داستان معلمی که به روستای گلاس تعلق پیدا کرد

به گزارش خبرنگار آنا، آغاز داستان احمدپور به دوران کودکیاش، زمانی که پدرش، کتابفروش قدیمی شهرستان بود، باز میگردد. پدرش وی و خواهر و برادرانش را با دنیای کتاب و قصههای کودکانه آشنا کرد. این علاقه به کتاب و دانش در وی ریشه دواند و بعد از تحصیلات، آرزویش این بود که روزی مانند معلم محبوب دوران کودکیاش، آقای اسماعیل قادری، معلم شود.
در این مسیر سخت، احمدپور با وجود مشکلات فراوان، از جمله پنج سال پشت کنکور ماندن، با ارادهای راسخ وارد دانشگاه تربیت معلم ارومیه شد و پس از آن به روستای گلاس منتقل شد. آنجا با شرایط سخت جغرافیایی و فرهنگی روبهرو شد، اما به گفته خود، در نهایت این محیط به خانه دوم وی تبدیل شد.
در مواجهه با مشکلات مختلف، از جمله ترک تحصیل دانشآموزان به دلایل اجتماعی و اقتصادی، احمدپور به حل مسائل پرداخت. وی بر این باور است که یکی از علل اصلی ترک تحصیل در این مناطق، تفکرات سنتی و فرهنگی است که از جمله آنها ازدواج زودهنگام دختران و استفاده از آنها به عنوان نیروی کار است. احمدپور برای مقابله با این مشکلات از طرق مختلف مانند برگزاری جلسات با روحانیون، همکاری با خیرین و تقویت ارتباطات مدرسه با اولیا اقدام کرد.
یکی از فعالیتهای مهمی که احمدپور در این مدت انجام داده، تولید و توزیع تقویمهای دیواری است که در آنها به آموزش اهمیت علم و مدرسه پرداخته شده است. این تقویمها به خانههای روستاییان ارسال میشود تا بهطور مداوم به دانشآموزان و خانوادههایشان یادآوری کند که تحصیل چقدر مهم است.
احمدپور همچنین با جمعآوری اسناد تاریخی از مردم روستا و مستندسازی زندگی آنها، تلاش کرده است تا تاریخ شفاهی منطقه را حفظ کند. وی در این زمینه تحقیقات گستردهای انجام داده و قصد دارد کتابی در خصوص تاریخ آموزش و پرورش شهرستان اشنویه منتشر کند.
در پایان، احمدپور همچنان به کار در روستای گلاس ادامه میدهد و با وجود پیشنهادات مختلف برای انتقال به ادارات و مکانهای دیگر، عهد کرده است تا پایان دوره خدمت خود در همان روستا بماند و به دانشآموزان آن منطقه خدمت کند.
انتهای پیام/