در دشت لاله خیز همیشه شهید هست

در دشت لاله خیز همیشه شهید هست
«لاله‌خیز» تلاشی تحسین‌برانگیز برای معرفی صحیح و تأثیرگذار شهدای جنگ ۱۲ روزه بود؛ این تلاش با توجه به قرابت زمانی با اصل حادثه می‌تواند مصداقی از روایت دست اول و موثق باشد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، پس از حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی در بامداد ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ و آغاز جنگ ۱۲ روزه تولیدات رسانه‌ای متنوعی در قالب‌های مختلف روی آنتن تلویزیون رفت. در این بین، برنامه‌های گفتگومحور به عنوان برنامه‌هایی که روایت‌های دست اول و نزدیک از این واقعه و شهدای آن را ارائه می‌دادند تأثیر‌گذاری بیشتری داشتند.

«لاله‌خیز» که به تهیه‌کنندگی امیرحسین اکاتی پخش خود را از هفتم تیرماه در شبکه یک سیما آغاز کرد، یکی از این برنامه‌های گفتگومحور بود؛ برنامه‌ای که با اجرای راحله امینیان به صحبت با بازماندگان خانواده شهدای گرانقدر جنگ ۱۲ روزه می‌پرداخت. این برنامه به صورت مستمر تاکنون ادامه داشته و حالا به قسمت‌های پایانی خود رسیده است. در طی بیش از ۴۰ شب که از پخش این برنامه می‌گذرد، مخاطبان با روایت‌هایی شنیدنی تأثیرگذار و گاه بُهت‌آور از جنایت‌های صهیونیست‌ها از یک سو و مظلومیت و رشادت شهدا و صبر جمیل خانواده‌های آنان از سوی دیگر مواجه شده‌اند. اما این روایت‌ها و شکل ارائه آنها در قالب یک برنامه تلویزیونی داری ویژگی‌هایی است که این تأثیرگذاری را رقم زده است که در ادامه به آن می‌پردازیم.

از آنجایی که زندگی شهدا و شرح واقعه شهادت آنان از زبان نزدیک‌ترین افراد به شهید بیان می‌شود، تصویری کامل و تعریفی جامع از شخصیت آن شهید ارائه می‌داد. به این ترتیب مخاطبان تنها با یک واسطه باشخصیت شهید آشنا می‌شوند. از سوی دیگر بیان عاطفی نزدیکان شهید به شکلی موثر گویای مظلومیت و غم فراق آنان است؛ این موضوع در ترکیب با سایر عناصر برنامه از جمله دکور و شیوه اجرای مجری، قدرت نفوذ پیام در روح و جان مخاطب را افزایش می‌دهد.

اگرچه نمی‌توان همه‌گیرشدن برش‌های یک برنامه را معیاری قطعی برای کیفیت بالای یک برنامه نیست، امّا به عنوان یک عامل فرعی به خوبی گویای استقبال مخاطبان از بیان خاطرات شهدا در این برنامه بود. در قسمتی از «لاله‌خیز» که به گفت‌و‌گو با همسر دهه هشتادی شهید مصطفی غریب شیرنگی اختصاص داشت، شاهد بودیم که روایت‌های مهمان آنقدر صادقانه، عاطفی و صمیمانه بودکه حتی راحله امینیان در قامت مجری را نیز تحت تأثیر قرار داد تا او به گفته خودش بعد از تجربه سی ساله در اجرای برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی چاره‌ای جز قطع‌کردن برنامه و گریه‌کردن نداشته باشد.

در دشت لاله خیز همیشه شهید هست...

در برنامه‌ای دیگر، همسر سرهنگ شهید محمد علیزاده که در حمله جنایتکارانه آمریکا به تأسیسات فردو به شهادت رسیده بود نیز با بیانی صمیمانه از رابطه عاطفی خود با این شهید بزرگوار گفت و مجری و مخاطبان را تحت تأثیر قرار داد.

این روایت‌های بی واسطه و دست اول، این واقعیت که شهدا از بین مردم عادی و اقشار گوناگون جامعه بودند را تأیید می‌کرد. شهدایی که همچون هر کدام از ما دارای یک گذشته، درگیر یک زندگی جاری و چشم به راه تحقق آرزو‌های خود در آینده بودند. این موضوع نمایانگر مظلومیت و حقاینت این شهیدان بود و از وجهی دیگر، خوی وحشیانه رژیم متجاوز صهیونستی را نیز به بیننده یادآوری می‌کرد.

راحله امینیان که از سال‌ها پیش به عنوان مجری برنامه‌های معارفی و خانواده محور تلویزیون شناخته می‌شد نیز توانست در «لاله‌خیز» در ادامه روند کاری خود به سبکی استاندارد و باکیفیت برسد. در این راستا، لحن عاطفی و صمیمانه و در کنار مدیریت زمانبندی برنامه مانع از خستگی مخاطب می‌شد. امینیان توانست به خوبی حس عاطفی خود در جایگاه یک زن را با توانایی‌های فنی یک مجری تلویزیونی ترکیب کند و در گفت‌و‌گو با مهمان علاوه شنیدن شرح واقعه شهادت هر کدام از این شهدا، ویژگی‌های اخلاقی و اعتقادی آنها را نیز واکاوی نماید.

از سوی دیگر تسلط او بر مضامین و آموزه‌های دینی و تاریخی مرتبط با مقاومت، شهادت، عدالتخواهی و البته شناخت کافی از شرایط سیاسی منطقه نیز بر تأثیرگذاری شیوه اجرای او می‌افزود.

امینیان پاییز سال گذشته، تجربه سفری چند هفته‌ای به مناطق جنگ‌زده جنوب لبنان و گفت‌و‌گو با خانواده شهدای مقاومت آن هم در زیر آتش سنگین دشمن صهیونی را داشت. این آشنایی با دشمن خونریز و داغی که فراق شهدا در سینه خانواده‌هایشان به جا گذاشته بود، امتیاز دیگری بود که درکنار داده‌های فکری و اطلاعات دینی برای اجرای موثر برنامه به کمک او آمد.

در دشت لاله خیز همیشه شهید هست...

او در هر قسمت از برنامه تلاش می‌کرد تا حکایت‌هایی از زندگی این شهدا را از زبان خانواده و بازماندگان آنها به مردم ارائه کند. حکایت‌هایی که مخاطبان در زندگی روزمره خود موارد مشابه آن را لمس کرده باشند و در نتیجه شهدا را جزئی از خود و خانواده خود بدانند. این موضوع به ماندگارشدن یاد و خاطره این شهدا در ذهن جمعی مخاطبان کمک می‌کرد.

امینیان خود در گفتگویی رسانه‌ای در این باره گفته بود: واقعاً هر کدام از این شهدای گرانقدر و هر کدام از این شهروندان آسیب‌دیده، حکایت‌های جداگانه و خواندنی دارند. این حکایت‌ها باید به زبان هنرمندانه و درقالبی جذاب روایت شود تا در حافظه ملت ما بماند. ضمن این که مردم دنیا هم باید ببینند که با چه موجودیت بی‌رحم و خونریزی طرف بوده و هستیم.

طیف متنوع خانوده‌هایی که در «لاله‌خیز» از شهید خود می‌گفتند، گواهی موثق دیگری بر مظلومیت شهیدان و بی پایه‌بودن ادعای وقیحانه صهیونیست‌ها مبنی بر تمرکز آنان بر اهداف نظامی بود؛ شهیدانی از گروه‌های سنی، طبقات اجتماعی، مشاغل، گروه‌های اجتماعی و حتی خاستگاه جغرافیای متفاوت که خون پاکشان به دست شقی‌ترین مردمان به زمین ریخته شد.پخش مستند‌های کوتاه از محل زندگی شهدا و اطرافیان آنها نیز از بخش‌های دیگر «لاله‌خیز» بود که مکملی مناسب برای گفت‌و‌گو‌ها محسوب می‌شد.

در دشت لاله خیز همیشه شهید هست...

«لاله‌خیز» تلاشی تحسین‌برانگیز برای معرفی صحیح و تأثیرگذار شهدای جنگ ۱۲ روزه بود. این تلاش با توجه به قرابت زمانی با اصل حادثه می‌تواند مصداقی از روایت دست اول وموثق باشد. با توجه به این موضوع، لاله خیز می‌تواند به سندی ماندگار در تولیدات رسانه‌ای مرتبط با تاریخ معاصر بدل شود. سندی که تابلویی دیدنی و باشکوه از عزت، عظمت و مظلومیت شهروندان و نظامیان شهید ایران در تهاجمی جنایت‌بار بود و البته سندی که نشان داد که واقعاً «در باغ شهادت باز باز است» و «در دشت لاله خیز همیشه شهید هست»...

 *تیتر مطلب مصرعی از یکی از شعرهای حجت الاسلام رضا جعفری است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا