در آنا بررسی شد

نسبت بهائیت با رژیم صهیونیستی؛ چرا فرقه ضاله بهائیت یک حزب سیاسی است؟

نسبت بهائیت با رژیم صهیونیستی؛ چرا فرقه ضاله بهائیت یک حزب سیاسی است؟
در برخی محافل یک باور غلط وجود دارد مبنی بر اینکه بهائیت فرقه‌ای است که اسرائیل به آن پر و بال داد؛ حال آنکه در روندی معکوس، این رژیم صهیونیستی بود که با حمایت رهبران بهائی در فلسطین مستقر شد و اگر حمایت بهائیان از انگلیس در جنگ اول جهانی نبود، شاید امروز شاهد حضور این جرثومه فساد در اراضی مقدس فلسطین نبودیم.

خبرگزاری آنا- علی رحمانی: زمانی که حدود ۲۰۰ سال پیش سید علی‌محمد باب از شاگردان تقریباً عامی و رده چندم سیدکاظم رشتی (رهبر فرقه شیخیه) پس از سفری کوتاه به منطقه جنوبی خلیج فارس به دلیل مواجه شدن با بیماری شایع دریازدگی مجبور شد در مسیر حرکت خود تغییراتی ایجاد کند و با کج کردن راه خود به سمت عراق مشتی از پیروان گمراه شده و سرگردان سید‌کاظم رشتی را دور خود جمع کند تا از این طریق در مدت اندکی دعوی احمقانه و مرموز خویش مبنی بر ارتباط مستقیم با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را با کمک افراد شهرت‌طلبی همچون ملاحسین بشرویه‌ای آشکار کند؛ کمتر ناظر عاقل و دوراندیشی می‌توانست باور کند که این فرقه نوپا به رهبری علی‌محمد باب به زودی به مدد ارتباطات قوی و نامرئی خود با سفارتخانه‌های دولت روسیه تزاری و دولت انگلستان به یکی از فعال‌ترین شبکه‌های جاسوسی دول استعماری در شرق اسلامی بدل خواهد شد. برای درک بهتر این فرایند گفت وگویی داشتیم با حجت الاسلام والمسلمین دکتر «عبدالقادر همایون» پژوهشگر مسائل مربوط به فرقه ضاله بهائیت تا پرده از روی راز‌های تاریک و اهریمنی این فرقه جاسوس و منحرف برداریم.


آنا: نگاه امام راحل (ره) به عنوان پایه‌گذار نظام جمهوری اسلامی به فرقه بهائیت چگونه بود و چه تفاوت‌هایی با جریان‌های دینی هم عصر خود در این زمینه داشت؟


در باب انقلاب‌هایی که در دنیا صورت می‌گیرد، وقتی بنا است ما عملکرد و عکس‌العمل‌های رهبران را مورد توجه و نقد و نظر قرار دهیم؛ گفته می‌شود که نگاه یک رهبر قبل و بعد از پیروزی آن انقلاب به یک مقوله چگونه بود؛ چون به دفعات اتفاق افتاده انقلابی صورت گرفته و رهبران یا لیدر‌های آن جریان قبل از این که انقلابشان به ثمر برسد نوعی عملکرد داشتند و بعد از آن عملکردی متفاوت داشتند. اما یکی از چیز‌هایی که وجه تمایز انقلاب ۱۳۵۷ ش به رهبری امام خمینی (ره) در ایران بود این بود که رهبر جمهوری اسلامی ایران از قلب مردم و برپایه اسلام ناب محمدی برخاست لذا چنین رهبری گفتار و رفتار خودش را برپایه احکام اسلامی پی ریزی نمود. وقتی اسلام قرار است حاکم باشد لذا نگاه امام (ره) می‌شود نگاه اسلام و امام (ره) همان نگاهی را دارد که شرع مقدس به آن دستور داده است؛ بنابراین نگاه امام راحل (ره) به فرقه بهائیت دقیقاً همان نگاهی است که اسلام دارد ضمن این که امام (ره) به صراحت در بیانات خودشان دارند که «فرقه ضاله بهائیت یک حزب سیاسی است» و اصلاً نگاه دینی و یا آنچه که متأسفانه برخی مدعی هستند نگاه وحیانی به این موضوع نداشتند بلکه به صراحت بیان کردند که «فرقه بهائیت یک حزب سیاسی است که در قدیم انگلیس حامی آنها بوده و اکنون هم آمریکا آنها را پشتیبانی می‌کند.»


