۲۸/ خرداد /۱۴۰۴

پیام مشخص با حمله به کاخ ریاست جمهوری دمشق/ سوریه در تیررس تجزیه غربی-صهیونیستی

پیام مشخص با حمله به کاخ ریاست جمهوری دمشق  سوریه در تیررس تجزیه غربی-صهیونیستی
حملات هوایی اسرائیل به اطراف کاخ ریاست جمهوری سوریه نشان از بازی خطرناکی دارد که با هدف ایجاد مناطق خودمختار و زمینه‌سازی برای تجزیه این کشور در جریان است. تل‌آویو با ادعای حمایت از اقلیت‌ها و انجام عملیات نظامی، تلاش دارد حضور خود را در جنوب سوریه تثبیت کند، در حالی که ضعف دولت مرکزی دمشق و انفعال مقامات، شرایط را برای پیشبرد این طرح خطرناک تسهیل کرده است.

به گزارش خبرگزاری آنا، بمباران اخیر اطراف کاخ ریاست جمهوری سوریه توسط اسرائیل، فصلی جدید و خطرناک را در بحران پیچیده این کشور گشوده است. این اقدام تجاوزکارانه، که با محکومیت گسترده جهانی و منطقه‌ای رو‌به‌رو شده، نه تنها نقض آشکار حاکمیت سوریه است، بلکه پازل یک بازی بزرگتر و پنهان را تکمیل می‌کند یعنی طرح تجزیه سوریه و ایجاد مناطق خودمختار تحت نفوذ اسرائیل.

این سیاست، که با حمایت از اقلیت‌ها آغاز شده و به مداخله مستقیم نظامی کشیده می‌شود، با ضعف و ناکارآمدی دولت مرکزی در دمشق و حضور شخصی در رأس قدرت که به نظر می‌رسد سرسپرده منافع قدرت‌های خارجی، به‌ویژه آمریکاست، تشدید می‌شود.

حمایت از اقلیت‌ها ابزاری برای پیشبرد اهداف اسرائیل 

اسرائیل با مستقر کردن نیرو‌های خود در جنوب سوریه، آشکارا اعلام می‌کند که به دنبال ایجاد منطقه نفوذ و کنترل در این منطقه است. ادعای حفاظت از دروزی‌های ساکن در این مناطق، تنها پوششی برای اهداف ژئوپلیتیکی و امنیتی اسرائیل است.

تاریخ نشان داده که اسرائیل همواره از اقلیت‌ها در کشور‌های همسایه به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده است. این بار نیز، به نظر می‌رسد دروزی‌های سوریه، خواسته یا ناخواسته، در حال تبدیل شدن به پیاده‌نظام این بازی خطرناک هستند. هدف نهایی، ایجاد یک منطقه خودمختار در جنوب سوریه است که به مرور زمان می‌تواند زمینه را برای تجزیه این کشور فراهم کند. این منطقه خودمختار، نه تنها یک سپر امنیتی برای اسرائیل در برابر هرگونه تهدید احتمالی از خاک سوریه خواهد بود، بلکه دسترسی اسرائیل به منابع آبی و زمین‌های حاصلخیز این منطقه را نیز تضمین خواهد کرد.

هدف سیطره بر منطقه دروزی نشین 

سیاست «حمایت از اقلیت‌ها» یک حربه قدیمی در زرادخانه سیاست خارجی اسرائیل است. این سیاست با دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی، بذر نفاق را می‌پاشد و زمینه‌ساز بی‌ثباتی و در نهایت تجزیه کشور‌ها می‌شود. در سوریه، این سیاست با هدف قرار دادن مناطق دروزی‌نشین و ادعای حمایت از آنها، در حال پیاده‌سازی است.

تهدید اسرائیل مبنی بر جلوگیری از ورود هرگونه نیروی «دشمن» به این مناطق، به وضوح نشان می‌دهد که اسرائیل قصد دارد این منطقه را تحت کنترل خود درآورد و هرگونه حضور دولت مرکزی سوریه یا نیرو‌های متحد آن را تهدیدی برای منافع خود قلمداد کند.

برای جولانی قدرت از خاک مهم‌تر است

اما نکته دردناک اینجاست که این سیاست خطرناک، با بی‌کفایتی غیرقابل توجیه دولت مرکزی سوریه مواجه شده است. دولتی که به نظر می‌رسد بیشتر نگران حفظ قدرت است تا حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت کشور. حضور شخصی در رأس قدرت که به نظر می‌رسد بیش از حد به غرب و آمریکا متمایل است و دل به چند لبخند اروپایی‌ها و غربی‌ها خوش کرده، این وضعیت را تشدید می‌کند.

این رویکرد، نه تنها فرصت دفاع قاطعانه از حاکمیت ملی را از دست می‌دهد، بلکه زمینه را برای دخالت‌های بیشتر خارجی فراهم می‌کند. طرح صلح ابراهیم و تمایل سوریه تحت مدیریت جولانی به عادی‌سازی روابط با اسرائیل، در سایه این ضعف و بی‌تفاوتی، خطرناک‌تر از همیشه به نظر می‌رسد.

جولانی، که روزگاری در ادعا هم که شده در برابر اشغال جولان توسط اسرائیل مقاومت می‌کرد، حالا به نظر می‌رسد در باتلاق سازش و دلخوشی به وعده‌های توخالی غرب گرفتار شده است. تلاش برای پیوستن به «صلح ابراهیم» و دلخوشی به چند لبخند اروپایی‌ها، نه تنها خیانت به آرمان‌های مقاومت است، بلکه نشان‌دهنده عمق از دست رفتن قطب‌نمای سیاسی و غرق شدن در خوش‌بینی‌های کودکانه است.

تاریخ ثابت کرده که غرب و اسرائیل هرگز منافع ملت‌های منطقه را در اولویت قرار نداده‌اند و هرگونه توافقی با آنها تنها به قیمت از دست رفتن حاکمیت و منابع ملی تمام شده است.

واکنش‌های منطقه‌ای

ترکیه، با گشت‌زنی هوایی بر فراز دمشق، به نظر می‌رسد تنها بازیگری است که در این منطقه به دنبال حفظ تمامیت ارضی سوریه است. این اقدام، هرچند با اهداف و منافع خاص دنبال می‌شود، اما در مقایسه با سکوت و انفعال دولت سوریه، قابل توجه است.

حمایت اردن و دبیرکل سازمان ملل از سوریه و محکومیت حملات اسرائیل نیز نشان می‌دهد که جامعه جهانی از خطر تجزیه سوریه و پیامد‌های فاجعه‌بار آن آگاه است، اما اقدامات عملی و قاطعی برای جلوگیری از این روند صورت نمی‌گیرد.

خبرگزاری سانا به نقل از یک منبع امنیتی نوشته است که سوریه هیچ کس را که سعی در بی‌ثبات کردن سویدا داشته باشد، تحمل نخواهند کرد. اما این ادعا تا چه حد با واقعیت همخوانی دارد؟ در حالی که اسرائیل در جنوب سوریه جولان می‌دهد و دولت مرکزی به نظر می‌رسد در خواب زمستانی فرو رفته است، این ادعا بیشتر شبیه به یک شوخی تلخ به نظر می‌رسد. بی‌ثباتی در سویدا و دیگر مناطق سوریه، نتیجه مستقیم سیاست‌های غلط و ضعف دولت مرکزی است که نتوانسته است امنیت و حاکمیت خود را در سراسر کشور برقرار کند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب