کیسههای پلاستیکی تحویل میدادند. ما چنین صحنههایی را در شهرهای جنگزده و جبههها میدیدیم. در کجای دنیا ملت این گونه از ارتش ارتش رو اینجوری کشته پشتیبانی میکند؟
صمدی عنوانکرد: ما تکاوران و همه رزمندگان در جبهه در بند بالا و پایین و درجه نبودیم. همه با هم مثل برادر و یکدست در کنار هم بودیم. باید دشمن را از وطن، از خانه بیرون میکردیم. هیچ فکری غیر از این نبود. دیگر سلامتی و راحتی من معنا نداشت. همه اینطور بودند. بدون توجه به همه خطرات به دنبال بیرون راندن دشمن بودیم.
وی افزود: متاسفانه خیلی از این فداکاریهای ارتش و نیروهای مردمی برای مردم و نسل جوان ناشناخته مانده. شاید در این روزهای اخیر بود که این نسل جدید تلخی تجاوز بیگانه و سایه شوم جنگ را تجربه کردند. خاطرم هست در سال ۸۶ که دریادار حبیب الله سیاری فرمانده نیروی دریایی شد، با من تماس گرفت و گفت: من میخواهم حماسههای ارتش را به دل رسانهها بیاورم. من از ایشان پرسیدم که حالا وظیفه من چیست؟ گفت هر جا که دعوتت کردند برو، نه نگو. برو و از فداکاریهای واحدت در خرمشهر بگو. از اون روز تا حالا یادم نیست که جایی من را دعوت کرده باشند و نه بگویم.
«ایران» همه وجود ماست
این فرمانده پیشکسوت ارتش گفت: همه وجود یک افسر تکاور درجه دار، «ایران» است. چند وقت پیش از من پرسیدند اگر الان جنگ بشود بازهم برای دفاع میآیی؟ گفتم مرگ بر من که اگر نیایم! همانطور که در اولین روز جنگ که بازنشسته شده بودم، فرمانده گفت تو دیگر بازنشسته شدهای و تسویه حساب هم کردهای. میروی یا میمانی؟ گفتم خیر، میمانم و با واحد تکاوری خودم به خرمشهر میروم.
وی افزود: مدتی قبل از حمله صهیونیستها بحث جعل نام خلیج فارس مطرح بود. دیدید که چه طوفانی در بین ایرانیان راه افتاد. هیچکس نمیتواند نام خلیج فارس را عوض کنید چه برسد به این که چشم طمع به آن داشته باشد. خلیج فارس آرامگاه همرزمان من است، جایگاه ابدی شهدای کشتی سبلان و سهند و ناوچه پیکان هستند. اینها فراموش شدنی نیست و با تکیه بر همین تجارب هم میتوانیم در جنگ با صهیونیستها پیروز و سربلند خارج شویم.
انتهای پیام/