جایگاه جوان ایرانی در دفاع نرمافزاری

به گزارش خبرگزاری آنا، «احسان صالحی» کارشناس مسائل سیاسی، در یادداشتی نوشت: علت [اینکه چرا مقام معظم رهبری در سخنرانی اخیر، مخاطب اصلی بینات خود را جوانان معین کرند] روشن است، همانقدر که پایبندی نسل جوان یک جامعه به باورها و ارزشهای خود یک فرصت است و میتواند موتور حرکت و پیشرفت باشد، گسست اعتقادی و ارزشی و پشتکردن به عناصر هویتی باعث تهدید و عامل عقبگرد است.
در ادامه این یادداشت میخوانیم:
سال ۱۳۹۴ و در ایام منتهی به توافق هستهای، باراک اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا در پاسخ به سؤالی درباره اینکه چرا محدودیتهای هستهای ایران دائمی نیست و مثلاً با گذشت ۱۰ سال برخی از این محدودیتها منقضی میشود، آرزوی خود یعنی تغییر رویکرد ایران انقلابی تا آن زمان بهدست نسل جدید را به زبان آورد و گفت: «در داخل ایران باید گذار صورت بگیرد، حتی اگر تدریجی باشد؛ گذاری که طی آن درک شود که شعار مرگ بر آمریکا و انکار هولوکاست و تهدید اسرائیل و کارهایی ازایندست، از ایران، در چشم بخش اعظم جهانیان، کشوری طردشده میسازد؛ و امید من این است که چنین اتفاقی بیفتد. چنین امری نیازمند تغییر در سیاست و رهبری ایران است، تغییر طرز فکر درزمینهٔ رویکرد ایران به بقیه جهان و رویکردشان به کشورهایی مثل ایالات متحده. شاید همین نسل جدید باشد که بتواند این امر را محقق کند.»
جمله پایانی او یعنی رقمخوردن تغییر مطلوب آمریکا به دست نسل جدید، کلید فهم حجم انبوهی از طراحیها و هزینههای سنگین برای اثرگذاری بر جوان ایرانی است. درواقع، دشمنِ ایرانِ مستقل و پیشرفته، امیدوار بوده و هست که کاری را که او نتوانسته در میدان نبردهای سخت و نیمهسخت با جنگ و تحریم و ترور به سرانجام برساند، از طریق «نفوذ نرم فرهنگی» و «تغییر باور و رفتار»، به دست خود جوانان ایران انجام دهد و جوان ایرانی، کشورش و دنیا را آنگونه ببیند و بخواهد که رئیس کاخ سفید میخواهد.
محل اصلی نزاع، هستهای و موشک نیست، بلکه فکر و مغزافزار جوان ایرانی است. استعمار فرانو، مایلتر است قلب و مغز جوانان یک کشور را تسخیر کند تا زمینشان را. راهبرد تبلیغاتی در این نزاع، بازنمایی ایران بهعنوان «زمین سوخته» است. کمپین «زمین سوخته» با بمباران مداوم ذهن مخاطب ایرانی بهخصوص نسل جوان، در پی آن است که با شکلدهی تصویری ازدسترفته از ایران، مخاطب را در دوراهی مهاجرت یا مبارزه برای بازپسگیری قرار دهد. جریان تبلیغاتی ایرانستیز، هیچ نقطه سفید یا امیدوارکنندهای در ذهن مخاطب خود باقی نمیگذارد و او را بهصورت مستمر هدف پیامهایی از جنس خشم، نفرت و ناامیدی قرار میدهد. هدف از این کمپین، تبدیل کردن جوان ایرانی به عنصری بیتفاوت و یا پرخاشگر و درواقع تولید تهدید از فرصت «جوان» است.
در حوادث سال ۱۴۰۱، این کمپین با مشارکت دادن همه ظرفیتهای ضد ایران بهصورت ترکیبی و با بهکارگیری انواع ظرفیتهای رسانهای اجرا شد و باوجود شکست پروژه آشوب، اما خط تبلیغاتی «زمین سوخته» متوقف نشد.
در مقابل این طراحی هدفمند، دستگاههای رسانهای و هنری کشور هم باید هدفمند و منسجم عمل کنند. دغدغه تأمین امنیت روانی جامعه و صیانت از افکار عمومی در ماههای گذشته بهصورت مکرر از زبان رهبر معظم انقلاب مطرح شده است. رفع این دغدغه باید بهصورت دو ستونی دنبال شود.
از سویی، مجموعههای رسانهای و تبلیغاتی کشور نیازمند افزایش هماهنگی و درعینحال آسیبشناسی هستند. باید با شناخت مخاطب و نیازهای او، سهم و نقش هر یک از سطوح تبلیغاتی برای پاسخ به نیازها و مقابله با تهدیدهای نرم مشخص شود. از سوی دیگر، در این جنگ که محور و موضوع آن دستکاری افکار عمومی و بهخصوص جوان ایرانی است، نیازمند ایجاد مدلی از «دفاع مردمی» هستیم. همچنانکه در دفاع مقدس، حضور مردم بود که ورق را برگرداند و یک جنگ به معنی واقعی جهانی علیه ایران را شکست داد، و در هر میدان دیگر نیز این حضور مردمی بوده است که تهدیدها را دفع کرده است، در عرصه رسانه و تبلیغات نیز راهی بهجز فعالسازی ظرفیتهای مردمی و بهخصوص جوان برای مقابله با کمپین زمین سوخته نداریم.
نقش جوان ایرانی برای زمینگیر کردن پروژه ادراکی زمینسوخته، جایگزینپذیر نیست. البته طراحی برای به میدان آوردن ظرفیتهای مردمی و انسجامبخشی به آنها، وظیفه دستگاههای مسئول در امر تبلیغات است همچنان که در جنگ تحمیلی، آنچه موجب بهرهوری حضور مردمی شد، آموزش، سازماندهی و جهتدهی داوطلبان بهوسیله سازمان رزم کشور بود.
انتهای پیام/
