بازگشت به مأموریت اصلی معلم؛ تصویرسازی از معلم تمدنساز در آستانه تحولی بزرگ

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، رهبر معظم انقلاب اسلامی روز گذشته در دیدار هزاران تن از معلمان و فرهنگیان، چهرهنگاری شایسته از معلم و ایجاد تصویری جذاب، با نشاط و دوستداشتنی از معلم در افکار عمومی را ضروری دانسته و افزودند: «ما در افکار عمومی باید ابتکاراتی به خرج بدهیم که معلّم یک چهرهی زیبای بانشاطِ دوستداشتنیای در چشم آحاد مردم باشد، ... باید این گرامیداشت به نحوی باشد که در افکار عمومی علاقهی به معلّم و چهرهنگاری معلّم آنچنان باشد که جذّاب باشد؛ مردم معلّم را به صورت یک موجود فعّال، پُرتلاش، بانشاط، موفّق، باافتخار، سرافراز ببینند؛ البتّه اینها راه دارد؛ اینها کارهایی است که با گفتن و تذکّر دادن حل نمیشود، اهل فنّش باید بنشینند [فکر کنند]؛ کار رسانهای لازم دارد، کار هنری لازم دارد؛ فیلم بسازند، کتاب تولید کنند. همچنان که ما دربارهی مثلاً یک شهید یک کتاب تولید میکنیم [که وقتی]انسان میخواند عاشق آن شهید میشود، کتاب دربارهی رفتار یک معلّم ــ مثلاً به صورت رمان ــ تولید کنیم که وقتی انسان آن کتاب را خواند، عاشق معلّم بشود. پویانمایی، فیلم، سریال، کارهای گوناگونی از این قبیل ــ کارهای رسانهای ــ اینها به عهدهی دستگاههای دولتی، صداوسیما، دستگاههای هنری، وزارت ارشاد و امثال اینها است؛ این [کارها]باید بشود. چه کسی دنبال کند؟ آموزشوپرورش؛ یکی از کارهای آموزشوپرورش این است که این را دنبال کند. هدف هم چهرهنگاری شایستهی معلّم [باشد]».
ایشان از چهرهنگاری فرهنگی و هنری از معلم گفتند، از خلق تصویری که معلم را به عنوان قهرمان جامعه و الهامبخش نسلها معرفی کند؛ تصویری که سالها پیش، در میدان واقعی تربیت، ساخته شده بود و حالا، باید دوباره روایت شود.
در این مسیر، انتشارات راهیار با مجموعهای از روایتهای عمیق، مستند و الهامبخش از معلمان و مربیان تربیتی دهههای ۶۰ تا ۸۰، سالهاست که پرچمدار این روایتگری است؛ از «خانم مربی» و «مربای گل محمدی» تا «بوی خوش اسفند» و «آش پشت جبهه»، معلمان را از حاشیه سیاست به متن فرهنگ بازگردانده است.
معلمانِ خاطرهساز: بازخوانی تجربهای فراموششده
کتابهایی، چون «مربای گل محمدی»، «بوی خوش اسفند» و «آش پشت جبهه» گواهی هستند بر اینکه روزی معلمان نه در متن تلویزیون، بلکه در متن انقلاب، جنگ، فرهنگ و سبک زندگی مردم بودند. از آذربایجان تا اهواز، از مدارس خاکی تا کلاسهای پرورشی، معلمان پرورشی نهفقط کلاس، که دل دانشآموزان را اداره میکردند.
در «خانم مربی»، تربیت دینی و هویت خانوادگی دست به دست هم میدهند تا الگوی یک مربی فرهنگی-اجتماعی تراز انقلاب را بسازند. معلمی که کلاسش، خانهاش و حتی حیاط مدرسهاش میدان تربیت بود.
این همان معلمی است که رهبر انقلاب خواستار بازسازی تصویر او در ذهن جامعهاند. معلمی که باید دوباره به صدر فهرست مشاغل محبوب جوانان بازگردد. اما این اتفاق، با کلیشهها و کارهای ویترینی نمیافتد؛ باید کتاب نوشته شود، فیلم ساخته شود، انیمیشن تولید شود و خاطرههای تربیتی از گمنامترین معلمان و مربیان، روایت شود.
مسیر تحول از دل ساختار میگذرد؛ نه از خصوصیسازی پنهانی
رهبر انقلاب با لحنی صریح، اندیشه برونسپاری آموزش را رد کردند. ایدهای که سالهاست در قالب مدارس غیرانتفاعی، برونسپاری خدمات، و خصوصیسازی خزنده، تیشه بر ریشه آموزش عمومی زده است. ایشان تأکید کردند که آموزشوپرورش، یک نهاد حکومتی است و دولت موظف به هزینهکرد برای آن است. آموزش نباید کالا باشد؛ باید حق باشد.
اینجاست که تأکید بر دانشگاه فرهنگیان معنا پیدا میکند. «معلم تراز انقلاب» از دل ساختار تربیتی عمیق و مبتنی بر هویت ملی و دینی درمیآید، نه از آزمونهای استخدامی و معیارهای صرفاً علمی و نمرهمحور. کتاب «معلم حسابی» خاطرات زنی را روایت میکند که در دهه ۶۰، نه با مدرک و پارتی، بلکه با همت و غیرت انقلابی، چراغ سواد را در روستاها و مناطق جنگی روشن میکرد. آن زمان، دانشگاه فرهنگیان نبود، اما «مدرسه انقلاب» بود.
کتاب درسی باید انقلاب کند؛ نه فقط محتوا، که شکل و زبان
بیانات رهبر انقلاب درباره لزوم شیرینی و جذابیت کتابهای درسی، پاسخی بود به سالها انتقاد دانشآموزان و حتی معلمان. اما راهحل، تنها در زیبایی گرافیکی یا چیدمان محتوا نیست. کتابهای آموزشی، باید مثل «سَلوی» روایتگر باشند. خاطرات زنی مهاجر از عراق که در بحبوحهی جنگ و ترور، در کلاسهای دخترانه، امنیت روانی و امید میکاشت. چرا این روایتها در کتابهای درسی نیستند؟ چرا معلم، در کتاب، صرفاً ناقل دانش است نه منبع الهام؟
یک مأموریت: چهرهنگاری از معلمِ ایران آینده
رهبر انقلاب مطالبهای مشخص دارند: دستگاههای فرهنگی و تبلیغاتی، از جمله صداوسیما و وزارت ارشاد، باید معلم را بازنمایی کنند. این، فراخوانی برای مستندسازان، رماننویسان، گرافیستها، و حتی فعالان شبکههای اجتماعی است: معلم را برگردانید به دل مردم. نه با شعار، که با روایت. نه با بروشور، که با واقعیت.
کتاب «برپا» داستان معلمی است که هنرش را در خدمت تربیت آورد، نه در تماشاخانههای مجازی. این روایتها، بذرهای تحولاند. اگر در ساختار جدید آموزشوپرورش کاشته شوند، میتوانند نسلی پرورش دهند که همانگونه که رهبر انقلاب گفتند: «عالِم، با ایمان، ایراندوست، اهل کار و امیدوار به آینده» باشد.
انتهای پیام/

مشکل کاغذ و عدم خودکفایی چیست؟

رابطه «نسل زِد» و زبان فارسی