 جالب است بدانید که امام خمینی (ره) از بهائیان با عنوان «خیره‌سران بی‌دین» یاد می‌کنند؛ لذا بهائیت اصولاً دین نیست که بخواهیم آن را با سایر جریانات دینی بسنجیم و بگوییم گه نگاه امام نسبت به این موضوع در مقایسه با سایر جریانات دینی به چه صورت بود و وجه تمایز یا اختلافشان در چه بود. ما جریانات دینی داشتیم و امام خمینی (ره) به فراخور هر کدام از آنها بر مبنای آنچه که شرع مقدس اسلام دستور داده، مواجهه‌ای با آن جریانات دارد، اما در خصوص بهائیت قبل از انقلاب اعلام کرد که اینها جاسوس، یک حزب و یک فرقه سیاسی هستند و بعد از انقلاب هم دقیقاً با همین ادبیات، همین تعبیر و نوع مواجهه را با بهائیت داشتند.

آنا: به نظر شما چه چیزی دولت‌های انقلابی و ضدامپریالیست را به سمت موضع‌گیری قاطعانه در قبال این فرقه سوق می‌دهد؟

عرض کنم خدمتتان آنچه که باعث موضعگیری دولت‌های انقلابی در مقابله با فرقه ضاله بهائیت می‌شود هیچ چیزی نیست جز رفتار و برخورد دوگانه این فرقه در مرحله اول و دوم تعالیم ضد بشری این فرقه. نه این که تعالیم این فرقه ضداسلام و الزاماً ضد جریانات ظلم‌ستیز باشد، بلکه تعالیمی که در این فرقه وجود دارد ضد بشریت است، اما چرا برخی دولت‌ها امروز از این فرقه حمایت و دولت‌های انقلابی با آن مخالفت می‌کنند؟ چون دولت‌های انقلابی این رفتار‌های دوگانه را تشخیص داده‌اند. کسانی امروز با بهائیت برخورد می‌کنند که پی به کٌنه رفتاری آن برده باشند. بهائیت فرقه‌ای است گمراه و گمراه کننده که نان را به نرخ روز می‌خورد و وقتی به ضررش باشد، شعار عدم مداخله در امور سیاسی سر می‌دهد. اما به محض این که اوضاع را بر وفق مراد خود ببیند، در وسط میدان علیه ملت و نظام قد علم می‌کند. به عنوان مثال در مورد این حجم از ظلم، جنایت و قحطی در غزه که امروز همه ما در جریان آن هستیم و باعث و بانی آن کسی جز اربابان اسرائیلی این فرقه نیست، سکوت می‌کند؛ چون نفعش در این سکوت مطلق است به نحوی که حتی یک بیانیه در محکومیت رژیم صهیونیستی صادر نمی‌کند و حتی به یک نصیحت رضایت نمی‌دهد، اما از آن طرف در میانه جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، رژیم صهیونیستی به هر طریقی که بتواند بهائیان را دعوت به جاسوسی و اقدام علیه مردم و امنیت ملی می‌کند. خب طبیعی است که چنین عملکردی مخالفت کشور‌های انقلابی را با این فرقه به همراه داشته باشد. ضمن این که همان طور که عرض کردم برخورد با بهائیت مخصوص دولت‌های انقلابی نیست. به جز ایران، عراق و یمن، امروزه سوابق بسیاری از برخورد با بهائیان در سایر کشور‌ها من جمله قطر و حتی برخی کشور‌های آفریقائی داریم و این نشان می‌دهد که بهائیت حرکات خود را منطبق بر نفع یا ضرر آمریکا و اسرائیل می‌سنجد و هرجا منافع اربابان آمریکایی یا اسرائیلی خود را در خطر ببیند وارد عمل می‌شود؛ لذا این مسئله ربطی به حضور این فرقه در قلمرو دولت‌های انقلابی ندارد. اگرچه این فرقه در اقدامات خود حساب ویژه‌ای روی ایجاد اخلال کشور‌های ضدامپریالیستی مثل ایران و یمن بازمی‌کند که طبیعی هم هست. نمی‌شود یک کشور رویکرد ضدامپریالیستی داشته باشد و نوکران کشور‌های امپریالیست در آن کشور جولان دهند و طبیعی است که در چنین شرایطی با این غلامان حلقه به گوش نظام سلطه برخورد شدید و به دور از اغماض صورت بگیرد.

آنا: نسبت بهائیت و رژیم صهیونیستی را چگونه می‌بینید؟

در خصوص نسبت بین بهائیت و رژیم صهیونیستی باید بگوییم آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است! وقتی که «روحیه ماکسول» همسر «شوقی افندی» رهبر سوم بهائیان که به مدت ۶ سال بعد از مرگ شوهرش تا قبل از این که سازمان تشکیلاتی بهائیت به نام «بیت العدل» در اسرائیل تأسیس شود یعنی سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۲ ش سرپرستی بهائیان را برعهده داشت با افتخار سر بلند می‌کند و می‌گوید «آینده ما و اسرائیل، چون حلقات زنجیر به هم پیوسته است. ما مثل حلقه‌های زنجیر در هم تنیده هستیم»؛ وی این مطلب را نه در یک جلسه خصوصی و نشستی دوجانبه بین رهبران بهائی و صهیونیست بلکه این مطلب را به صورت عمومی مطرح می‌کند و این مطلب در دی ماه ۱۳۴۰ ش در مجله «اخبار امری» منتشر می‌شود و به تمام بهائیان ابلاغ می‌شود که‌ای بهائیان بدانید رابطه ما و اسرائیل رابطه‌ای از این جنس است! شما امروز نگاه کنید ببینید خدمتی که بهائیت به رژیم صهیونیستی می‌کند کدام یک از گروه‌های معاند نظیر سلطنت‌طلبها، منافقین و گروه‌های تجزیه‌طلب انجام می‌دهند. نه این که آنها مضر نباشند یا در راستای منافع اسرائیل عمل نکنند، قطعاً هر کدام از جریانات برانداز آسیب‌ها و خطرات خودشان را دارند، اما در پیوند با اسرائیل هیچ کدام از این جریانات به پای تشکیلات بهائیت نخواهند رسید. متأسفانه در برخی محافل یک باور غلط وجود دارد مبنی بر این که بهائیت فرقه‌ای است که اسرائیل آن را به وجود آورده است در حالی که این حرف از اساس غلط است و باید بگوییم این اسرائیل بود که با حمایت‌های رهبران بهائی خصوصاً رهبر دوم بهائیان با نام عباس افندی ملقب به عبدالبهاء و نوه دختری وی شوقی افندی در فلسطین مستقر شد و اگر حمایت‌های بهائیان در جنگ جهانی اول از انگلیس نبود شاید تا سال‌ها بعد و حتی شاید تا امروز ما شاهد حضور این جرثومه فساد (رژیم‌صهیونیستی) در اراضی مقدس فلسطین نبودیم. اما یک نکته مهم را هم نباید فراموش کرد و آن این است که با تمام خوش خدمتی‌های بهائیت برای اسرائیل و علی‌رغم بسیاری از معافیت‌هایی که شامل حال بهائیان در سرزمین‌های اشغالی می‌شود، به آنها اجازه تبلیغ فرقه بهائیت در اراضی اشغالی داده نمی‌شود. دلیل آن هم این است که صهیونیست‌ها خود به خوبی می‌دانند که اینها چه تشکیلات مرموز و مخاطره‌آمیزی دارند لذا از دیدگاه اسرائیل بهائیت خوب است، اما برای کشور‌های دیگر و بهائیان حق تبلیغ بهائیت در اراضی اشغالی را ندارند!

آنا: آینده اقدامات فرقه بهائیت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

حدود ۲۰۰ سال است که فرقه بهائیت به صورت کژدار و مریض در حال ادامه دادن به فعالیت خودش است در طول این ۲۰۰ سال گاهی به قدرت (نسبی و منطقه‌ای) رسیده و در یک فقره به اذعان منابع معتبر خودشان ۱۳۰ نفر از زنان و کودکان را می‌کشند و اموال آنها را در نزدیکی قائمشهر به غارت می‌برند. گاهی پیش آمده که نعره مستانه سرمی‌دهند که آینده ایران و بلکه جهان در زیر نگین ما است و طبیعتاً زمانی هم که نقشه‌های خودشان را برآب دیدند مسیر نفاق را در پیش گرفتند و به ظاهر تعطیلی تشکیلات بهائیت در ایران را اعلام کردند اگر چه در باطن تحرکات خود را چند برابر کردند. نسبت به آینده این فرقه باید گفت: آنچه که واضح و مبرهن است این است که در هر کشوری که بهائیت بخواهد ماهیت واقعی خودش را علنی کند (فرقی هم نمی‌کند کشور‌های مسلمان، مسیحی یا بودایی باشند) و نقاب از صورت خود بردارند قطعاً با برخورد سخت و خشن دولت‌ها مواجه می‌شوند برخوردی که نسبت به مواجهه ایران با آنها قابل مقایسه نیست. یعنی اگر برخورد کشور‌هایی مثل آمریکا با بهائیت را به شرط این که همان طور که این فرقه در ایران اقدام می‌کند در آمریکا عمل کند، در این صورت طوری با اینها برخورد می‌کنند که ایران و تقابل نظام جمهوری اسلامی با خودشان را بهشت بهائی فرض خواهند کرد. اما امروزه شاهد این هستیم که نفع اینها در همراهی با دولت‌هایی مثل آمریکا و رژیم نامشروع صهیونیستی است که این باعث می‌شود که در این کشور‌ها یک نوع رفتاری داشته باشند که ماهیت فرقه‌ای و ذات خود را رو نکنند و در کشوری مثل ایران، چون طبیعتاً در مقابل اربابان آنها ایستاده همان مسیر را ادامه دهند و در اصل عامل دستورات نظام سلطه باشند انشاء الله امیدواریم با فتح قدس، سرنگونی اسرائیل و بازگردادن فلسطین به صاحبان اصلی خود ابنیه متعلق به این جرثومه فساد نیز نابود شود و اثری از بهائیت جز در کتابهایشان باقی نماند.

آنا: وضعیت فعلی بهائیت در ایران و منطقه چگونه است؟

باید عرض بکنیم که روند پیش‌روی بهائیت امروز برخلاف آنچه که تلاش دارند در مجامع بین‌المللی اعلام کنند روندی نزولی و به سمت افول است اگر چه فرقه بهائیت پراکندگی قابل توجهی در کشور‌های جهان دارد به نحوی که امروز اینها در خیلی از کشور‌ها سعی کرده‌اند که حضور ولو اندک خود را تثبیت کنند، اما آنچه که در واقع و براساس مشاهده میدانی در حال وقوع است، این است که جمعیت آنها هر روز در حال کاسته شدن است؛ بنابراین پراکندگی زیاد آنها اگر چه خالی از اهمیت نیست، اما مهمتر از آن جمعیت اینها است که هر روز در حال کمتر شدن است؛ بنابراین خروجی بهائیان امروزه با ورودی آنها قابل قیاس نیست و آمار خروجی به مراتب بسیار بیشتر از واردشدگان به این فرقه است. این نکته امری طبیعی است، زیرا هر کسی که می‌خواهد وارد این فرقه شود در ابتدا ممکن است با یکسری تابلو‌های رنگین و زیبا مواجه شود، اما وقتی که وارد این معرکه شد متوجه می‌شود که این تابلو‌ها هیچ کدام روحی ندارند و آنچه که بشر امروزی به دنبال آن است در این فرقه به دست نخواهد آمد لذا جمعیت بهائیت رو به افول است و این موضوعی است که تشکیلات بهائیان در اسرائیل متوجه آن شده است و از این ناحیه احساس خطر می‌کند و به همین دلیل تمام تلاشش این است که حتی اگر یک روز می‌گفتند ما باید تعدادی از بهائیان را به عنوان سیاهی لشکر نگه داریم امروزه تلاش دارند که در بزنگاه‌ها و کنش‌های سیاسی حتی آن سیاهی لشکر‌های خودش را هم به میدان بیاورد و نکته مهمتر این که اصولاً بهائیت امروز پی برده که حتی در جذب افراد هم توفیقات سابق را ندارد؛ لذا رویکرد بهائیت دارد به این سمت می‌رود که پدیده‌هایی نظیر مسلمان-بهائی ایجاد کند و به جای بهائی کردن مردم جوری نگرش مسلمانان را تغییر دهد که نسبت به مسلمانی خودشان تعصب و غیرت دینی لازم را نداشته باشند و از طرف دیگر نسبت به آموزه‌های انحرافی بهائیت بی‌تفاوت باشند و حتی اگر لازم شد مدافع این فرقه باشند. حالا در ایران بحث مسلمان-بهائی مطرح است و در کشور‌های دیگر هم طبق این راهبرد هر کسی به فراخور اعتقادات خودش باید نسبت به بهائیت یک نگاه خنثی و بی‌تفاوت داشته باشد. غافل از این که اعضای این فرقه افراد معمولی نیستند و می‌توانند خطر‌های بسیار زیادی را متوجه جوامع و آحاد بشر بکنند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا