حمله اسرائیل به دوحه؛ شکست نظریه سپر امنیتی سازش

حمله اسرائیل به دوحه؛ شکست نظریه سپر امنیتی سازش
در تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی که بعدازظهر روز سه‌شنبه شاهد بودیم، دوحه نه صرفا یک «هدف نظامی»، بلکه یک «نماد سیاسی» بود که قرار است شکست نظریه «سپر امنیتی سازش» را به‌روشنی آشکار کند.

به گزارش خبرگزاری آنا، «سید میرزاباقری برزی» کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی برای خبرگزاری آنا نوشت: حمله روز‌ گذشته رژیم صهیونیستی به محل استقرار رهبران حماس در دوحه، رویدادی معمولی یا قابل چشمپوشی نیست؛ بلکه نشانه‌ای آشکار از ماهیت تجاوزگرانه این رژیم و شکست نظریه امنیت‌ساز «سازش» است.

در ادامه این یادداشت می‌خوانیم: قطر در سال‌های اخیر کوشیده بود خود را به‌عنوان یک «بازیگر میانه‌رو» معرفی کند که با آمریکا و غرب روابط نزدیک و دوستانه دارد، در روند‌های منطقه‌ای نقش میانجی ایفا می‌کند و از طریق میزبانی بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه، امنیتش را تضمین کرده است؛ اما همین کشور، حالا شاهد نقض آشکار حاکمیت ملی خود توسط تل‌آویو است- حمله‌ای که بدون چراغ سبز واشنگتن قطعا و یقینا امکان‌پذیر نبوده و نیست.

این تحول، فقط یک حمله موشکی یا پهپادی نبود؛ بلکه پیامی راهبردی به کل خاورمیانه بود و اینکه هیچیک از دولت‌های عربی حتی نزدیکترین و رفیق‌ترین متحدان آمریکا از گزند تهدیدات صهیونیست‌ها در امان نیستند.

از این منظر، دوحه نه صرفا یک «هدف نظامی»، بلکه یک «نماد سیاسی» بود که قرار است شکست نظریه «سپر امنیتی سازش» را به‌روشنی آشکار کند.

 ۱. شکست نظریه «سپر امنیتی سازش»

یکی از اصلی‌ترین مبانی سیاست خارجی برخی دولت‌های عربی طی دو دهه اخیر، اتکا به «همکاری راهبردی با آمریکا» و «نزدیکی به رژیم صهیونیستی» برای تضمین امنیت ملی بوده که قطر یکی از روشن‌ترین مصادیق این راهبرد بود که شامل میزبانی پایگاه هوایی العُدید، همکاری اطلاعاتی و امنیتی گسترده با غرب و ایفای نقش میانجی در پرونده‌های منطقه‌ای می‌شد.

اما حمله اخیر نشان داد این «چتر امنیتی» چیزی جز یک توهم نیست و حتی کشوری، چون قطر که تا حد زیادی از درگیری مستقیم با رژیم صهیونسیتی پرهیز کرده و خود را شریک واشنگتن معرفی کرده، باز هم هدف قرار گرفت. 

واقعیت این است که در محاسبات تل‌آویو، هیچ سطحی از سازش و همکاری، مصونیت نمی‌آورد.

نتانیاهو ادعا کرد که عملیات علیه دوحه «تصمیمی مستقل» بوده! اما آیا واقعا کسی باور می‌کند نخست‌وزیر رژیم صهیونسیتی بدون چراغ سبز کاخ سفید جرئت کند به کشوری حمله کند که مهم‌ترین پایگاه هوایی آمریکا در منطقه را در خاک خود جای داده است؟ این حمله نه تنها نشان داد «امنیت در سایه سازش» یک سراب است بلکه پرده از وابستگی و ضعف کشور‌های متکی به آمریکا برداشت.

