اسنپ بک بازی جدید تروئیکای اروپایی برای جبران بیخاصیتی در دوران ترامپ

سه کشور آلمان، فرانسه و بریتانیا، که روزگاری داعیهدار رهبری سیاسی اروپا بودند، امروز در میانه تحولات جهانی تنها در تلاشند تا با ژستهای نمادین و تحرکات مقطعی، وزن ازدسترفته خود را در صحنه دیپلماسی احیا کنند؛ تلاشی که تاکنون چیزی جز شکست و بیاعتباری به همراه نداشته است. تهدیدهای تکراری درباره سازوکار اسنپ بک نیز چیزی جز این سیاست نیست.
به گزارش خبرگزاری آنا، در تحولات جهانی امروز اروپا و آنچه به عنوان «تروئیکای اروپایی» شناخته میشود، به طرز شگفتآوری در یک بحران معنایی گرفتار شدهاند. انگار سه کشور آلمان، فرانسه و بریتانیا در تلاشاند تا بیوزنی خود در تحولات چندسال اخیر را با تحرکات ناگهانی و واکنشهای بیربط توجیه کنند. این سر و صدای زیاد، اما در عمل تأثیر چندانی ندارد، مختصات ژئوپلیتیکی جهان به آنها اجازه نمیدهد که فراتر از یک میانجی کماثر، موقعیتی معتبر برای خود بسازند.
نگاهی به گذشته نشان میدهد که اروپا، پس از خروج آمریکا از برجام در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، درست در لحظهای که باید نشان میداد استقلالاش از واشنگتن فقط یک شعار تبلیغاتی نیست، کنار کشید. وعدههای پرطمطراق سازوکار مالی «اینستکس»، که قرار بود به شرکتهای اروپایی امکان تجارت قانونی با ایران را بدهد، در بهترین حالت، چیزی بیش از یک مانور دیپلماتیک نبود.
اجماع آن زمان اروپاییها نیز بر سر اینکه «ما به تعهدات خود پایبند میمانیم»، در عمل چیزی جز امیدواری احساسی به تغییر شرایط در واشنگتن نبود. شرکتهای بزرگ اروپایی، با ترس از تحریمهای ثانویه آمریکا، یکی پس از دیگری ایران را ترک کردند و اتحادیه اروپا هم هرگز ارادهای برای مواجهه جدی با آمریکا نشان نداد. نتیجه تکیه اروپاییها بر زمان و انتظار برای بازگشت دموکراتها به قدرت در آمریکا بود درحالیکه تعهداتشان به ایران و برجام عملاً به فراموشی سپرده شد.
روسیاهی و سرخوردگی بینالمللی تنها دستاورد اروپا است
امروز که آمریکا دوباره پشت میز مذاکرات با ایران قرار گرفته، اروپاییها خود را کنار گذاشته شده میبینند. آنها اکنون به وضوح احساس میکنند که جایگاهشان در مقابل ایران، آمریکا، و حتی چین و روسیه، بیشتر به نقش یک واسطه کماثر نزدیک است تا بازیگری مستقل. اروپاییها تلاش میکنند خود را به عنوان یک بازیگر کلیدی جلوه دهند، اما این تلاش نه تاکتیکی است و نه استراتژیک و بیشتر شبیه دستوپا زدن است. شبیه به کسی که در میانه یک جریان خروشان گیر کرده و تنها برای آنکه غرق نشود، دست به حرکات بیربط میزند.
بخشی از این رفتارهای بیربط، تهدیدهای تکراری درباره فعالسازی «سازوکار بازگشت خودکار تحریمها» است. برای ایران و دیگر بازیگران بینالمللی، تهدیدات «اسنپ بک» بیشتر شبیه به یک کارت بازی سوخته است. فعالسازی این گزینه، به معنای پایان رسمی نقش اروپا در برجام خواهد بود. اما دستکم برای اروپاییها، افشای بیارزشی ابزارهای پرطمطراقی که در برخورد با ایران به کار گرفتهاند، به معنای ضربهای حیثیتی است. آنها تا همینجا هم اعتبار قابلتوجهی را در این زمینه از دست دادهاند، اما دنبال راهی هستند که از سقوط کامل جلوگیری کنند. بنابراین، تهدید به اسنپ بک، هرچند سر و صدای رسانهای ایجاد میکند، اما در نهایت صرفاً حرکتی بیهدف و نمادین است.

پرونده ایران برای اروپا یک مسکن است
وضعیت داخلی کشورهای اروپایی نقش مهمی در رفتار متناقض و حتی گاهی غیرمنطقی آنها در شرایط فعلی بازی میکند. همچنین بحران اوکراین هم بیخاصیتی اروپا را به نمایش گذاشته است. جنگی که درست در همسایگی اروپاست و به شکلی مستقیم بر آینده امنیت و اقتصاد این قاره تأثیر میگذارد، اما اروپاییها همچنان در سایه تصمیمات واشنگتن حرکت میکنند. جهان شاهد است که اروپا به جای ارائه طرحهای ابتکاری برای مدیریت این بحران، صرفاً از استراتژیهای دیکتهشده آمریکا پیروی میکند. همان اروپا که زمانی داعیهدار استقلال و برتری سیاسی بود، حالا به تدریج در حال تبدیل شدن به یک بازیگر فرعی در معادلات جهانی است.
چنین رفتاری البته در پروندههای دیگر هم دیده شده است. مثلاً در قبال غزه و مسئله فلسطین، که به یکی از بزرگترین فجایع انسانی دوران معاصر بدل شده، اروپا حتی نتوانسته است نقش یک نهاد بیطرف را ایفا کند. نه تنها شاهدی بر اقدامات مثبت یا سازنده آنها در این بحران نبودهایم، بلکه سکوت اغلب شرمآورشان در قبال جنایات آشکار، نشاندهنده عمق تناقضات در سیاستهای اعلامی و اعمالیشان است. همان اروپایی که دم از ارزشهای انسانی میزند، در برابر خونریزیهای بیوقفه در غزه و سرکوب سازمانیافته فلسطینیها سکوت میکند، چرا که نمیخواهد منافع اقتصادی و سیاسیاش با شرکای استراتژیکش در خاورمیانه به خطر بیفتد.
تمام اینها را باید در کنار واگرایی داخلی اتحادیه اروپا قرار داد. اتحادیهای که روزگاری نماد انسجام بود، حالا با بحرانهای پیاپی دست به گریبان است. از نقش آلمان به عنوان موتور اقتصادی اروپا تا اختلافات پایانناپذیر میان کشورهای مرکزی و اعضای جدید شرق اروپا، همهچیز حکایت از نوعی رکود هویتی دارد. این روزها اروپا بیشتر شبیه به خانهای است که دیوارهایش ترک برداشته، اما همچنان تلاش میکند با رنگآمیزی جدید، ظاهرش را آراسته نشان دهد.
این وضعیت بهخوبی توضیح میدهد چرا اروپاییها در پرونده ایران، به تحرکاتی دست میزنند که بهوضوح فاقد منطق بلندمدت است. آنها به سیاستهایی رو آوردهاند که بیشتر شبیه مسکنهای فوری است تا راهحلهای حقیقی.
رویکرد ایران چیست؟
ایران، در مواجهه با بحران هویتی اروپا، مثل همیشه رویکردی سیاستورزانه اتخاذ کرده است. برخلاف انتظار عدهای، تهران با صبر و محاسبه دقیق و بر اساس سخنان وزیر امور خارجه، به اروپاییها فرصت داده است تا خود را اصلاح کنند. همین پیشنهاد اخیر ایران برای سفر وزیر خارجه به پایتختهای اروپایی و گفتوگو در سطوح بالای دیپلماتیک نیز نمونهای از این دیپلماسی مبتنی بر تعامل است.
ایران در حالی آماده باز کردن صفحهای جدید در روابط با اروپا شده است که بسیاری تحلیلگران معتقد بودند، جمهوری اسلامی باید با قاطعیت در مقابل بیصداقتیهای مکرر اروپاییها، درهای دیپلماسی را به روی این کشورها ببندد. اما این رفتار ایران نه از سر ضعف، بلکه ناشی از اعتماد به نفس و درک پیچیدگیهای بازیهای بینالمللی است. مذاکرات آغاز شده جدید، گرچه شکننده، اما فرصتی برای اروپا است تا شاید بتواند خود را از مسیر افول نجات دهد.
اروپا اگر میخواهد بازیگری معتبر باقی بماند، باید درسهای مهمی از گذشته خود بگیرد. اما متأسفانه، به نظر میرسد بخش مهمی از سیاستمداران اروپایی هنوز از پذیرش مسئولیت عملکرد خود در قبال برجام و دیگر مسائل کلیدی طفره میروند. غرب به خوبی میداند که ایران کشوری نیست که با تهدید و وعدههای توخالی، دست از اصول خود بردارد. تهران ثابت کرده که حتی در شرایط سختترین تحریمهای اقتصادی، توانسته است اقتصاد، سیاست و جایگاه ژئوپلیتیکی خود را مدیریت کند. اروپا اگر بخواهد دوباره با سیاست فشار وارد میدان شود، فقط باعث خروج کامل خود از بازی خواهد شد.
آنچه اروپا باید بداند، این است که دیگر زمان آن که بتواند سیاست دوگانه «تبسم یکروزه و تهدید روز بعد» را ایفا کند، به پایان رسیده است. اگر آنها همچنان بخواهند در میانه میدان گیر کنند، تاریخ بیرحم خواهد بود و زوال موقعیتشان را به سرعت رقم خواهد زد.
انتهای پیام/
ارسال نظر