دعوای ترامپ و ایلان ماسک؛ شکاف قدرت و منافع در سیستم سیاسی آمریکا

به گزارش خبرگزاری آنا، در روزهای گذشته، صحنه سیاسی ایالات متحده بار دیگر لرزشی جدی را تجربه کرد؛ بحرانی که نهتنها حاصل رقابتهای انتخاباتی یا سوء تفاهمهای رایج میان شخصیتهای سیاسی نیست، بلکه نشانهای هشداردهنده از فروپاشی انسجام ساختار قدرت، عریان شدن تضادهای درونساختاری و بیپروایی نظام تصمیمگیری حاکمیت آمریکاست.
ماجرا به زوایای جدید و حساسی رسیده است. اینبار ایلان ماسک، نماد کارآفرینی تکنولوژیک و موتور محرک نوآوریهای فناوری در آمریکا، درگیر تقابلی شد که استیو بنن، آتش آن را شعلهور کرد. استیو بنن، مشاور جنجالی و سابق راهبردی دونالد ترامپ، طی اظهاراتی تند و بیسابقه در پادکست معروف خود «وار روم» و همچنین در رسانههای متعدد، با زبانی صریح و خشن نه تنها خواستار بررسی وضعیت مهاجرتی ایلان ماسک شد. بنن که نقشهای کلیدی در طراحی راهبردی کمپینهای انتخاباتی و شکلدهی به گفتمان عوامگرایانه جناح راست آمریکا دارد، در اظهاراتی تند و بیپرده از برخورد فوری با ماسک، «اخراج» او از خاک ایالات متحده و «توقیف» اموالش سخن گفت. بنن با متهم کردن ماسک به «اقامت غیرقانونی» و «تهدید امنیت ملی»، از ترامپ خواست با استناد به «قانون تولید دفاعی»، کنترل اسپیساکس را به دست گرفته و این شرکت را از هرگونه فعالیتی که ممکن است منافع ملی آمریکا را به خطر اندازد، باز دارد.
ترامپ نیز با همین خط روابطش با ماسک را به صراحت زیر سوال برد؛ اتفاقی که دیگر تنها یک تقابل شخصی یا حسابکشی سیاسی نیست، بلکه نشانهای از بیثباتی عمیق قواعد بازی قدرت در ایالات متحده است.
ماجرای تبادل اتهام میان ترامپ و ماسک چه بود؟
دونالد ترامپ روز پنجشنبه تهدید کرد که قراردادهای دولتی با شرکتهای ایلان ماسک را لغو خواهد کرد و در مقابل، ثروتمندترین فرد جهان پیشنهاد داد که رئیسجمهور آمریکا باید استیضاح شود. این تقابل، پایانی آشکار بر اتحاد غیرمنتظره آنان رقم زد و ناظران را بر سر آینده این رابطه به تردید انداخت.
تنشها میان این دو متحد سابق زمانی شدت گرفت که ترامپ، مدیرعامل تسلا را در دفتر بیضی کاخ سفید مورد انتقاد قرار داد و این دو نفر با ارسال متقابل سخنان تند در شبکههای اجتماعی «ایکس و تروث» به جدال پرداختند.
ترامپ در شبکه اجتماعی خود نوشت: «سادهترین راه صرفهجویی میلیاردها دلار در بودجه ما، پایان دادن به یارانهها و قراردادهای دولتی ایلان است.» پس از این اظهارنظر، ارزش سهام تسلا بیش از ۱۴ درصد کاهش یافت و حدود ۱۵۰ میلیارد دلار از ارزش بازار خود را در بزرگترین سقوط تکروزه تاریخش از دست داد.
لحظاتی پس از بسته شدن بازار بورس، ماسک زیر پستی که خواستار استیضاح ترامپ شده بود پاسخ «بله» داد؛ حرکتی که با توجه به اکثریت جمهوریخواهان در هر دو مجلس کنگره، اقدامی بیسابقه محسوب میشود.
این اختلاف از چند روز پیش آغاز شده بود؛ زمانی که ماسک با قانون کاهش مالیات و افزایش هزینهها که ترامپ به دنبال تصویب آن بود مخالفت کرد. ترامپ گویا ابتدا ترجیح داد سکوت کند، در حالی که ماسک در حال لابی برای ناکامی این لایحه بود و ادعا میکرد این طرح موجب افزایش بدهی ۳۶.۲ تریلیون دلاری آمریکا خواهد شد.
ترامپ روز پنجشنبه سکوتش را شکست و به خبرنگاران گفت: «خیلی از ایلان ناامید شدم. تا امروز رابطه خوبی داشتیم، اما شاید دیگر آن رابطه را نداشته باشیم.» همزمان با صحبتهای ترامپ، ماسک در X واکنش نشان داد و نوشت: «بدون من، ترامپ انتخابات را میباخت.» او همچنین یادآور شد که نزدیک به ۳۰۰ میلیون دلار برای حمایت از ترامپ و جمهوریخواهان در انتخابات سال گذشته هزینه کرده است.
در پستی دیگر، ماسک هشدار داد که تعرفههای امضاشده ترامپ، آمریکا را امسال به سمت رکود اقتصادی خواهد برد. شرکتهای دیگر ماسک از جمله اسپیساکس و استارلینک نیز نقش مهمی در برنامههای فضایی دولت ایفا میکنند. لذا ماسک تهدید کرد که در واکنش به فشارهای ترامپ، آغازِ روند خارج کردن فضاپیمای دراگون از مدار را کلید میزند، در حالیکه این فضاپیما تنها وسیله آمریکا برای اعزام فضانورد به ایستگاه فضایی بینالمللی است. با این حال، او ساعات پایانی پنجشنبه از این تهدید عقبنشینی کرد.
همچنین ماسک در توئیت دیگری نوشت: دونالد ترامپ در پروندههای اپستین حضور دارد. به همین دلیل است که آنها هنوز علنی نشدهاند. روز خوبی داشته باشید، دیجیتی!"
آپستبن، سرمایهدار آمریکایی بود که در سال ۲۰۱۹ به قاچاق جنسی زنان زیر سن قانونی متهم شد اما او در ۱۰ اوت ۲۰۱۹ در سلول زندانش مرد؛ پزشکی قانونی آمریکا علت مرگ او را خودکشی و یا دار زدن اعلام کرد.
جی دی ونس نیز در جدال ترامپ-ماسک پشت ترامپ را گرفت. ونس، معاون رئیس جمهور آمریکا در توئیتی نوشت: «رئیسجمهور ترامپ بیش از هر شخص دیگری در دوران زندگی من، در جلب اعتماد جنبشی که هدایت آن را بر عهده دارد، موفق بوده است. همراهی با ایشان برای من مایهی افتخار است»
در نشانهای از امکان مصالحه، ماسک در پاسخ به سرمایهگذار میلیاردری به نام بیل آکمن که خواستار آشتی ترامپ و ماسک شده بود نوشت: «اشتباه نمیکنی.»
ترامپ و ماسک هر دو به استفاده از شبکههای اجتماعی برای حمله به رقبا مشهورند و بسیاری پیشبینی چنین جداییای را کرده بودند. ماسک پس از دوران ریاستش بر اداره بهرهوری دولت آمریکا که با رویکرد تندی به کوچکسازی و کاهش هزینههای دولت همراه بود و با بحثهای زیادی نیز مواجه شد این هفته به طرح اقتصادی ترامپ حمله و آن را «لایحهای ننگین» خواند که کسری بودجه فدرال را عمیقتر میکند. این حملات باعث تشدید اختلافات در حزب جمهوریخواه شده و میتواند تصویب لایحه ترامپ در سنا را با مشکل مواجه سازد.
تحلیلگران غیرحزبی تخمین زدهاند که لایحه ترامپ میتواند بین ۲.۴ تا ۵ تریلیون دلار به بدهی ۳۶.۲ تریلیون دلاری آمریکا بیافزاید. ادامه نزاع میان این دو میتواند موقعیت جمهوریخواهان برای حفظ کنترل کنگره در انتخابات میاندورهای سال آینده را تضعیف کند، بهویژه اگر باعث کاهش کمکهای مالی ماسک یا فروپاشی حمایت سیلیکونولی از ترامپ شود.
یکی از استراتژیستهای حزب جمهوریخواه نزدیک به ماسک و دولت ترامپ به رویترز گفته: «ایلان بخش قابلتوجهی از عملیات میدانی ما در انتخابات اخیر بود. اگر او در انتخابات میاندورهای آینده مشارکت نکند، جای نگرانی دارد.»
ماسک سهشنبه گذشته اعلام کرده بود: «آبان سال آینده، همه سیاستمدارانی که به مردم خیانت کردند را اخراج میکنیم.» او پیشتر وعده داده بود که در آینده کمکهای مالی سیاسی خود را کاهش خواهد داد، و این رفتار سیاسی بیشتر باعث اعتراضات گسترده در کارخانجات تسلا و کاهش فروش شد و سرمایهگذاران را نگران تمرکز بیش از حد ماسک بر سیاست کرد.
اما بحران فراتر از حد تیترهای خبری است: مسئله اساسیتر، مناسبات میان شبکه الیگارشی ثروت و فناوری با شبکه قدرت سیاسی و امنیتی است؛ پیوندی که ستون فقرات سیاست آمریکایی را تشکیل داده و حالا تحت فشار بیسابقهای قرار گرفته است. این پیوند تا زمانی پابرجاست که منافع مشترک، تضمینکننده رفاه و هژمونی هر دو ضلع باشد؛ اما در لحظهای که یک طرف با عبور از قواعد غیررسمی و نافرمانی در خفا، «وفاداری» خود را مخدوش کند، حاکمیت بدون تامل دست به حذف یا بیاعتبارسازی او میزند.
تمسک گزینشی به قانون و بهرهکشی از اضطراب امنیت ملی
در مواجهه با وضعیت ماسک، واکنش قدرت سیاسی یک نمایش تمامعیار از فقدان صداقت و نامشروعی کارکرد قوانین آمریکایی را نشان داد. استناد بنن و ترامپ به «قانون تولید دفاعی» (که اساساً برای مواقع جنگی و شرایط اضطراری ملی طراحی شده) جهت مصادره شرکت خصوصی اسپیساکس و حذف ماسک از جغرافیای سیاسی-اقتصادی آمریکا، ترجمانی است از روند دائمی بهرهبرداری ابزاری از قانون و افول استقلال دستگاه قضا.
همزمان، تکیه بر بهانه «وضعیت مهاجرتی» ماسک یادآور تاریخ نژادپرستی، تبعیض نهادمند و معیارهای دوگانهای است که همواره بهموجب منافع قدرت بازتعریف شده است. مهاجری که دیروز سرمایه و تکنولوژی او نماد افتخار آمریکایی بود، امروز با کوچکترین اختلاف منافع، بهسرعت متهم و بیپناه میشود؛ الگویی شباهتبرانگیز با رژیمهای اقتدارگرا که آمریکاییها همواره مدعی تقابل با آن بودهاند.
افشای چهره پنهان تقسیم قدرت
روند حاضر، بیپرده نشان میدهد که تقسیم قدرت در ایالات متحده بر بنیان شفافیت، نهادگرایی یا داوری قاطع قانونی استوار نیست. برعکس، نوعی انحصار و شبکهبندی پنهان حاکم است که دولت و شرکتهای بزرگ عملاً ابزارهای مناقشه و معامله جناحی شدهاند. تصمیم به مصادره اموال یا حذف سرمایهدار خارجی، نه نتیجه روند قضایی شفاف بلکه معلول ظن شخصی و سناریوهای بحرانساز با هدف مهار شورش «نافرمانها» و تثبیت توازن رانتی پشتپرده است.
ظهور علنی این شکاف ساختاری باعث شده حتی نخبگان فناوری – که در سالهای گذشته سیاستمداران آمریکایی آنان را نمایشگر موفقیت مدل آمریکایی میدانستند – اکنون به تهدیدی علیه نظام تبدیل شوند، چنانچه از خط مقدم حمایت خارج شده یا منتقد وضع موجود شوند.
سقوط ارزشها و واگرایی ملی
هزینه این تنشها، اما بیش از بازی میان رجال قدرت، بر دوش جامعه و شهروندان عادی است. شهروند آمریکایی که روزگاری با تبلیغ «آمریکا سرزمین فرصت و شایستهسالاری» بزرگ شده، حالا تماشاگر جدال خانوادههای محدود، لابیهای بسته و ائتلافهای رانتی است؛ جنگی که پروژههای حیاتی و آینده اقتصادی کشور را عملاً گروگان گرفته و هیچ افق پایداری برای حل ریشهای بحرانها متصور نیست.
