سعدی و فردوسی دو ستون زبان فارسی در گستره تاریخ هستند

به گزارش خبرنگار آنا، محمدامیر جلالی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در نشستی با عنوان «زبان فارسی، میراث مشترک و افقهای پیشرو» که بعدازظهر امروز (سهشنبه، ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) به مناسبت بزرگداشت فردوسی در دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، اظهار کرد: در تاریخ ادبیات فارسی، تنها دو شاعر سعدی و فردوسی را میتوان شناسایی کرد که زبان فارسی را از آثارشان آموختهایم.
جلالی گفت: آثار این دو شاعر بزرگ در گستره جغرافیایی وسیعی از جنوب چین تا شبهقاره هند و از شرق اروپا تا آناتولی مورد مطالعه و استفاده قرار میگرفته است.
وی افزود: به عنوان مثال، فهرست نسخههای خطی فارسی (مانند فهرست دستنوشتههای نسخ خطی ایران در کتابخانه ملی) گواه اقبال عمومی و فراوانی نسخههای خطی آثار سعدی است که نشان از جایگاه والای حافظ و سعدی در گسترش و ترویج زبان فارسی دارد.
جلالی گفت: استاد ارجمند، دکتر صحرایی، در این زمینه نکات ارزشمندی را مطرح کردند. ایشان به قلمرو گسترده زبان فارسی اشاره داشتند و به سفرنامه ابن بطوطه استناد کردند (ترجمه محمدعلی موحد از کتاب "الرحلة"). ابن بطوطه در سفر خود به جنوب چین، از شهری به نام خنسا یاد میکند که همان هانگژو (Hangzhou) است. خنسا، در واقع، معرب کلمه "خینسا" (در زبان چینی به معنای "مقر امپراطور") بوده و پایتخت سلسله سونگ جنوبی محسوب میشده است که این موضوع نشاندهنده گسترهی نفوذ فرهنگی و تجاری ایران در امتداد جاده ابریشم (اعم از مسیر دریایی و زمینی) در سه شهر بندری مهم چین (هانگژو، گوانجو و چوانجو) است.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه، به داستان امیرزادهای اشاره کرد که به سه زبان چینی، عربی و فارسی شعر میسروده است و اشعاری از سعدی را به خنیاگران خود میسپرد تا تکرار کنند.
به گفته جلالی، این بیت از سعدی، «تا دل به مهرت دادهام در بحر فکر افتادم/، چون در نماز ایستادم گویی به محراب»، نمایانگر نفوذ عمیق اشعار سعدی حتی در آن سوی مرزهای جغرافیایی است.
وی تاکید کرد: بحث دیگری که میتوان مطرح کرد، "زادمان" و "زیست" متن ادبی است. این دو مفهوم، به شرایط تاریخی پیدایش و دریافتهای خوانندگان در طول زمان از یک اثر ادبی میپردازند. درک سعدی از شاهنامه، نمونهای از نحوهی تعامل خوانندگان در طول تاریخ با یک اثر ادبی کلاسیک است. سعدی با نگاهی عمیق به شاهنامه، آن را منبعی برای خردورزی، عبرتپذیری و الگوگیری میداند که شامل بیت "بس بگردد روزگار/ دل به دنیا در نبندد هوشیار/ آنچه دیدی برقرار خود نماند/ وین چه بینی هم نماند برقرار... " است.
انتهای پیام/