عرفه؛ پنجرهای رو به بیکرانه عرفان و آشتی با خویش

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، روز عرفه روزی است که انسان نهتنها از خاک، که از خویشتنِ خاکیاش هم عبور میکند تا به آستان بلند آسمان برسد... روزی که خویش را میشناسی، خدای خود را مییابی و راه را از سراب تمییز میدهی.
آری، عرفه فقط یک نام نیست؛ پنجرهای رو به بیکرانه عرفان است. روزی برای آشتی با خویش، با خالق، با حقیقتی که در شلوغی دنیا گم میشود.
در تقویم ساده ورق میخورد، اما در تقویم دل، چنان برجسته است که باید ایستاد و زانو زد. نه به رسم عادت، که به رسم نیاز.
در دل این روز، کسی ایستاده است. سالار شهیدان.
نه در کربلا، بلکه در عرفات.
نه در غوغای شمشیر که در خلوت نیایش.
و چه بُعدی از وجود حسین(ع) در این صحرا رخ مینماید که گاهی از عاشورا هم گدازندهتر است...
با خود زمزمه میکنی:«الهی! کی از تو پنهان بودی که نیاز به دلیلی باشد برای یافتنت؟»
و در پاسخ، حسین(ع) از فراز قرنها، از لابهلای کلماتش در دعای عرفه، ندا میدهد: «عمیت عین لا تراک علیها رقیبا»کور باد آن چشمی که تو را ناظر خود نبیند.
در آن لحظه که حسین بن علی(ع) دستانش را رو به آسمان گشود، صحرای عرفات، دیگر فقط بیابانی نبود.
سرزمین سیر در ملکوت بود؛ محراب دل بود؛ عرفان جاری بود.
دعای او، نه فقط نیایشی فردی که درسی برای تمام نسلها است.
پس یاد بگیریم با خدا صادقانه حرف بزنیم؛ به خویش رجوع کنیم؛ از خود عبور کنیم.
کرامت انسان؛ هدیهای فراموششده در هیاهوی دنیای مدرن
عرفه، یادآور کرامتی است که در ذات انسان تنیده شده است؛ کرامتی که خداوند در قرآن از آن سخن گفته: «و لقد کرمنا بنی آدم...»
منتها آیا هنوز به یاد داریم که شریف آفریده شدهایم؟
در دنیایی که انسان را با اعداد میسنجند، با نرخ تورم و آمار بیکاری، با قد و وزن و جایگاه شغلی، عرفه ندا میدهد: «ای انسان! کرامت تو در بندگی توست، نه در برتری بر دیگری.»
امام خمینی(ره) نیز همین را میگوید:«اسلام با صراحت میگوید که آنکه پیش خدا کرامت دارد، آدم باتقواست. نه عرب بودن، نه عجم بودن...»
در عرفه، قرار است خودت را پیدا کنی، نه فقط گناهانت را به یاد بیاوری. قرار است عظمت خلقتت را بفهمی و بینیازی محبوب را درک کنی.
دعای عرفه؛ قرآن صاعد
امام خمینی(ره) دعاهای معصومان را «قرآن صاعد» مینامد؛ یعنی آنچه قرآن از بالا آورده، دعا از دل پایین به سوی بالا میبرد.
در این دعاها، معارف الهی نه با رمز که با اشک و آه و نجوا بیان میشود. از امام خمینی نقل است که «هر چه از معارف بخواهید، در ادعیه هست.»
و مگر نه اینکه حسین(ع) در دعای عرفه، از توحید میگوید، از معرفت، از کرامت، از بینیازی، از عشق، از فنا...؟
این دعا، در واقع یک مدرسه عرفان است؛
مدرسهای که شاگرد اولش، کسی است که تا ساعاتی بعد، در صحرای کربلا جان خواهد داد.
سفر دل، از عرفات تا قربانگاه عشق
عرفه، ایستگاه میانه است. ایستگاه شناخت و شناختن. اگر چشم دل باز باشد، از این ایستگاه به قربانگاه عشق میرسی.
از حسینِ عرفات، به حسینِ عاشورا.
ای انسان، اگر امروز اشک میریزی، بدان که این اشکها بذرهای معرفتاند.
اگر صدایت به راز و نیاز بلند شده، امید هست که از ظاهر به باطن برسی.
اگر در خود فرورفتهای و صدای قلبت را شنیدهای، پس هنوز کرامت انسانیات زنده است.
و در نهایت، این تویی که باید از این روز، با دستی پر از دعا و دلی سرشار از شناخت، عبور کنی. تا در صحرای زندگی، گم نشوی.
انتهای پیام/