۲. هدف‌گیری فراتر از قطر

این اقدام تل‌آویو صرفا متوجه دوحه نبود و همزمان با آن، مواضعی در سوریه مرتبط با حضور ترکیه نیز هدف قرار گرفت و این همزمانی، اتفاقی نبود بلکه حامل پیامی روشن بود و اینکه حتی کشور‌هایی که در ظاهر از جبهه مقاومت فاصله می‌گیرند و سیاستی منفعلانه پیشه می‌کنند، همچنان در فهرست تهدیدات اسرائیل و آمریکا باقی می‌مانند و به بیان دیگر، واشنگتن و تل‌آویو تلاش دارند این پیام را منتقل کنند که «انفعال شما را از هدف‌گیری مصون نمی‌کند».

چنین روندی درواقع هشدار جدی به سایر دولت‌های عربی است که اگر تصور می‌کنند سازش یا سکوت می‌تواند سپر دفاعی آنها باشد، سخت در اشتباه هستند.

۳. پیام راهبردی اسرائیل به منطقه

رئیس کنست رژیم صهیونیستی پس از این حمله در ویدیویی رسمی اعلام کرد که عملیات دوحه «پیامی به کل خاورمیانه» بوده و این اعتراف کم‌سابقه، پرده از راهبرد حقیقی تل‌آویو برداشت و آن اینکه اسرائیل ذاتا دشمن کل منطقه است و هیچ مرزی برای تجاوزگری خود نمی‌شناسد، مگر آنکه با مقاومت واقعی و بازدارندگی مواجه شود.

این اعتراف در عین حال نشان می‌دهد که سیاست‌گذاران اسرائیلی، به‌خوبی بر یک حقیقت آگاهند و اینکه امنیت این رژیم فقط زمانی برقرار است که دیگران منفعل باشند؛ و هرگاه مقاومت به میدان آمده، ماشین جنگی صهیونیسم زمین‌گیر شده است.

۴. دوحه؛ «شهر بی‌دفاع»

از منظر نظامی، قطر به‌شدت وابسته به پدافند و سامانه‌های آمریکایی است و تجربه اخیر به‌روشنی نشان داد این سامانه‌ها در برابر حملات صهیونیستی هرگز فعال نخواهند شد و به همین دلیل می‌توان گفت دوحه در عمل یک «شهر بی‌دفاع» است؛ شهری که امنیتش نه در دست خود بلکه در اختیار بازیگرانی است که هر لحظه می‌توانند آن را نادیده بگیرند.

در مقایسه، تجربه ایران در پاسخ موشکی به پایگاه العُدید آمریکا یک معیار روشن به دست می‌دهد و اینکه مقاومت فعال، نه سازش منفعلانه، تنها ضامن امنیت واقعی است. این تفاوت، اکنون در افکار عمومی جهان عرب بیش از پیش آشکار شده و به معیار قضاوت تبدیل خواهد شد.

 نتیجه‌گیری: تنها سپر واقعی، مقاومت است

تحولات اخیر، بار دیگر یک قاعده راهبردی را ثابت کرد و اینکه سازش نه‌تنها امنیت نمی‌آورد، بلکه خود عامل آسیب‌پذیری است.

کشور‌هایی که با اتکا به واشنگتن و تل‌آویو مسیر «انفعال» را برگزیده‌اند، دیر یا زود متوجه خواهند شد که در معادلات صهیونیستی جایی برای امنیت آنها وجود ندارد.

در مقابل، تجربه مقاومت از لبنان و فلسطین تا ایران و یمن به‌روشنی نشان داده که تنها این رویکرد می‌تواند برای ملت‌ها و دولت‌های منطقه سپری بازدارنده ایجاد کند.

آینده قطر و دیگر دولت‌های عربی همپیمان آمریکا، به انتخابی سرنوشت‌ساز گره خورده است: 

*ادامه مسیر سازش و تبدیل شدن به «شهر‌های بی‌دفاع».

*پیوستن به محور مقاومت و تبدیل تهدیدات به فرصت‌های دفاعی.

این انتخاب، صرفا یک تصمیم سیاسی نیست؛ بلکه تعیین‌کننده سرنوشت ملت‌ها در برابر پروژه‌ای استعماری است که هیچ مرزی برای تجاوزگری نمی‌شناسد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا