مُهر «عدم تأیید» ایران پای پروژه مشروعیتبخشی به اسرائیل؛ چرا «بیانیه نیویورک» ناکارآمد است؟

به گزارش خبرگزاری آنا، مسئله فلسطین یکی از پیچیدهترین و طولانیترین بحرانهای جهان معاصر است. بیش از هشت دهه، اراضی فلسطینی توسط رژیم اسرائیل اشغال شده و پروژههای شهرکسازی و سیاستهای آپارتاید، زندگی روزمره فلسطینیان را به شدت تحت تأثیر قرار دادهاند. طی این سالها، تلاشهای دیپلماتیک متعددی برای حل بحران انجام شده که یکی از مهمترین آنها، ارائه راهحل دو دولت در مجامع بینالمللی بوده است.
در این میان، یکی از تازهترین تلاشها در عرصه دیپلماتیک، ارائه پیشنویس مجمع عمومی سازمان ملل است که شب گذشته تحت عنوان «بیانیه نیویورک» درباره آن رایگیری شد حال آنکه عراق، ایران، تونس و 9 کشور دیگر از رأی دادن به راه حل دو دولت (اقرار به کشور فلسطین) بهعلت به رسمیت شناختن موجودیت صهیونیستی به عنوان یک کشور دارای حاکمیت، خودداری کردند.
بیانیه نیویورک، که در صدد ارائه چارچوبی برای حل مسالمتآمیز بحران فلسطین است، ریشههای بحران را به طور کامل نادیده گرفته و تنها به وقایع اخیر درگیریها، به ویژه پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، توجه کرده است. این تمرکز محدود، منجر به ارائه راهحلی ناقص و غیرقابل اجرا شده است که نه تنها ریشههای اصلی بحران را مورد توجه قرار نمیدهد، بلکه پروژههای اشغالگری اسرائیل مانند الحاق کرانه باختری و شهرکسازی در منطقه E۱ را نادیده میگیرد.
در حالی که اسرائیل و متحدان آن طی تقریباً یک قرن گذشته با جنایات مداوم مانع دستیابی به صلح پایدار شدهاند، بیانیه نیویورک مسئولیت بحران را به شکلی متوازن بین اشغالگران و مردم تحت اشغال تقسیم کرده و راهحل واقعی ارائه نمیدهد. این وضعیت باعث شده تا ایران و چند کشور اسلامی، با تأکید بر حقوق فلسطینیان، از رأی دادن به این طرح خودداری کنند و مخالفت خود را با مشروعیتبخشی به رژیم اسرائیل اعلام نمایند.
بیانیه نیویورک و نقد راهحل دو دولت
بیانیه نیویورک تلاش دارد با ارائه راهحل دو دولت، صلح میان فلسطین و اسرائیل را تسهیل کند. با این حال، این بیانیه با چند مشکل اساسی مواجه است:
۱. تمرکز محدود بر وقایع اخیر
بیانیه بیشتر به درگیریها پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ پرداخته و هشت دهه اشغالگری و سیاستهای آپارتاید اسرائیل را نادیده گرفته است. این رویکرد باعث شده تا تحلیل واقعیتهای تاریخی و پیامدهای بلندمدت اشغالگری، در تصمیمات بینالمللی کمرنگ شود.
۲. تقسیم ناعادلانه مسئولیت
در این بیانیه، مسئولیت بحران به شکل متوازن میان اسرائیل و فلسطینیان تقسیم شده، در حالی که اشغالگری، شهرکسازی، سیاستهای آپارتاید و نقض مستمر حقوق بشر توسط اسرائیل اصلیترین موانع صلح هستند. این تقسیم ناعادلانه مسئولیت، راهحل ارائه شده را فاقد مشروعیت عملی و سیاسی کرده است.
۳. نادیده گرفتن پروژههای اشغالگری
پروژههایی مانند E۱، که کرانه باختری را به دو بخش تقسیم و پیوستگی فلسطینیان را از بین میبرد، توسط این بیانیه نادیده گرفته شدهاند. این امر چشمانداز تشکیل دولت مستقل فلسطینی را به شدت محدود میکند و نشان میدهد که راهحل دو دولت، بدون توقف شهرکسازی و الحاق، قابل اجرا نیست.
