اندر حکایت مضرات اعتماد به سردمداران قاره سبز

به گزارش خبرگزاری آنا، با ظهور ایران هستهای در اواخر دهه ۱۳۷۰ شمسی تکاپوی غرب به عنوان یک کلیت تمدنی برای جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک قدرت بلامنازع هستهای در قلب یکی از حساسترین نقاط جهان شروع شد. با شروع این پروسه اتحادیه اروپا به عنو ان یک قدرت اقتصادی نوظهور در عرصه جهانی با محوریت سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان تمام تلاش خود را برای فعال سازی کانالهای دیپلماتیک جهت مذاکره با ایران انجام دادند و ایران نیز به عنوان کشوری که در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی پس از بازسازی خرابیهای جنگ در پی سیاست تنش زدایی با غرب بود دست دوستی به سوی اروپا دراز کرد. اما تروئیکای متحد اروپایی به عنوان گردانندگان اصلی سیاست خارجی در قاره سبز بنا به دلایل متعدد مواضع گاهاً متناقضی را در قبال برنامه صلح آمیز هستهای ایران اتخاذ کردهاند.
پرده اول: دایه مهربانتر از مادر
با ظهور گفتمان سیاسی گفتگوی تمدنها به عنوان دکترین سیاست خارجی دولت در دوران خاتمی شاهد بروز تغییراتی در موضعکیریهای اروپا نسبت به ایران هستیم که میتوان آن را نرمش مشروط نام نهاد در این برهه از زمان اروپا با وجود ابراز اشتیاق برای خرید نفت و سایر کاالاهای صادراتی ایران در حوزه انرژی هستهای با برخوردی زیرکانه ضمن همراهی با طرف آمریکایی شروط سنگینی را برای ادامه فعالیتهای صلح آمیز ایران در این زمینه وضع کرد که متأسفانه ایران به دلایلی همچون اوضاع سیاسی داخل کشور مجبور به قبول این شروط از قبیل تعلیق تمام فعالیتهای هستهای ایران شد.
پرده دوم: شروع مقتدرانه به بهایی خونین
با روی کار آمد دولت محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ش ایران که از رفع کامل تحریمها نا امید شده بود با اعلام لغو یکجانبه توافق سعدآباد پلمپ تلسیسات اتمی را گشود. با آغاز دور تازهای از فعالیتهای سازمان انرژی اتمی ایران توانست به قدرتی شاخص در عرصه فناوری هستهای تبدیل شود که با دستهای خالی توانست به فناوری تولید انواع رادیو داروهای مفید برای درمان بیماریهای مختلف دست یابد و به تدریج به تهدیدی برای قدرتهای انحصار طلب اروپایی در زمینه هستهای تبدیل شود. این موفقیت شیرین با پایانی خونین همراه بود، زیرا جوخههای تروریستی موساد پاسخ ایران را با ترور دانشمندان هستهای و حمایت مالی-اطلاعاتی از نا آرامیهای انتخاباتی ایران در سال۱۳۸۸ش دادند و دولتهای اروپایی نیز با تشدید تحریمهای هستهای و اقتصادی به ایران هراسی در رسانههای خود دامن زدند.
روحانی، برجام و قفلی که هرگز گشوده نشد
با روی کار آمدن جریان موسوم به اعتدالیون در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی وی که عنوان شیخ دیپلمات (!) را با خود یدک میکشید پس از تبلیغات پر سر و صدای داخلی در دهه۱۳۹۰ش با کلید زدن و سپس تصویب عجولانه توافقنامه برجام که البته مواردی همچون مکانیسم (Snap back) در آن گنجانده شده بود تمام تلاش خود را برای جلب اعتماد و همکاری طرف اروپایی برجام مبذول داشت اعتمادی که با افسوس بسیار باید گفت نتیجهای جز خسران برای ایران به ارمغان نیاورد، زیرا با شکست دموکراتها در آمریکا و روی کار آمدن پدیده ترامپیسم در آمریکا طرفهای سه گانه اروپایی که از خشم اقتصادی آمریکا به شدت هراس داشتند عملاً با زبان بیزبانی از برجام کنار کشیدند حقوقدانترین دولت تاریخ را دست خالی گذاشتند!
حاکمان را عبرت به کار آید
با شهادت رئیس دولت سیزدهم و همراهانش در ساحنه هوایی و روی کار آمدن دولت چهاردهم روند تنش زدایی و غیر امنیتی کردن پرونده هستهای ایران البته با احتیاط بیشتری آغاز شد این بار ویتکاف از جانب دولت آمریکا مسئول مذاکرات هستهای با ایران شد و متأسفانه با حیلهگری همراه با طرفهای اروپایی به فریب ایران پرداخت و با زمان خریدن برای اجرای عملیات مذبوحانه اخیر رژیم صهیونیستی علیه ایران بار دیگر بدعهدی و روباه صفتی طرفهای اروپایی و آمریکایی برای ملت ایران آشکار شد. کوتاه سخن این که آزموده را دگر آزمودن خطاست! اعتماد دوباره به طرفهای اروپایی نظیر فرانسه و انگلستان که با لفاظی سیاسی و حمایت لجستیک به حمایت از جنایت جدید صهیونیستها علیه ایران میپردازند به احتمال قوی خسارات بیشتری را به ملت و دولت ایران تحمیل خواهد کرد.
انتهای پیام/

پنجمین روز نبرد با اسرائیل؛ رد موشکهای ایران را تا قلب دشمن دنبال کنید
