گفت‌وگوی مشروح آنا با سامان خلیلیان

بلاتکلیفی دفتر تئاتر خیابانی و رنج مداوم هنرمندان؛ وقتی ایده سازمان تئاتر به دفتر تقلیل می‌یابد!

بلاتکلیفی دفتر تئاتر خیابانی و رنج مداوم هنرمندان؛ وقتی ایده سازمان تئاتر به دفتر تقلیل می‌یابد!
سامان خلیلیان با انتقاد از نبود سیاست‌گذاری و حمایت مشخص برای تئاتر خیابانی، می‌گوید هنرمندان این حوزه سال‌هاست در استان‌ها و حتی پایتخت رها شده‌اند. او در عین حال از تجربه شکل‌گیری بخش «دیگرگونه‌های اجرایی» در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان به‌عنوان گامی مهم، اما محتاطانه یاد می‌کند؛ بخشی که به باور او آینده تئاتر خیابانی در ایران و جهان است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا،‌ سامان خلیلیان، هنرمند و فعال تئاتر، پیشکسوت عرصه تئاتر خیابانی و دبیر و مدیر جشنواره‌های مختلف خیابانی و دبیر بخش خیابانی سی امین جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان با اشاره به تجربه نخست شکل‌گیری بخش «دیگرگونه‌های اجرایی» در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان، از استقبال مخاطبان، دغدغه‌مندی هنرمندان و هم‌زمان بلاتکلیفی ساختاری تئاتر خیابانی سخن می‌گوید؛ وضعیتی که به گفته او حاصل نبود بودجه، سیاست‌گذاری رهاشده و بی‌توجهی مدیران به یکی از پیشران‌های اصلی تئاتر ایران است. مشروح این گفت‌وگو را بخوانید:

ایده تغییر عنوان بخش تئاتر خیابانی به «دیگرگونه‌های اجرایی» در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان از کجا شکل گرفت؟

اولین بار در این دوره از جشنواره و با نگاه دبیر جشنواره، خانم انصاری، تصمیم گرفته شد که بخش خیابانی با عنوانی متفاوت‌تر از دوره‌های پیشین تعریف شود و به «دیگرگونه‌های اجرایی» تغییر نام بدهد. این فقط یک تغییر عنوان نبود؛ واقعیت این است که ما در مسیر تدوین فراخوان، مطالبه مشخصی داشتیم. عزیزانی که در حوزه دیگرگونه‌ها کار می‌کنند، نگاه‌شان این بود که از فضای متداول و مرسوم تئاتر خیابانی که همیشه می‌شناسیم، فاصله بگیریم و به‌ویژه در حوزه کودک و نوجوان، تجربه‌های دیگری را هم جدی بگیریم.

در فراخوان دقیقاً چه نوع آثاری مدنظر بود؟

در فراخوان، عنوان «دیگرگونه‌ها» آمد تا گروه‌هایی که در حوزه تئاتر‌های غیرمتعارف، مکان‌محور، یا گرته‌برداری‌های بینابینی میان هنر‌های تجسمی و تئاتر با نگاهی نوتر فعالیت می‌کنند، اگر آثاری در این حوزه دارند، توجه کنند. خوشبختانه استقبال خوبی هم شد. آثار زیادی ارسال شد و در مرحله ایده‌ها و پروپوزال‌ها، از میان درخواست‌ها، یازده اثر از کلیات پذیرفته شدند.

روند انتخاب آثار چگونه پیش رفت؟

در مرحله بعد، از میان آن یازده اثر به یک مجموعه پنج‌تایی رسیدیم. اما برای ما مهم‌تر از تعداد آثار، شکل‌گیری گفتمان بود. مرحله اول برایمان این بود که اصلاً ببینیم آیا چنین گفتمانی وجود دارد یا نه. خوشبختانه این گفتمان شکل گرفت و به این نتیجه رسیدیم که هم مخاطب و هم هنرمند در این عرصه دغدغه‌مند هستند و حضور دارند.

در فرآیند نهایی، من به همراه امین راد و سینا ییلاق‌بیگی آثار را دیدیم و چند اثر به‌عنوان گزینه‌های نهایی هیئت انتخاب، انتخاب شدند.

چرا این بخش با احتیاط اجرا شد و همه آثار به مرحله اجرا نرسیدند؟

این بخش، چون ناشناخته است، هم مواجهه هنرمندان با آن و هم سازوکار اجرایی‌اش، ترتیبات خاص خودش را دارد. در این حوزه معمولاً امکان فیلم‌برداری دقیق از اثر وجود ندارد، چون اجرا‌ها در لحظه شکل می‌گیرند و هر اجرا با اجرای دیگر همان گروه متفاوت است. این قاعده اجرا‌های دیگرگونه است.

به همین دلیل ما ناچاریم به هنرمند اعتماد کنیم؛ هنرمند پروپوزال ارائه می‌دهد و در یک گفتمان میان هنرمند و هیئت انتخاب، اثر تأیید می‌شود و بعد ساختار اجرایی‌اش شکل می‌گیرد. این فضا نهایتاً به تعامل و اینتراکت میان بازیگر و مخاطب می‌رسد.

اما چون این نخستین دوره این بخش بود، احتیاط کردیم تا تجربه‌گرایی، بدون آسیب‌زدن به مسیر کلی جشنواره پیش برود. در نهایت تصمیم گرفتیم این آزمون‌وخطا‌ها را از نظر اجرایی به دوره‌های بعدی منتقل کنیم و از میان پنج اثر، تنها یک کار را به‌عنوان نمونه ارجاعی به جشنواره کودک بیاوریم؛ نمایشی با عنوان «تکان‌دهنده» که اتفاقاً بسیار هم موفق بود.

واکنش مخاطبان به این تجربه‌ها چگونه بود؟

واقعاً واکنش مردم عجیب و شگفت‌انگیز بود. ویدئو‌ها را دیدیم. مخاطب وارد فضایی می‌شود که هیچ پیش‌ذهنیتی نسبت به آن ندارد؛ اساساً چنین مواجهه‌ای را پیش از این در تئاتر کودک و نوجوان نداشتیم. اینجا مخاطب با یک مواجهه غیرروبه‌رو و غیرمتعارف روبه‌رو می‌شود و ارتباطی که مخاطب عام برقرار کرد، واقعاً شگفت‌انگیز بود.

مطمئنم در دوره‌های بعدی، از سی‌ویکم به بعد، چه من در جشنواره باشم چه نباشم، روی گسترش این نمونه‌های ارجاعی پافشاری خواهم کرد. چون واقعیت این است که تئاتر جهان هم دقیقاً به ما می‌گوید که مسیر تئاتر خیابانی به سمت تجربه‌های اجرایی و دیگرگونه‌ها رفته است.

این مسیر در جهان چقدر سابقه دارد؟

من در کشور‌های مختلف حضور داشته‌ام، در فستیوال‌های خارجی شرکت کرده‌ام یا دعوت شده‌ام. این مسیر سال‌هاست که در دنیا آغاز شده و تعاریف تئاتر، به‌ویژه در این عرصه، کاملاً تغییر کرده است. نمی‌خواهم بگویم ما عقب مانده‌ایم؛ اتفاقاً آن‌قدر هنرمندان خلاق و توانمند داریم که این خلأ را از نظر نیروی انسانی پر کرده‌اند. جالب است که برخی از همین هنرمندان امروز در فستیوال‌های خارج از کشور حضور فعال دارند.

ارزیابی شما از کلیت جشنواره امسال چیست؟

من علاوه بر بخش خودمان، بخش‌های دیگر جشنواره تئاتر کودک را هم دیدم. به نظرم یک پوست‌اندازی اتفاق افتاده، تعاریف جدیدی شکل گرفته و تفکیک کودک و نوجوان جدی‌تر شده است. جنس کار‌ها مشخص‌تر است، هرچند به دلیل فقدان آموزش و ناآشنایی برخی هنرمندان، هنوز گاهی مشخص نیست اثری دقیقاً برای کودک است یا نوجوان.

کار کردن برای نوجوان بسیار دشوار است؛ این نسل، نسل جست‌وجوگر است، ذهنی پر از سؤال و دغدغه دارد و در معرض بمباران اطلاعاتی و داده‌های به‌روز است. اینکه بخواهیم با ابزار تئاتر به این ذهن پرسشگر پاسخ بدهیم یا راهنما باشیم، بسیار کار پیچیده‌ای است؛ حتی سخت‌تر از تولید برای کودک.

 از نظر کیفی، آثار را چگونه دیدید؟

از نظر کیفی، بسیاری از کار‌ها خوب بودند. بعضی از آنها را پیش‌تر در تهران دیده بودم و به نظرم انتخاب‌ها درست انجام شده بود. حضور آثار بین‌الملل هم بسیار مهم است؛ چون تجربه زیسته کشور‌های دیگر را می‌بینیم و در قیاس درمی‌یابیم که چه ظرفیت‌های بالایی در داخل داریم. مهم‌تر از همه، کل جشنواره به یک محفل گفت‌وگویی تبدیل شده بود و این اتفاق بسیار ارزشمند است.

 وضعیت مدیریت و حمایت از تئاتر را امروز چگونه می‌بینید؟

واقعیت این است که دبیران جشنواره‌ها بسیار اذیت می‌شوند. کمبود‌ها آزاردهنده است و بودجه‌ها ناچیز. هزینه‌ها به‌شدت بالا رفته و شرایط مالی سخت شده. هنرمندی که از شهرستانی مثل خارک می‌آید، حتی برای هزینه رفت‌وآمد زمینی هم مشکل دارد.

به‌نظر من باید دست همه هنرمندانی را بوسید که در تمام مقاطع تئاتر، بدون هیچ حمایت جدی، دارند کار می‌کنند. بعد همین مسئولان گلایه می‌کنند که چرا کیفیت پایین آمده؛ واقعاً چه کرده‌اند برای هنرمندان؟ چه امکاناتی در اختیارشان گذاشته‌اند که انتظار خروجی در سطح جشنواره‌های درجه‌یک دارند؟

وضعیت تئاتر خیابانی را مشخصاً چگونه ارزیابی می‌کنید؟

هنرمندان تئاتر خیابانی پنج سال است که عملاً کاری برایشان تعریف نشده. در استان‌ها کاملاً رها هستند و در تهران هم تلاش جدی صورت نمی‌گیرد. این در حالی است که تئاتر خیابانی پیشران تئاتر ماست و ارتباط مستقیم با بدنه جامعه دارد.

حتی مناسبت‌ها هم دیگر برای تئاتر خیابانی تعریف نمی‌شود. قبلاً اعیاد، ولادت‌ها و مناسبت‌ها فرصتی بود که بچه‌ها حداقل ارتزاقی داشته باشند، اما الان همه‌چیز رها شده. من اینها را فریاد می‌زنم، چون دلم می‌سوزد. این وضعیت نمی‌تواند دوام بیاورد.

 درباره دفتر تئاتر خیابانی چه نظری دارید؟

دفتر تئاتر خیابانی الان فقط در حد یک عنوان وجود دارد؛ رهاشده محض، بدون بودجه. من سال‌ها دور بودم، اما به لطف دوستان در دبیرخانه جشنواره کودک و نوجوان و تئاتر شهر دوباره به این فضا دعوت شدم. بعد از یک دوره طولانی دل‌چرکینی، حضور دوباره در این جمع برایم افتخار بود.

در پایان، امیدی به بهبود شرایط دارید؟

‌می‌بینیم که کوروش سلیمانی و دوستان برای حریم تئاتر شهر تلاش می‌کنند؛ حداقل هر روز چند میله اضافه می‌شود و کار سرعت گرفته. امیدوارم مدیریت دفتر هنر‌های نمایشی، با همین بضاعت اندک، بتواند موفق‌تر عمل کند.

اما واقعیت این است که تئاتر به فلاکت محض رسیده، وقتی مجموعه‌ای تا این حد تنزل پیدا می‌کند، دیگر نمی‌شود با شعار و ظاهرسازی کسی را قانع کرد. هنرمندان با عشق ادامه می‌دهند، اما این عاشقانه‌بودن تا کی باید تاوان بی‌تدبیری‌ها را بدهد؟

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا