چهره پنهان شهر در آینه «یزدان»

به گزارش گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، شهر، قصهها و آدمهایش و آنچه در زیر پوست آن میگذرد، توانسته و میتواند دستمایه ساخت آثار نمایشی مختلف در قالب فیلم، سریال و مستند باشد. تا به امروز سریالهای متعددی با محوریت آنچه در بطن کلانشهری مانند تهران میگذرد، ساخته و پرداخته شده و روی آنتن رفته است که شاید از ماندگارترین نوستالژیکترینشان بتوان به مجموعه «داستان یک شهر» اصغر فرهادی اشاره کرد. طبیعی است که در این سریالها جامعه و موضوعات مبتلابه آن برجسته باشد و همه اتفاقات، حول محور روابط فردی و اجتماعی انسانها دور بزند.
یکی از مجموعههای نمایشی که به تازگی پخش آن از شبکه سوم سیما آغاز شده و هر شب ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه روی آنتن این شبکه میرود، سریال «یزدان» به کارگردانی منوچهر هادی است.
در این سریال ماموری به نام عماد عرفانی (با بازی پژمان بازغی) که در بخش ساماندهی مشاغل سازمان شهرداری تهران مشغول بهکار است، در هر قسمت درگیر طیفی از مردم شهر، دغدغهها و مشکلاتشان میشود. برای مثال، بخشهای ابتدایی سریال به دستفروشان و چالشهای موجود در نحوه برخورد و ساماندهی آنها اختصاص داشت و در ادامه، به زنان سرپرست خانوار و کودکان کار توجه شد و به احتمال زیاد، سایر اقشار عمدتا آسیبپذیر جامعه مانند معتادان متجاهر، کارتن خوابها و... نیز دستمایه موضوع فیلمنامه قرار خواهند گرفت.
همانطور که گفته شد پرداخت به آنچه در شهر میان مردمانش میگذرد، امری مسبوق به سابقه در تلویزیون است و موضوع جدیدی بهشمار نمیرود، آنچه که سریال یزدان را در مقایسه با سایر آثار نمایشی مشابه متمایز میکند اما، نوع نگاهی است که به معضلات اجتماعی دارد. آنچه که در کنشها و واکنشهای عماد عرفانی و همکارانش در مواجهه با جامعه و آدمهایش ملموس و قابل رویت و درک است، نگاه انسانی و اصلاحگرایانه آنهاست. عماد و همکارانش سعی در ساخت و اصلاح دارند و تا جای ممکن از رفتارها و برخوردهای قهری اجتناب میکنند.
از سوی دیگر، آنها در ورای این رویکرد اصلاحگرایانه به نوعی میخواهند خطرات و آسیبهای کمتر شناخته و گفته شده درباره برخی از نارساییهای اجتماعی را به مخاطب گوشزد کنند. مثلا در موضوع دستفروشها، هر چند موجی که در سالهای اخیر در شبکههای اجتماعی بهراه افتاده است، سعی بر این داشته که دستفروشان و ماموران سد معبر شهرداری را در دو قطب خیر و شر بگذارد و یکی را ظالم و دیگری را مظلوم نشان دهد، اما کمتر اقتصاددانی است که به آثار سوء دستفروشی بر اقتصاد کشور اذعان نداشته باشد. این آثار سوء اقتصادی سوای معضلات اجتماعی پرشماری است که پدیده دستفروشی به همراه دارد.
با این حال، نحوه برخورد با این دستفروشها که عموما از طبقات فرودست جامعه بوده و بنیه اقتصادی قوی ندارند، باید همراه با ملاحظات انسانی و فقط و فقط در چهارچوب قانون باشد. سریال یزدان بر این نکته میخواهد تاکید کند که با نگاه انسانی هم میتوان بر معضلات شهری و اجتماعی فائق آمد و ماموران شهرداری هم جزیی از همین مردم هستند و تافته جدابافته محسوب نمیشوند.
یکی دیگر از کارکردهای سریالهایی مانند یزدان، آشنایی مردم با نحوه اداره یک شهر و پیچیدگیها و دشواریهای این فرآیند است. هرچند در ظاهر و در افکار عمومی، شهرداری به عنوان متولی اصلی اداره شهر شناخته میشود (که البته همینگونه هم هست)، اما به طور قطع، امورات کلانشهری مانند تهران فقط با یک سازمان نمیچرخد و همه ارگانهای حاکمیتی، دولتی، مردمنهاد و حتی خود مردم باید پا به میدان بگذارند و در سلامت و پیشرفت شهرشان سهیم باشند. سازندگان سریال یزدان به دنبال انتقال چنین پیامها و مفاهیمی نیز بودهاند و تلاش کردهاند تا اداره شهر تهران را در قالب یک کنش جمعی و همبستگی عمومی به نمایش بگذارند.
سریال یزدان یک کار مشارکتی است و در اثر همکاری سازمان صداوسیما و شهرداری تهران جان گرفته و به روی آنتن میرود. هرچند مشارکت نهادهای مختلف در ساخت سریالهای تلویزیونی نه تنها ایراد و اشکالی ندارد که بسیار هم میتواند کارگشا باشد، اما یک نکته را در این ماجرا نباید نادیده گرفت و از آن غافل شد. سریال مشارکتی نباید شکل و شمایل رپورتاژ و تبلیغ یکسویه را برای نهاد مشارکت کننده پیدا کند و در نگاه بیننده، سفارشی و شعارزده به نظر برسد. سریال مشارکتی زمانی میتواند جذاب و پرمخاطب شود که تمامی چهارچوبهای ساختاری و محتوایی نمایشی و قواعد دراماتیک در آن لحاظ و رعایت شده و البته نگاهی همهجانبه و بیطرفانه به موضوعات داشته باشد.
در نهایت، سریال یزدان در همین قسمتهایی که از پخشش گذشته، نشان داده است که با برخورداری از قصههای جذاب و بهرهگرفتن از بازیگران مجربی مانند لعیا زنگنه، حمید گودرزی، علیرضا خمسه، سیما تیرانداز، جعفر دهقان، فریده سپاهمنصور، رابعه مدنی، نیما شاهرخشاهی و... توانسته در جذب مخاطب موفق باشد و نمره قبولی بگیرد.
انتهای پیام/