19:19 14 / 02 /1404
بابک کرباسی‌زاده، کارشناس رسانه‌ در گفت‌وگو با آناتک:

تصاحب بازار نمایش خانگی صرفاً با محتوای غیراخلاقی ممکن نیست/ شیدا مصداق بنگاه‌داری بانک‌هاست

تصاحب بازار نمایش خانگی صرفاً با محتوای غیراخلاقی ممکن نیست  شیدا مصداق بنگاه‌داری بانک‌هاست
بابک کرباسی‌زاده، کارشناس رسانه و نمایش خانگی در گفت‌وگو با آناتک گفت: ورود یک مجموعۀ بانکی به عرصۀ فرهنگ و هنر، مصداق بنگاه‌داری و البته نادرست است. وی افزود: «شیدا» در ادامۀ مسیر شکست خواهد خورد؛ چراکه نشان دادن فساد و فحشا در جامعه بدون توجه به اقتضائات فرهنگی فقط برای مدت کوتاهی مخاطب را راضی خواهد کرد. در ادامه گفت‌وگوی او با آناتک را می‌خوانید.

خبرنگار آناتک: شما فکر می‌‌کنید که فعالیت هلدینگ‌های بزرگ غیرفناوری مانند بانک گردشگری در عرصۀ نمایش خانگی تأثیر مثبت دارد یا منجر به ایجاد تجربه‌های شکست خورده خواهد شد؟
کرباسی: در خصوص تأثیر مثبت یا منفی فعالیت هلدینگ‌های بزرگ غیرفناوری در عرصۀ نمایشگاه خانگی باید گفت که این موضوع به نوعی بسیار وسیع و حائز اهمیت است. گاهی می‌تواند منجر به تجربه‌های مطلوبی مانند سکوی فیلم‌نت (متعلق به گلرنگ) شود. این مجموعه ساختاری برای مدیریت فعالیت‌های رسانه‌ای خود ایجاد کرد و مسیر را پیش‌ برد. مجموعۀ «صباایده» هم که فیلیمو را راه‌ انداخت به اعتقاد من بیشتر یک هلدینگ سرمایه‌گذاری فرهنگی هنری محسوب می‌شود تا فناورانه، اما مشکلاتی از لحاظ ادراک موضوع فرهنگ و هنر و بایسته‌های قانونی مرتبط با آن دارد که اکنون محل بحث من نیست. چالش اصلی از نظر من زمانی اتفاق می‌افتد که یک مجموعۀ غیرفرهنگی‌هنری وارد عرصۀ سرمایه‌گذاری سنگین در نمایش خانگی می‌شود. این نوع ورود مانند آنچه بانک گردشگری در خصوص سکوی شیدا انجام داده است به اعتقاد من درست نیست.

فکر می‌کنم اگر بانک گردشگری قصد سرمایه‌گذاری در عرصۀ نمایش خانگی را داشت، بهتر بود که به سکوهای موجود که قوانین فرهنگی کشور را بهتر می‌شناسند، پیوسته و در مجموعه‌هایی که با حکمرانی و اسناد فرهنگی کشور آشنا هستند، سرمایه‌گذاری می‌کرد. این اقدام به تولید فرهنگ و هنر، مسئولیت اجتماعی و حفظ چارچوب فرهنگی و هنری کمک می‌کرد و به نوعی ضامن موفقیت و توسعه آن‌ها می‌شد.

همانطور که پیشتر گفتم مجموعه‌های سرمایه‌گذاری مانند گروه مالی و بانک گردشگری یک مجموعه صرفاً غیرفناوری نیستند، آن‌ها مجموعه‌هایی غیر فرهنگی، هنری و فناوری هستند که باید در حوزه‌های دیگری کار کنند اما وارد عرصۀ نمایش خانگی می‌شوند. به عنوان مثال، اگر بانک گردشگری به سمت توکنایز کردن گردشگری و توریسم حرکت می‌کرد، هیچ اعتراضی به آن نمی‌شد، حتی اگر در این مسیر شکست می‌خورد، ولی این حوزه به کسب و کار آن‌ها ربطی ندارد و به لحاظ قانونی هم نباید اجازۀ فعالیت در صنعت غیرمرتبطی را داشته باشند.

سکوی شیدا در نهایت به دلیل این که یک مدل بنگاه‌داری کاملاً نادرست است، به اعتقاد من به طور قطع در رقابت با دیگر سکوهای بزرگ شکست خواهد خورد و این موضوع به ضرر سهامداران و سرمایه‌گذاران بانک گردشگری خواهد بود و آن‌ها را از خط اصلی کار خود خارج می‌کند. ما پیش از این شاهد فعالیت برخی سکوها در زمینه‌های مختلف از جانب بانک‌ها بوده‌ایم که در حال دست و پا زدن برای جذب سرمایه‌گذار هستند.

بانک گردشگری اگر قصد داشت برای ایفای مسئولیت اجتماعی خود در موضوعات خاص فرهنگی یا اجتماعی سرمایه‌گذاری کند، فیلم یا سریال می‌ساخت به سمت مالکیت و مدیریت یک سکوی نمایش خانگی نمی‌رفت که نوعی از بنگاه‌داری است، از هر طرف که نگاه می‌کنیم سکوی شیدا یک سرویس نادرست است؛ چرا که در نهایت نوعی بنگاه‌داری توسط بانک محسوب می‌شود 

خبرنگار آناتک: بنابراین به نظر شما مالکیت و ادارۀ شیدا توسط بانک گردشگری به نوعی ورود این بانک به عرصۀ بنگاه‌داری محسوب می‌شود؟

کرباسی: به نظر من این کار بانک گردشگری مشابه بنگاه‌داری است و همانطور که مقام معظم رهبری فرموده‌اند بنگاه‌داری بانک‌ها نیز کار درستی نیست.

کسب درآمدهای کلان از محل فروش اشتراک ماهانه به کاربران، فروش پهنای باند یا تبلیغات درون برنامه‌ای در میان تولیدات رسانه‌‌ای سکو، کاربرگیری و تولید آثار بزرگ‌تر به نظرم محرک اصلی ورود بانک گردشگری به این حوزه بوده است.

البته معتقدم درآمد ایجاد شده برای شیدا به دلیل ناآشنایی سرمایه‌گذاران این سکو با زیست‌بوم فرهنگ و هنر خیلی زود به پایان می‌رسد. فکر می‌کنم تا پنج یا شش سال آینده، شیدا حتی بدون فروش حق اشتراک، ساخت محصولات رسانه‌ای حاشیه‌ساز و راهکارهایی مثل این بازهم دوام نخواهد آورد و شکست شدیدی در زیست‌بوم خواهد خورد.

یک نکتۀ دیگر هم دربارۀ سرمایه‌گذاران بانکی وجود دارد. واقعیت این است که سرمایه‌گذارهای بانکی از خود هیچ پولی ندارند و طرح‌هایی که بانک‌ها در آن‌ هزینه و سرمایه‌گذاری می‌کنند از محل سپرده‌های مردم تأمین سرمایه می‌شود. همین یکی از دلایل دیگری است که آن‌ها نمی‌توانند در حوزه نمایش خانگی به‌طور مؤثر فعالیت داشته باشند، چرا که نمایش خانگی از جنس سینما، فرهنگ و هنر است. عرصه‌ای که مانند کاشت گندم است و سال‌ها طول می‌کشد تا به یک محصول مستقل و مفید تبدیل شود. ذات صنعت بانکداری و وابسته بودن آن به سرمایه‌گذاری‌های زود بازده اساساً سبب می‌شود که حضور در زمینه‌هایی با ضرورت صبر بلند مدت ممکن نباشد.

افرادی که سکوی نمایش خانگی را هدایت می‌کنند، باید از جنس سینما و فرهنگ و هنر باشند و ضرورتاً شرایط فرهنگی و قانونی کشور را به‌خوبی درک کنند تا بتوانند در این عرصه موفق شوند.

فکر می‌کنم اساساً نباید اجازه داده شود که سپرده‌های مردم برای مالکیت و مدیریت یک سکو، صرف شود. هرچند اگر هم این ورود شکل بگیرد، مانند سکوی شیدا از نظر من به یک تجربۀ شکست‌ خورده تبدیل خواهد شد.

خبرنگار آناتک: اینکه ورود بانک گردشگری و شیدا به زیست بوم با تولیدات کم تعداد اما جنجال برانگیز مانند آبان اتفاق می‌افتد؛ می‌تواند انگیزۀ خاصی داشته باشد یا صرفاً تلاشی برای کسب منفعت با استفاده از سلبریتی‌های پر تعداد و داستان‌های احساسی است؟

کرباسی: دربارۀ سریال آبان و سکوی شیدا همچنین سریال‌ها و برنامه‌هایی که به زودی به نمایش درمی‌آیند، می‌توان گفت که این آثار یادآور روزهای خاصی در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ کشور ما هستند. در آن زمان، دو نویسنده مطرح، رقابتی در نوشتن کتاب‌های عاشقانه داشتند که این کتاب‌ها احساسات جوانان را تحریک می‌کرد. اکنون سکوی شیدا با سریال‌هایی مانند آبان که سرشار از تناقضات و توهین به جامعه بانوان و کارآفرینان کشور است، تلاش می‌کند تا یادآور آن روزها باشد.

این سوال ذهن مرا مشغول می‌کند که چرا باید در این سریال با بازی خوب و هنرمندانه اکثر بازیگران آن، زنی که کارآفرین و مادر است، و به نوعی نقش اول زن سریال محسوب می‌شود و در سایه امنیت روانی و اجتماعی مشغول به فعالیت اقتصادی است، در طول سریال گیر آدم‌های نادرستی بیافتد و با چالش‌هایی مواجه شود که او را به سمت فساد و فحشا سوق دهد؟ بی آنکه این روایت و داستان در جامعه نمود داشته باشد.

سریال آبان به‌گونه‌ای است که به تصویر کشیدن این وضعیت، نه تنها به زن ایرانی بلکه به کل فرهنگ ما آسیب می‌زند. مسائلی که در این سریال مطرح می‌شود، مانند خیانت و دروغ به وضوح نشان‌دهنده تفکر کثیفی است که درباره زنان ایرانی وجود دارد.

به نظر می‌رسد که این سریال‌ها به طرز شدیدی کلیشه‌ای و سطحی به زنان می‌نگرند. معتقدم تصویری که از زندگی یک زن کارآفرین و مادر در این سریال‌ها ارائه می‌شود، باید واقعی و متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه باشد. 

درنتیجه، این نوع روایت در سریال‌های ایرانی، نه تنها به تصویر واقعی جامعه کمک نمی‌کند، بلکه باعث ترویج تصورات کاذب و کلیشه‌ای درباره زنان و آن‌ها شده و به تضعیف نقش واقعی زنان در جامعه می‌انجامد.

آناتک: ورود بانکی مانند گردشگری به عرصه سرمایه‌گذاری در نمایش خانگی می‌تواند برای کشور یادآور خاطرات سرمایه گذار شهرزاد باشد و سوابق مدیران این بانک می‌تواند دلیلی بر بدبینی نسبت به این سکو در میان منتقدان باشد؟

کرباسی: اتفاقی مانند سرمایه‌گذاری در سکوی شیدا به نظر من بر مبنای رویکرد نادرست در بانکداری رخ می‌دهد. سوال این است که آیا بانک‌های ما از لحاظ اقتصادی سالم هستند؟ ورود یک کسب و کار و مجموعه اقتصادی به حوزه سکوداری و تعامل با فرهنگ مردم باید مبتنی بر سلامت و موفقیت آن مجموعه باشد؛ هولدینگی که در ده حوزه تجاری و اقتصادی نمره مثبت کسب کرده باشد و بتواند برای خود ارزش افزوده ایجاد کند و نه اینکه موجب ایجاد تورم و بحران اقتصادی شود.

سکوی شیدا و سریال آبان نیز مانند تجربه های مشابه محصولاتی که به دنبال جذب سرمایه از صندوق‌های بازنشستگی و سپرده‌های سرمایه‌گذاران بانکی بودند است؛ به نظرم در آینده، تبعات منفی این وضعیت نمایان خواهد شد.

بانک گردشگری و سکوی شیدا، به دلیل عدم درک کافی از نیازهای بازار و فرهنگ، سعی می‌کنند با تولید محتوای ضد اخلاقی، هنجارشکن، خشن و به زودی احتمالا محتوای سیاسی به موفقیت دست یابند. آن‌ها تلاش می‌کنند تا به سلیقه نسل‌های گذشته نزدیک شوند و از کتاب‌های عاشقانه دهه‌های ۵۰ و ۶۰ الهام بگیرند.

به نظر می‌رسد تنها هدف آن‌ها برگزاری مراسم‌های گران‌قیمت و مجلل در کنار سلبریتی‌هاست، در حالی که به گفته برخی رسانه ها و شنیده ها، در حالیکه بعضا حق و حقوق کارمندان خود را  تسویه نکرده‌اند سرگرم جشن های اشرافی و اصطلاحا لاکچری شده اند. این یعنی خودنمایی فردی . این روند، نشان دهنده بی‌توجهی به مسئولیت‌های اجتماعی و حرفه‌ای آن‌ها در بانک است.

فکر می‌کنم در نهایت، این وضعیت به ضرر کلیت صنعت و به ویژه نمایش خانگی خواهد بود. با ورود شیدا و همکاری آن با بانک گردشگری، آرامش بازار تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و به کاهش کیفیت و کمیت تولیدات سکوهای نمایش خانگی منجر خواهد شد.

ما پیش‌تر نیز شاهد نتایج منفی مشابه مدیریتی - مالی در جریان سریال‌های دیگر بوده‌ایم. به عنوان مثال، می‌توان به سریال «شهرزاد» اشاره کرد که علیرغم نمره قبولی محتوا، با مشکلات مالی و قانونی مدیران خود مواجه شد. با این شرایط و  ورود برخی سرمایه داران بانکی به عرصه نمایش خانگی، سکوهایی که در حال حاضر به طور مستقل و با سرمایه‌های خصوصی فعالیت می‌کنند، باید مراقب این شرایط باشند، چرا که نابسامانی‌های ناشی از ورود سکوی شیدا می‌تواند هویت و شان مستقل آن‌ها را در بلند مدت به نفع جریان تکصدایی فرهنگی تهدید کند.

معتقدم که رویکرد ساترا در صدور مجوز برای سکوی شیدا، ناشی از خوش‌بینی بیش از حد است و امکان دارد در آینده مشکلات بیشتری برای آن‌ها ایجاد کند. من امیدواریم که دقت نظر در حوزه فرهنگ و هنر، به موفقیت هرچه بیشتر سرویس‌های نمایشی و ارتقاء سطح کیفی محصولات تلویزیونی منتج شود.

در ایران گرفتن سهم بزرگ از بازار نمایش خانگی با تکیه صرف بر نمایش مسائل غیراخلاقی ممکن نیست/ مالکیت بانک گردشگری در شیدا مصداق بنگاه‌داری است

خبرنگار آناتک: آیا واقعاً تنها راه برای سهم بازار گرفتن در نمایش خانگی داستان‌‍‌های عشقی شبیه به «جم» و صرف هزینۀ میلیاردی برای جمع کردن پر تعداد سلبریتی‌ها است؟

کرباسی: واقعیت این است که هیچ‌یک از سکوهایی که امروز شاهد موفقیت آن‌ها هستیم همچنین سکوهای بزرگ بازار، منابع مالی خود را به‌راحتی به‌دست نیاورده‌اند؛ بلکه هر یک از آن‌ها برای به‌دست آوردن هر ۱۰ تومان، هزار تومان زحمت کشیده‌اند. بدین ترتیب، طبیعی است که سودآوری برای آن‌ها بسیار حائز اهمیت باشد.