۴. پیامدهای انسانی و اجتماعی
ادامه سیاستهای اشغالگری باعث محدودیت شدید حرکت، محرومیت از زمین و منابع، افزایش فقر و فشار روانی بر فلسطینیان شده و زندگی روزمره آنها را مختل کرده است. این پیامدها نه تنها حقوق بشر را نقض میکنند، بلکه شرایطی ایجاد میکنند که صلح پایدار را عملاً غیرممکن میسازند.
بخش دوم: پروژه E۱ و الحاق کرانه باختری
۱. معرفی پروژه E۱
پروژه E۱ یکی از جنجالیترین طرحهای شهرکسازی اسرائیل در کرانه باختری است که با هدف اتصال شهرکهای شرق بیتالمقدس و تقسیم کرانه باختری به دو بخش شمالی و جنوبی طراحی شده است. این پروژه شامل ساخت حدود ۳۴۰۰ واحد مسکونی جدید است و قصد دارد پیوستگی فلسطینیان را از بین ببرد و دسترسی آنها به منابع حیاتی و زمینهایشان را محدود کند.
۲. پیامدهای سیاسی و ژئوپلیتیکی
تقسیم کرانه باختری و کاهش امکان تشکیل دولت مستقل فلسطینی
افزایش تنشها با جامعه بینالمللی و انزوای سیاسی اسرائیل
تشدید اختلافات با کشورهای غربی مانند فرانسه و انگلیس که قصد دارند کشور فلسطین را در مجمع عمومی سازمان ملل شناسایی کنند
۳. پیامدهای انسانی و اجتماعی
محدود شدن آزادی حرکت فلسطینیان و دسترسی به خدمات حیاتی
محرومیت از زمین و منابع و تشدید بحران انسانی
افزایش فقر، بیکاری، تنش اجتماعی و فشار روانی
۴. پیامدهای بلندمدت
کاهش شانس تشکیل دولت مستقل فلسطینی
تثبیت حضور اسرائیل در اراضی اشغالی
تضعیف امکان صلح پایدار و طولانی مدت
موضع جمهوری اسلامی ایران و کشورهای اسلامی در برابر بیانیه سازمان ملل درباره فلسطین
در واکنش به بیانیه اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره حل مسالمتآمیز مسئله فلسطین و اجرای راهحل موسوم به «دو دولت»، جمهوری اسلامی ایران و تعدادی از کشورهای اسلامی از جمله عراق و تونس، با خودداری از رأی دادن به این بیانیه، موضع خود را بهطور شفاف و اصولی اعلام کردند. این اقدام، بیش از یک واکنش دیپلماتیک ساده، حامل پیام روشن به جامعه بینالمللی است: هیچ راهحل واقعی و پایدار بدون توقف اشغالگری، پایان شهرکسازی و رعایت کامل حقوق مردم فلسطین قابل اجرا نخواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران بر پایه اصول منشور سازمان ملل متحد و حق تعیین سرنوشت ملتها، تأکید دارد که صلح پایدار تنها از طریق تأسیس یک دولت مستقل و دارای حاکمیت فلسطین ممکن است. این دولت باید بر اراده واقعی ساکنان اصلی آن – چه مسلمان، یهودی یا مسیحی – استوار باشد و تصمیمات مربوط به سرنوشت کشور، تنها از طریق یک همهپرسی آزاد و فراگیر تعیین شود. ایران این رویکرد را در اسناد رسمی سازمان ملل، از جمله سند S/2019/862، به عنوان مسیر دموکراتیک و مشروع برای حل مسئله فلسطین ثبت کرده است.
مخالفت ایران با شروط غیرقانونی بیانیه
یکی از نکات برجسته موضع ایران، مخالفت با درخواستهای بیانیه برای خلع سلاح گروههای مقاومت فلسطینی است. ایران تأکید میکند که این درخواستها با قوانین بینالمللی مغایرت دارد، زیرا حقوق مردم تحت اشغال و تحت سیاستهای آپارتاید برای دفاع مشروع و مقابله با اشغالگری به رسمیت شناخته شده است. اعمال فشار بر گروههای مقاومت بدون پایان اشغال و رعایت حقوق فلسطینیان، نه تنها مشروع نیست، بلکه به تقویت سلطه و ادامه خشونتها منجر خواهد شد.
مسائل مربوط به حاکمیت و اداره داخلی فلسطین نیز صرفاً به فلسطینیان مربوط است و هیچ کشور یا سازمان بینالمللی صلاحیت محدود کردن مشارکت مردم فلسطین در تعیین سرنوشت سیاسی کشورشان را ندارد. ایران در این زمینه بر حق فلسطینیان برای تعیین سرنوشت خود، از جمله مشارکت کامل آوارگان و تمامی ساکنان اصلی، تأکید میکند.
توجه به ابعاد امنیتی و منطقهای
یکی دیگر از نقاط ضعف بیانیه سازمان ملل، غفلت از مسائل امنیتی و تسلیحاتی در منطقه است. ایجاد منطقه عاری از تسلیحات هستهای و حذف سایر تسلیحات کشتار جمعی از محورهای مهم امنیتی منطقهای هستند که به شکل کامل در بیانیه ذکر نشدهاند. ایران معتقد است که هر راهحل واقعی باید شامل چارچوب امنیتی جامع باشد تا صلح پایدار در منطقه محقق شود و تهدیدهای مداوم امنیتی و نظامی، از جمله تسلیحات مخرب و توسعهطلبی ارضی، برطرف گردد.
واکنش رسمی نمایندگی ایران در سازمان ملل
نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک در توضیحاتی رسمی درباره قطعنامه، موضع ایران را به تفصیل تشریح کرد. در این توضیح آمده است که صلح پایدار تنها از طریق پایان اشغال، تحقق استقلال کامل کشور فلسطین و برپایی یک همهپرسی ملی فراگیر قابل دستیابی است. این همهپرسی باید اراده واقعی ساکنان اصلی فلسطین را – مسلمانان، یهودیان و مسیحیان – منعکس کند. همچنین ایران خواستار آتشبس فوری و بدون قید و شرط در غزه، دسترسی بدون مانع به کمکهای بشردوستانه و بازسازی کامل زیرساختها با رعایت حقوق مردم فلسطین شد.
نمایندگی ایران در این بیانیه تأکید کرد که اشغال طولانیمدت، شهرکسازی و سیاستهای آپارتاید اسرائیل، مانع اصلی دستیابی به راهحل دو دولت هستند. ادامه این سیاستها، راهحل دو دولت را غیرقابل تحقق و بیثباتکننده میسازد و منجر به تشدید بحران انسانی در منطقه میشود. بر همین اساس، ایران هرگونه راهحل تحمیلی یا نادیدهگیرنده حقوق فلسطینیان را رد میکند.
تأکید بر حق مقاومت و مقابله با اشغالگری
ایران حمایت خود از مقاومت مشروع مردم فلسطین در برابر اشغال و سیاستهای آپارتاید را بارها اعلام کرده است. جمهوری اسلامی ایران بر اساس قوانین بینالمللی، حق دفاع مشروع و مقابله با اشغالگران را برای مردم فلسطین به رسمیت میشناسد و هرگونه محدودسازی یا فشار بر گروههای مقاومت بدون تحقق عدالت و پایان اشغالگری را نامشروع میداند. این موضع نشاندهنده تعهد ایران به حقوق فلسطینیان و حمایت از مقاومت مشروع آنان در مسیر آزادی و تعیین سرنوشت مستقل است.
پیام به جامعه بینالمللی
موضع ایران و کشورهای اسلامی، پیام روشنی به جامعه بینالمللی ارسال میکند: صلح واقعی و پایدار تنها با توقف اشغالگری، پایان شهرکسازی، تضمین حقوق مردم فلسطین و احترام به اراده واقعی آنان حاصل میشود. این رویکرد نه تنها حمایت از فلسطینیان را نشان میدهد، بلکه هشداری به قدرتهای بینالمللی است که تصمیمات سیاسی و دیپلماتیک باید با واقعیتهای تاریخی و انسانی فلسطین همخوانی داشته باشد.
ایران تأکید میکند که مشارکت کامل همه فلسطینیان، از جمله آوارگان، در تعیین آینده کشور، تنها راه تحقق یک راهحل دموکراتیک و پایدار است. در همین راستا، جامعه بینالمللی باید ضمن حمایت از استقلال کامل فلسطین، پاسخگویی اسرائیل را در قبال جنایات و اشغالگری طولانیمدت تضمین کند و اقدامات لازم برای حفظ اعتبار سازمان ملل و جلوگیری از مشروعیتبخشی به اشغالگران را اتخاذ نماید.
پیامدهای انسانی، اجتماعی و ژئوپلیتیکی ادامه سیاستهای اسرائیل
ادامه سیاستهای اشغالگری اسرائیل در کرانه باختری و نوار غزه، پیامدهای گستردهای بر زندگی فلسطینیان، جامعه منطقهای و حتی سیاست داخلی اسرائیل داشته است. این پیامدها، نه تنها کوتاهمدت بلکه بلندمدت هستند و صلح پایدار را در منطقه به شدت تضعیف میکنند.
پیامدهای انسانی
سیاستهای اشغالگری و شهرکسازی در کرانه باختری و محاصره نوار غزه، محدودیتهای شدید در زندگی روزمره فلسطینیان ایجاد کرده است. محدودیت در آزادی حرکت، جلوگیری از دسترسی به زمینهای کشاورزی و منابع آبی، و اختلال در دسترسی به خدمات بهداشتی و آموزشی، زندگی میلیونها نفر را با بحران مواجه کرده است. بسیاری از خانوادهها در مناطق تحت اشغال با فقر شدید و محرومیت روبهرو هستند، و کودکان و نوجوانان در شرایط استرس و فشار روانی رشد میکنند. این فشارها، علاوه بر کاهش کیفیت زندگی، تهدیدی جدی برای سلامت روانی و اجتماعی جامعه فلسطینیان است.
همچنین، ادامه شهرکسازی و پروژههایی مانند E۱، موجب از بین رفتن پیوستگی جغرافیایی و اجتماعی فلسطینیان شده است. بسیاری از فلسطینیان مجبورند مسیرهای طولانی و خطرناک برای رفتوآمد به مدارس، بیمارستانها و محل کار طی کنند. این محدودیتها، زندگی روزمره را مختل میکند و حس بیعدالتی و سرخوردگی را در جامعه افزایش میدهد، که خود منجر به افزایش تنشها و خشونتهای محلی میشود.
پیامدهای اجتماعی
تداوم اشغالگری، نابرابری اقتصادی و اجتماعی را در مناطق فلسطینی تشدید کرده است. شهرکهای صهیونیستنشین منابع حیاتی را در اختیار خود قرار میدهند و امکان توسعه اجتماعی و اقتصادی فلسطینیان را محدود میکنند. این وضعیت، جامعه مدنی فلسطین را تضعیف میکند و مشارکت عمومی در مسائل سیاسی و اجتماعی کاهش مییابد.
افزایش بیکاری، فقر و محرومیت اجتماعی، تنشهای داخلی و نارضایتی عمومی را شدت میبخشد. خانوادهها با بحرانهای مالی و اجتماعی مواجه هستند و فشار روانی ناشی از محدودیتهای روزمره، کودکان و نوجوانان را به ویژه آسیبپذیر میکند. در چنین شرایطی، جامعه فلسطینی در معرض فروپاشی اجتماعی و افزایش خشونت قرار دارد، که خود تأثیر مستقیم بر امنیت و ثبات منطقه دارد.
پیامدهای ژئوپلیتیکی
سیاستهای اشغالگری اسرائیل تأثیرات گستردهای بر وضعیت ژئوپلیتیکی منطقه نیز داشته است. این اقدامات موجب تشدید تنشها با کشورهای همسایه و کشورهای غربی، به ویژه فرانسه و انگلیس، شده است. کشورهای غربی که قصد دارند کشور فلسطین را در مجمع عمومی سازمان ملل شناسایی کنند، در مواجهه با الحاق کرانه باختری و پروژه E۱، دچار چالش دیپلماتیک شدهاند.
ادامه سیاستهای اسرائیل، اعتبار بینالمللی این رژیم را کاهش داده و آن را در انزوا قرار داده است. در عین حال، فشار بر جامعه بینالمللی برای مقابله با اشغالگری و رعایت حقوق فلسطینیان افزایش یافته است. بدون تغییر سیاستها، امکان دستیابی به صلح پایدار و پایدار در منطقه تقریباً غیرممکن خواهد بود.
پیامدهای سیاسی داخلی اسرائیل
سیاستهای اشغالگری، سیاست داخلی اسرائیل را نیز تحت تأثیر قرار داده است. جناح راست افراطی که از پروژههای الحاق و شهرکسازی حمایت میکند، نفوذ بیشتری یافته و دولت نتانیاهو با بحران مشروعیت مواجه شده است. شکستهای اخیر در مدیریت بحرانها، کاهش اعتماد عمومی و فشار افکار عمومی، دولت و ائتلاف حاکم را در معرض تهدید قرار داده است.
این شرایط موجب شده تا حزب لیکود و ائتلاف حاکم برای جلب حمایت عمومی، به سیاستهای افراطی و اقدامات سریع در زمینه مناطق فلسطینی روی آورند. این اقدامات، نه تنها ثبات داخلی اسرائیل را تهدید میکند، بلکه احتمال افزایش تنشها و بحران درگیریها در منطقه را نیز بالا میبرد.
با توجه به تحلیل پیامدهای انسانی، اجتماعی و ژئوپلیتیکی، مشخص میشود که بیانیه نیویورک برای حل بحران فلسطین، ناکارآمد و غیرقابل اجرا است. تقسیم مسئولیت به شکل ناعادلانه و نادیده گرفتن اشغالگری اسرائیل و پروژههای الحاق، راهحل ارائه شده را فاقد اثرگذاری واقعی میکند.
موضع ایران و کشورهای اسلامی
ایران و تعدادی از کشورهای اسلامی با خودداری از رأی دادن به بیانیه، پیام روشنی به جامعه بینالمللی ارسال کردند: هیچ راهحل واقعی بدون توقف اشغالگری، پایان شهرکسازی و رعایت حقوق فلسطینیان قابل اجرا نیست. این اقدام نشاندهنده تعهد این کشورها به حقوق فلسطینیان و مخالفت با مشروعیتبخشی به رژیم اسرائیل است.
موضع ایران، علاوه بر حمایت از فلسطینیان، به عنوان هشداری به جامعه بینالمللی نیز عمل میکند تا واقعیتهای تاریخی و انسانی فلسطین در تصمیمات سیاسی و دیپلماتیک لحاظ شود. این موضع بر این نکته تأکید دارد که راهحل دو دولت بدون توقف اشغالگری و پایان سیاستهای آپارتاید، راهحل عملی و مؤثری نخواهد بود.
پیام سیاسی و رسانهای
این گزارش نشان میدهد که رسانهها باید واقعیتهای اشغالگری و پیامدهای انسانی آن را برجسته کنند. ارائه تصویر واقعی از زندگی فلسطینیان، محرومیتها و فشارهای اجتماعی، امکان فهم عمیقتر بحران را برای جامعه جهانی فراهم میکند.
همچنین سیاستگذاران بینالمللی باید بازنگری جدی در راهحلهای ارائه شده داشته باشند و فشار واقعی بر اسرائیل اعمال کنند. نهادهای حقوق بشری نیز نقش مهمی در مستندسازی جنایات و حمایت قانونی و دیپلماتیک از فلسطینیان دارند.
تصمیم ایران و شماری دیگر از کشورها برای خودداری از رأی دادن، نشاندهنده مقاومت اصولی در برابر مشروعیتبخشی به رژیم اسرائیل و حمایت از حقوق فلسطینیان است. تنها با توقف اشغالگری، پایان شهرکسازی و رعایت حقوق انسانی و ملی فلسطینیان، امکان دستیابی به صلح واقعی و پایدار در منطقه فراهم خواهد شد.
این گزارش نشان میدهد که راهحلهای یکجانبه و نادیده گرفتن واقعیتهای تاریخی و انسانی، نه تنها بحران را حل نمیکند بلکه وضعیت را پیچیدهتر میسازد و ضرورت اقدامات هماهنگ، مبتنی بر عدالت و حقوق بینالملل را برجسته میکند.
انتهای پیام/