در نتیجه سطح بیاعتمادی اجتماعی سر به فلک کشیده، فرآیندهای دموکراتیک (که قرار بود بر شفافیت و پاسخگویی متکی باشد) در افکار عمومی تحقیر میشود و پوپولیسم، خرافهگرایی و بیعملی اجرایی لایهبهلایه تقویت میشود. پارادوکس آشکاری که امروز در آمریکا دیده میشود، تکرار همان الگویی است که روزگاری نخبگانش با اعتماد به نفس در کشورهای دیگر به سخره میگرفتند: دستگاه سیاستگذاری تبدیل به میدان نزاع شخصی، مرعوب مافیاهای قدرت و مغموم خشم و بحرانهای داخلی شده است.
هژمونی شکستخورده؛ تبعات بینالمللی یک بحران داخلی
مناقشه ترامپ و ماسک، فقط یک موضوع داخلی آمریکا نیست، بلکه نشانهای است از شکنندگی جایگاه جهانی این کشور. در شرایطی که پروندههای محرمانه، اسناد طبقهبندیشده و حتی مناسبات با بلوکهای نوظهوری مانند چین، وارد بازیهای جناحی و معاملاتی میشود، پیام بسیار روشنی به رقبا و متحدان ارسال میشود: هژمونی علمی، اقتصادی و حتی امنیتی ایالات متحده بیشتر از هرزمانی آسیبپذیر، بیثبات و دستخوش معامله است.
چنین وضعیت ناپایداری، بهویژه اگر با گره خوردن بحرانهای داخلی، رکود تکنولوژی و معضلات نابرابری اقتصادی همراه باشد، ظرفیت بازدارندگی و اعتبار بینالمللی آمریکا را چنان تضعیف میکند که نه تنها آینده آن برای شهروندانش، بلکه برای همپیمانان منطقهای و رقبای جهانی نیز نامعلوم میشود.
بیفرجامی مدل آمریکایی؛ خطری برای تمام نظامهای قدرتمحور
آنچه از دل ماجرای اخیر قابل استخراج است، صرفاً افول یک همکاری یا دشواری مقطعی میان بازیگران قدرت نیست. بلکه یک هشدار تاریخی است برای هر نظام سیاسی و هر کشوری که به تقلید یا الهامگیری از سازوکار آمریکایی امید بسته است: زمانی که منفعت رانتی و گروهی بالاتر از قواعد، قانون و نهادها قرار گیرد، دیگر نه دستاورد فناورانه، نه افتخار ملی، و نه حتی چهرههایی که روزی نماد موفقیت سیستم بودهاند، مصون از حذف و حذف اجباری نخواهند بود.
در این فضای مهآلود، منش سیاستورزی آمریکایی فرصت گفتوگوهای ملی و حل بحرانهای ریشهای جامعه را از بین برده و بازی رولت قدرت به مرحلهای رسیده که قواعدش هر شب بازنویسی میشود. شبکههای بسته قدرت، بدون هیچ گونه تعهد به شفافیت و پاسخگویی، نوعی روند «خودمصونسازی» را پیش گرفتهاند که اساساً بیگانه با ایدهآلهای دموکراتیک و حتی پایههای اخلاق عمومی است.
از این زاویه، ماجرای ترامپ، بنن و ماسک فقط یک کشمکش شخصی یا رقابت جناحی نیست، بلکه آینه تمامعیاری است از بحران مشروعیت، ناکارآمدی اخلاقی و انحراف عمیق ساختار حکمرانی آمریکا؛ سیستمی که مدتها افتخار میکرد اراده شهروند و نظام شفاف، راه را بر استبداد بسته است، اکنون گرفتار همان واژگونی معیارها و معاملهگریهای پشتپردهای شده که دههها به دیگران هشدار میداد.
نتیجه این بحران باز، نه تنها پاسخ روشنی برای چالشهای جاری جامعه آمریکا ارائه نمیدهد، بلکه الگویی خطرناک برای سایر ساختارهای سیاسی جهان بهجا میگذارد؛ الگویی که نشان میدهد نسل جدید قدرت، بی رحمتر و بیپرواتر از گذشته، قواعد بازی را به منافع روزمره گره میزند و هیچ ارزش ثابتی را تضمین نمیکند.
انتهای پیام/