من فکر می‌کنم وقتی سکویی به‌نام شیدا از محل پول سپرده‌گذاران بانک، مانند نمونه‌های قبلی که از تأمین مالی بازنشستگان صندوق بهره‌مند می‌شدند، تأسيس می‌شود، به نظر نمی‌رسد که این کار اقدامی فرهنگی باشد. این نوع سرمایه‌گذاری نه تنها برکت نخواهد داشت و منجر به ماندگاری پول نخواهد شد، بلکه سودی نیز به ارمغان نخواهد آورد.

شاهد بوده‌ام که در این سکوهای بزرگی مانند شیدا هیچ نوع سرمایه‌گذاری مؤثر و عقلانی وجود ندارد و این موضوع می‌تواند به چالش‌های جدی در آینده منتهی شود.

شاید حقوق و دستمزدهایی که پرداخت می‌شود، بعضا برای رقابت خودشان و صدا و سیما است، اما در واقع، پول‌پاشی‌های مؤثری وجود ندارد. در دو مراسم اخیر رونمایی سکوی شیدا  و سریال آبان، هزینه ها نشان‌دهنده این است که آن‌ها به‌درستی مسیر را نمی‌شناسند. در ایران، گرفتن سهم بزرگ در بازار تنها از طریق نمایش فساد اخلاقی و استفاده از مسائل سطحی و پیش پا افتاده، یا به تصویر کشیدن جایگاه نامناسب برای زنان، و پرداختن به تمایلات غیراخلاقی در داستان‌ها ممکن نیست. زن یک کالای مصرفی برای بالابردن مشتری یک محصول فرهنگی نیست. بخصوص یک زن که نقش همسر و مادر کارآفرین را در آبان بازی می کند.
البته این موضوعات مقطعی هستند و در مدت کوتاهی، مانند اثر الکل در هوای باز، از بازار محو می‌شوند.
ادامه این نوع سرمایه‌گذاری اگر سپرده‌گذاران بانک گردشگری فشار لازم را به بانک وارد نکنند، علاوه بر از بین رفتن سپرده و سرمایه‌هایشان، در نهایت، منجر به تضعیف نمایش خانگی نیز خواهد شد.

به گزارش خبرنگار فناوری آنا شیدا مدتی پیش با مالکیت گروه مالی گردشگری متولد شد. عرضۀ سریالی به نام آبان به دلیل تکیۀ زیاد این مجموعۀ به مفاهیم مانند فساد و روابط نادرست احساسی سبب شد تا نامش سر زبان‌ها بیافتد.

مدیریت گروه مالی گردشگری بر عهدۀ مهدی جهانگیری، برادر معاون اول دولت یازدهم و دوازدهم موسوم به تدبیر امید است که براساس اعلام خبرگزاری رسمی قوۀ قضاییه در بهمن ماه سال ۱۳۹۹ به جرم قاچاق حرفه‌ای ارز و تحصیل مال از طریق نامشروع محکوم به حبس شده بود و اکنون گروه مالی تحت هدایتش وارد عرصۀ سرمایه‌گذاری در نمایش خانگی شده است.

البته سرمایه‌گذاری و فعالیت اقتصادی افراد تا مادامی که ممنوع‌المعامله نباشند به خودی خود محل اشکال نیست، اما تجربه‌هایی مانند سریال شهرزاد و اقدامات عجیب سرمایه‌گذار آن پروژه سبب می‌شود که ورود مجموعه‌هایی مانند گروه سرمایه‌گذاری گردشگری به عرصۀ نمایش خانگی ناظران را نگران کند.

نکتۀ دیگر این است که نظام بانکی کشور خود اکنون با چالش‌های جدی دست و پنچه نرم می‌کند و موضوعاتی مانند کفایت سرمایه، بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی، وام دادن‌های آنها به خودشان چالش‌هایی جدی است که بدل به کلاف پیچیده‌ای شده‌اند؛ بنابراین همانطور که کرباسی‌زاده به آناتک گفته است ورود گروه مالی گردشگری به عرصۀ سرمایه گذاری در نمایش خانگی به عنوان یک صنعت دیر بازده و البته غیر مرتبط با بانک داری، چندان توجیه پذیر نیست.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب