آنا گزارش می دهد

قدرت ارتش رژیم صهیونیستی یا جنگ نیابتی تمام‌عیار

قدرت ارتش رژیم صهیونیستی یا جنگ نیابتی تمام‌عیار
نزدیک به دو سال از جنگ چندجبهه‌ای رژیم صهیونیستی می‌گذرد، اما پشت قدرت‌نمایی ظاهری آن، شبکه‌ای از حمایت‌های همه‌جانبه نظامی، اطلاعاتی و سیاسی آمریکا و اروپا پنهان است که این رژیم را به «پیمانکار نیابتی کثیف» غرب در غرب آسیا بدل کرده است.

به گزارش خبرگزاری آنا، در حالی که نزدیک به دو سال از درگیری‌های چندجبهه‌ای رژیم صهیونیستی در منطقه می‌گذرد، بسیاری این پرسش را مطرح می‌کنند که توان منحصر‌به‌فرد این رژیم برای مدیریت جنگی فرسایشی و حفظ آنچه «اشراف اطلاعاتی» در سراسر منطقه خوانده می‌شود، از کجا نشأت می‌گیرد؟ در نگاه اول، این استقامت ممکن است نشانه‌ای از یک قدرت نظامی خوداتکا به نظر برسد. اما بررسی دقیق‌تر گزارش‌های رسانه‌ها و اندیشکده‌های غربی و اظهارات مقامات اروپایی، پرده از واقعیتی دیگر برمی‌دارد: "آمریکا و اروپا وارد یک نبرد تمام عیار در جنوب غرب آسیا با نام «رژیم صهیونیستی» شده‌اند. "

رمزگشایی از کلیدواژه «کار‌های کثیف»

شاید کلید اصلی برای درک این معادله، در اظهارات صریح فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان، نهفته باشد. او در بحبوحه جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی، به صراحت بیان کرد که «رژیم صهیونیستی کار‌های کثیف غرب را انجام می‌دهد.» این گزاره کوتاه، فراتر از یک موضع‌گیری سیاسی، چارچوب راهبردی را مشخص می‌کند که در آن، رژیم صهیونیستی و حتی ساکنان آن، به عنوان نیرو‌های نیابتی غرب در جنگی عمل می‌کنند که هدف اصلی آن، حفظ منافع غرب است. هدف از این صحنه‌آرایی، ایجاد این باور در جهان است که این رژیم به چنان قدرت مهار ناپذیری تبدیل شده است که به تنهایی می‌جنگد تا مسئولیت جنایات جنگی و نقض قوانین بین‌المللی مستقیماً متوجه حامیان و آمران اصلی یعنی آمریکا و اروپا نشود.

سربازگیری از غرب برای نبرد زیر پرچم صهیونیست‌ها

یکی از چالش‌های اصلی در جنگ‌های طولانی‌مدت، تأمین نیروی انسانی است. روزنامه «العربی الجدید» در گزارشی تحقیقی، به یکی از راهکار‌های آمریکا و اروپا برای جبران این کمبود در ارتش رژیم صهیونیستی اشاره می‌کند. جذب نیرو از شبکه‌های مختلف در آمریکا و اروپا با عنوان «سرباز تنها». این گزارش نشان می‌دهد که مفهوم «سرباز تنها» - فردی که بدون وابستگی خانوادگی و حتی ملیت مشخص در ارتش رژیم خدمت می‌کند - یک سازوکار کلیدی برای تقویت بدنه نظامی رژیم صهیونیستی است. بر اساس آمار رسمی ارتش رژیم تا ژانویه ۲۰۲۳، حدود ۷ هزار «سرباز تنها» که ۹۰ درصدشان مهاجر هستند، در این ارتش خدمت می‌کردند. این رقم در جنگ اخیر علیه غزه به شکل چشمگیری افزایش یافت و حدود ۱۳ هزار نفر از نیرو‌های ذخیره این دسته نیز در جنگ شرکت داشتند. این وابستگی به نیروی انسانی خارجی، این فرضیه را که رژیم صهیونیستی به تنهایی توانایی اداره یک جنگ طولانی‌مدت را ندارد، تقویت می‌کند. از طرفی برخی آمار‌ها از حضور بیش از ۲۰ نیروی خارجی در نبرد‌های رژیم صهیونیستی حکایت دارد، ارتشی که رسانه‌های تل‌آویو آن را خسته ارزیابی می‌‎‌کنند و فرار سربازان و تمرد نیرو‌ها در میدان نبرد را بی‌سابقه ارزیابی می‌کنند.

افسانه اشراف اطلاعاتی و تاکتیک‌های فریب

یکی از ستون‌های اصلی دکترین نظامی رژیم صهیونیستی، ادعای برتری و اشراف مطلق اطلاعاتی و دفاعی است که اغلب توسط موساد با روایتی «هالیوودی» به منظور عملیات روانی برای قدرت‌نمایی به تصویر کشیده می‌شود. اما حمله موشکی و پهپادی ایران به مواضع این رژیم، این افسانه را به چالش کشید. روزنامه معتبر «وال استریت ژورنال» در گزارشی اعتراف کرد که رهگیری پرتابه‌های ایرانی یک عملیات انفرادی صهیونیستی نبوده، بلکه حداقل ۱۰ کشور به همراه آمریکا و رژیم صهیونیستی در آن مشارکت داشته‌اند.

همچنین منابع غربی اعلام کردند، برای عملیات خردادماه امسال، حداقل ۷ سرویس اطلاعاتی بزرگ غرب به صورت فشرده طی چندماه با موساد همکاری و مشارکت داشته‌اند، مضاف بر آن اعتراف آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مبنی بر خروج اطلاعات هسته‌ای ایران ازین آژانس، گمانه‌زنی‌ها و اصرار ایران مبنی بر جاسوسی سازماندهی شده در آژانس به نفع تل آویو و دشمنان ایران را تقویت می‌کند.

این حمایت اطلاعاتی و نظامی صرفاً به حوزه‌های عملیاتی محدود نمی‌شود. آمریکا در مذاکرات مرتبط با ایران و حماس نشان داده است که نقشی فریب‌دهنده نیز به نفع رژیم صهیونیستی ایفا می‌کند؛ در حالی که ظاهراً در حال میانجی‌گری است، اطلاعات و تجهیزات لازم را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار می‌دهد تا با حمله به طرف‌های مقابل، در میانه مذاکرات امتیاز بیشتری کسب کند؛ و یا رای شورای حکام در۲۲ خردادماه و حمله رژیم به ایران در بامداد فردای آن روز و عدم محکومیت این رژیم از سوی آژانس پرده از تقسیم کار این مجموعه‌ها جهت اقدامات خصمانه علیه هر کشوری را نشان می‌دهد که قصد دارد استقلال خود را حفظ کند. این دکترین، نظامات بین المللی و حتی مذاکرات را به ابزاری برای تله‌گذاری و حذف رقیب تبدیل کرده و از طرفی نشان می‌دهد که حمایت غرب از رژیم صهیونیستی، یک حمایت استراتژیک چندلایه و عمیق است که نمی‌شود آنرا به سادگی تحلیل کرد. کشور‌های غربی در عین اختلافات، در زمینه حمایت از تل‌آویو و حذف رقبای خود تردیدی ندارند و کاملا هماهنگ و مشترک عمل می‌کنند.

معادله بقای غرب در نظم جدید جهانی

شواهد و گزارش‌های مستند غربی به وضوح نشان می‌دهند که رژیم صهیونیستی به تنهایی فاقد ظرفیت لازم برای اداره یک جنگ طولانی‌مدت و چندجبهه‌ای است. قدرت نظامی، توان لجستیکی، نیروی انسانی و اشراف اطلاعاتی آن، نه یک توانمندی بومی، بلکه حاصل تزریق تمام‌عیار توان نظامی، فنی، اطلاعاتی و سیاسی کشور‌های غربی به کالبد این رژیم است.

درک این واقعیت از آن جهت اهمیت دارد که باید معادلات کشور‌ها را در تصمیم‌گیری نسبت به این رژیم تغییر دهد. تعامل با رژیم صهیونیستی دیگر تعامل با یک واحد سیاسی مستقل نیست، بلکه رویارویی مستقیم با منافع و ابزار‌های بلوک غرب است.

غرب به خوبی آگاه است که در نظم جدید جهانی و رشد قدرت‌های نوظهوری، چون چین، هند، برزیل و ... با از دست دادن منطقه غرب آسیا و قدرت گرفتن بازیگرانی، چون ایران، دریچه برتری آنها و استفاده از منابع سرشار کشور‌های این منطقه بسته می‌شود؛ از این رو، تمام توان خود را برای زنده نگه داشتن رژیم صهیونیستی به کار گرفته است تا با «پیمانکار نیابتی کثیف» و جنایت‌های وحشیانه بی‌سابقه در منطقه علاوه بر سرکوب ملت‌های مستقل با زهرچشم گرفتن از سایر کشورها، غارت‌ها و باج‌گیری خود را ادامه دهد، چرا که می‌داند شکست این پروژه، به منزله آن است که خورشید آنها به زودی غروب خواهد کرد و در جهان چندقطبی جایگاه سابق را نخواهند داشت.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا