خواب استقلال، کابوس وابستگی/ اروپا به مکانیسم دفاعی جدید فکر می کند

اتحادیه اروپا با وعده ایجاد مکانیسم مشترک دفاعی، سعی دارد فقدان حمایت نظامی و امنیتی آمریکا از این قاره را جبران کند. اما این سازوکار بیشتر بازتاب اضطراب سیاسی و مالی اعضا بوده و در عمل نتوانسته و نمیتواند گامی موثر به سوی اقتدار دفاعی باشد.
به گزارش خبرگزاری آنا؛ اتحادیه اروپا که در طول دهههای گذشته خود را در سایه چتر امنیتی آمریکا تعریف کرده بود، اکنون با بحرانی عمیق روبهرو است: دیگر نمیتواند به همان میزان از حمایت نظامی و سیاسی ایالات متحده برخوردار باشد، زیرا آمریکا بهتدریج رویکرد «اول آمریکا» را نهفقط در شعار بلکه در عمل نیز دنبال و حتی در زمینه حیاتی امنیت و دفاع نیز نشانههایی از کنارهگیری نشان داده است.
با خروج تدریجی بخشی از نیروهای آمریکا از اروپا، انتقال برخی پایگاهها و کاهش سطح تجهیزات نظامی ارسالی، زنگ هشدار برای سران اروپا به صدا درآمده است و حال بحث ایجاد «مکانیزم دفاعی مشترک» یا صندوق جدید تسلیحاتی، در صدر دستور کار رهبران اتحادیه قرار دارد.
این اقدام، واکنشی مستقیم به شوک امنیتی ناشی از بحران اوکراین و ناامیدی اروپا از تداوم چتر حمایتی واشنگتن است که بسیاری از رهبران اروپایی تا سالها نسبت به این هشدارها بیتفاوت بودند و حتی تصور کنارکشیدن واشنگتن را بسیار دور از ذهن میپنداشتند؛ اما تحولات سالهای اخیر بهویژه پس از بحران اوکراین و افزایش تنش در مرزهای شرقی اروپا، نشان داد که دیگر نمیتوانند با گفتوگو و دیپلماسی صرف یا اتکای لفظی به بندهای دفاع جمعی پیمان ناتو به انتظار تضمین قطعی امنیت بنشینند.
صندوق مشترک دفاعی؛ واکنشی نه چندان راهبردی
ایده ایجاد صندوق مشترک دفاعی که اکنون بر زبان وزرای دارایی و برخی رهبران اتحادیه اروپا جاری شده، بیش از هر چیز نشانهای از اضطرار و نگرانی است تا حاصل یک برنامهریزی بلندمدت و راهبردی. این صندوق قرار است با جذب سرمایه از همه کشورهای عضو و حتی آنهایی که عضو اتحادیه نیستند بخشی از نیاز دفاعی اروپا را تأمین کند و هزینههای سنگین خرید تجهیزات و نگهداری آن را تقسیم نماید. هیچیک از دولتهای ملی حاضر به پذیرش کامل این بار مالی در بودجههای ملی خود نیستند، زیرا بحران بودجه و بدهی گریبانگیر بسیاری از اعضا شده است.
همچنین پیشنهاد عضویت کشورهایی مانند انگلستان که از اتحادیه رسماً خارج شده یا حتی اوکراین، بیانگر عمق ناتوانی ساختاری اتحادیه اروپا برای تکیه بر خود و همگرایی واقعی اعضای فعلی است. عملاً اروپا به جای انسجامبخشی داخلی، دست به سوی بازیگرانی بیرون از مرزهای مشترک خود دراز کرده تا شاید بتواند از طریق افزایش شمار مشارکتکنندگان، حجم مالی مورد نیازش را تأمین کند. اما این راهحل بیشتر نشانه درماندگی و آشفتگی است تا نشان توانمندی یا استقلال.
ضعف ساختاری و پراکندگی آشکار
پراکندگی ساختار و تجهیزات دفاعی اروپا از جدیترین ضعفهایی است که دستکم در سی سال گذشته بارها مورد انتقاد کارشناسان قرار گرفته است. نبود یک استاندارد واحد برای تجهیزات نظامی از تانک و نفربر گرفته تا سامانههای ارتباطی و اطلاعاتی جنگافزارهای مختلف با مدلها و ساختار متفاوت در ارتشهای ملی استفاده میشود که این امر عملاً هماهنگی و مدیریت عملیات مشترک را قربانی میکند. این پراکندگی نشاندهنده عدم اراده برای یکپارچهسازی واقعی است و نتیجه نهایی آن وابستگی مداوم به واردات قطعات یدکی و فناوریهای پیشرفته از خارج، بهویژه از ایالات متحده است.
در عین حال، آمریکا همچنان در حوزههایی، چون ماهوارههای نظامی، شبکههای اطلاعاتی، سامانههای دفاع ضد موشکی، و تولید و نگهداری سلاحهای هوشمند در جایگاهی قرار دارد که هیچ کشور اروپایی چه به صورت انفرادی و چه جمعی حتی توان رقابت نزدیک با آن را ندارد. اروپا بهرغم تلاشهایی جزئی برای ایجاد صنایع دفاعی مشترک و پروژههای نظامی مستقل، همچنان مجبور است برای دسترسی به قطعات، فناوری و حتی آموزش نیروهای خود، مستقیماً به آمریکا یا شرکتهای تابع آن وابسته باشد.
این مسأله هنگامی آشکارتر میشود که بحرانهایی مانند درگیری اوکراین یا تنش با روسیه شدت میگیرد و اروپا به تنظیم واکنش مناسب ناتوان میماند. نهتنها تجهیزات و زیرساختهای لازم را در اختیار ندارد، بلکه حتی در طراحی استراتژی عملیاتی نیز مجبور است منتظر تصمیم یا چراغ سبز واشنگتن بماند. نقش منفعل اروپا در صحنه تحولات اخیر بیش از پیش جایگاه متزلزل این قاره را ــ حتی نزد افکار عمومی داخلی ــ آشکار ساخته است.
فشار مالی، بدهیهای اقتصادی و ناکامی تدابیر جدید
در کنار همه این چالشهای ساختاری و فناورانه، بحرانی جدی نیز در حوزه اقتصادی گریبان اروپا را گرفته است. بسیاری از کشورهای بزرگ و مهم این اتحادیه سالهاست با کسری بودجه و افزایش شدید بدهیهای عمومی مواجهاند؛ ایتالیا، فرانسه، اسپانیا و حتی آلمان به عنوان موتور محرک اقتصادی اروپا نیز از این بحران بینصیب نماندهاند. در چنین شرایطی، طبیعی است که بودجههای نظامی آخرین اولویت دولتها باشد و هرگونه افزایش هزینه در این بخشها با مقاومت فزاینده پارلمانها و جامعه مدنی روبهرو شود.
گذاشتن هزینه خرید تسلیحات نظامی در حساب صندوق مشترک، تلاشی است برای دور زدن قوانین بودجهای ملی و مخفی کردن فشارهای اقتصادی واقعی. اما این راهحل نیز تنها برای کوتاهمدت میتواند کارساز باشد، زیرا اصل ماجرا – یعنی فقدان منابع مالی کافی و نارضایتی سیاسی از هزینههای نظامی – همچنان پابرجاست. نتیجه اجتنابناپذیر چنین روندی، تأخیر مکرر در تصویب پروژههای دفاعی، اجرای ناقص برنامهها، و در نهایت ناتوانی مزمن اروپا در ایجاد بازدارندگی و محافظت واقعی از مرزهای خود است.
انگارهای از اضطراب و آیندهای مبهم
هرچند مقامهای اروپایی و برخی رسانههای نزدیک به نهادهای بروکسل تلاش میکنند تصویری امیدوارکننده از ابتکارهای جدید و صندوق مشترک نمایش دهند، اما واقعیت میدانی و نظرسنجیهای عمومی نشان میدهد تحلیلگران، سیاستمداران و حتی افکار عمومی بیش از هر زمان دیگری به ضعف اروپا اذعان دارند. آنها اروپا را قارهای میبینند که بیش از اندازه به امید حمایتهایی بیرونی – بهویژه آمریکا – روزگار گذرانده، از توسعه ظرفیتهای مستقل غافل مانده، اکنون با بحران چندوجهی امنیتی، تهدید مرزها، فشار اقتصادی، اختلافات داخلی و ناتوانی در تصمیم قاطعانه برای حفاظت از خود دست و پنجه نرم میکند.
دلبستگی بیش از اندازه به طرحهایی که تاکنون یا در مرحله پیشنهاد مانده و یا صرفاً روی کاغذ اجرا شده، موجب شده سران سیاسی اروپا بهجای مواجهه مستقیم و شجاعانه با واقعیت و هزینههای حفظ امنیت، قدم در راه فرار به جلو و طرحهای واکنشی بگذارند. همین روند است که باعث شده اروپا در مرزهای شرقی با تهدید مستقیم روسیه، در دریای مدیترانه با چالشهای امنیتی گسترده و در عرصه سیاست جهانی با بحران مشروعیت و ضعف اثرگذاری روبهرو باشد.
نتیجه
در نهایت اینکه مکانیزم دفاعی اروپا، در بهترین حالت، تلاشی دیرهنگام و پر از خلل برای جبران سالها اهمال و غفلت از سرمایهگذاری اصولی در حوزه امنیت و صنعت دفاعی است. بدون پشتوانه مالی جدی، بدون اعتماد سیاسی فراگیر، بدون توسعه فناوری بومی و تجربه عملیاتی مشترک، اروپا نه تنها راهی برای خروج از سایهٔ امنیتی آمریکا نیافته، بلکه بیش از هر زمان دیگر شکنندگی و ضعف ساختاری خود را به نمایش گذاشته است.
اگرچه مقامهای اتحادیه تلاش دارند با زبان دیپلماسی و وعدههای خوشبینانه، افکار عمومی را آرام کنند، واقعیت نظامی و سیاسی اروپا، تأکیدی دوباره بر همان بحران همیشگی است: اروپایی که در نبود آمریکا، همچنان بدون سپر دفاعی مطمئن و بدون آیندهای روشن در برابر تهدیدات نوین جهان باقی مانده است.
انتهای پیام/
ارسال نظر