اربعین حسینی چگونه توسعه فرهنگی را رقم میزند؟

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، مهدی پناهی کارشناس علوم ارتباطات اجتماعی در یادداشتی نوشت: اربعین حسینی یکی از پر رمز و رازترین پدیده معنوی در دنیای مدرن هست که هر سال در شرایط خاصی تکرار میشود و این جریان تا شهادت امام رضا (ع) و حضرت رسول (س) تداوم مییابد. امسال هم این معجزه معنوی در دنیای مدرنیته تحت تاثیر جنگ ایران و رژیم جنایتکار صهیونیستی و احتمال بسته شدن مسیر زیارت در آینده تکرار شد و شاهد پیوند عمیقتر مردم عراق و زائران ایرانی بودیم.
اربعین به ظاهر زیارت امام حسین (علیه السلام) است، اما ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی آن مدام در حال بازتولید معناهای ویژه است، اما این معانی را با چه عینکی تجزیه و تحلیل کنیم؟ هر کس میتواند پاسخ منحصر به فردی بدهد، اما از نظر نگارنده یکی زاویه دیدهای مغفول «نقش اربعین حسینی در توسعه و پیشرفت کشور» است.
برای پاسخ به این مسئله ابتدا باید به خود مسئله توسعه پرداخت. فارغ از تفاوت ادبیات توسعه و پیشرفت، سوال اساسی و تکراری در بین جامعه شناسان و رهبران افکار در ایران مسئله توسعه است؛ این که آیا به توسعه رسیدهایم یا نرسیدهایم؟ آیا این توسعه پایدار است یا ناپایدار؟ اگر بخواهیم به توسعه برسیم، کدام نوع توسعه در اولویت است؟ برخی معتقدند باید اول باید توسعه سیاسی رقم بخورد تا به سایر ابعاد توسعه دست یافت و برخی دیگر معتقدند که توسعه اقتصادی در اولویت است. این سوالات همواره در عرصه جامعه شناسی و ارتباطات مطرح شده و مورد بحث قرار گرفته است.
توسعه به مثابه یک منظومه
به اعتقاد نگارنده توسعه را نمیتوان به یک بُعد تقلیل داد (مثلاً فقط اقتصادی یا فقط سیاسی). هر کدام از ابعاد (اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، انسانی) به هم وابستهاند، اما همیشه این سؤال مطرح است: کدام یک «موتور محرک» است؟
اقتصادمحوران معتقدند توسعه اقتصادی پایه است (مثل نظریات نوسازی). اگر ثروت و تولید افزایش یابد، سایر ابعاد هم رشد میکنند.
فرهنگمحوران مثل ماکس وبر یا ساموئل هانتینگتون، فرهنگ را زیربنای توسعه میدانند. سیاستمحوران بر نهادهای کارآمد و حکومت خوب تأکید دارند. بدون نظم سیاسی و شفافیت، هیچ توسعهای پایدار نمیماند. انسانمحوران هم رویکرد توسعه انسانی بر آموزش، سلامت، توانمندی و آزادیهای اساسی افراد تأکید دارد.
اما برای توسعه پایدار و متوازن باید بگوییم: فرهنگ، شرط لازم است:، چون فرهنگ، ارزشها و نگرشها را تعیین میکند. اگر فرهنگِ کار، صداقت، مشارکت و نوآوری وجود نداشته باشد، اقتصاد و سیاست هم فاسد و ناپایدار میشوند.
از سوی دیگر انسان، محور است، یعنی سرمایه انسانی و اجتماعی، بستر همه توسعههاست چرا که توسعه اقتصادی یا سیاسی بدون انسان توانمند، به بحران برمیخورد؛ بنابراین برای رسیدن به توسعه پایدار باید زنجیرهای از توسعه فرهنگی انسانی ایجاد ارزشهای درست، ارتقای آموزش و سرمایه انسانی رقم بخورد که در مرحلههای آتی منجر به توسعه اجتماعی (انسجام، عدالت اجتماعی، اعتماد عمومی) شود.
در چنین شرایطی است که توسعه اقتصادی (رشد تولید، رفاه، اشتغال) و توسعه سیاسی (نهادهای کارآمد، مشارکت مردم، شفافیت) رقم خورده و در نهایت توسعه متوازن و پایدار را خواهیم داشت.
حال با این مقدمه که درباب اهمیت توسعه فرهنگی بود، نقش اربعین در توسعه کشور را با استفاده از یکی از نظریات رایج این حوزه یعنی نظریه فرهنگی هافستد بررسی میکنیم.
هافستد فرهنگها را بر اساس چند بُعد اصلی تحلیل میکند: ۱. فردگرایی در برابر جمعگرایی ۲. فاصله قدرت ۳. اجتناب از عدم قطعیت ۴. مردانگی در برابر زنانگی ۵. گرایش بلندمدت یا کوتاهمدت ۶. خویشتنداری یا رهاسازی
جمع گرایی در اربعین
هافستد میگوید فرهنگهای جمعگرا بر پیوندهای اجتماعی و تعلق گروهی تأکید دارند. اربعین دقیقاً یک اوج جمعگرایی فرهنگی و اجتماعی است، میلیونها نفر با دو زبان و فرهنگ متفاوت در یک حرکت جمعی همدل میشوند که به علت ازدحام مشکلات زیادی به طور طبیعی برایشان پیش میآید؛ از گم کردن آدرس و همراهان تا مشکلات حمل و نقل و ...، اما مردم عراق در میزبانی منحصربهفرد تک به تک مشکلات زائران را حل میکنند که تصاویر و فیلمهای آن هم در شبکههای اجتماعی پخش شدهاند.
در فضای مجازی این مساعدت و همراهی مردم عراق با سایر جوامع مقایسه شده است؛ در یک نمونه مردی ایرانی در آمریکا از ایرانیهای مقیم آنجا درخواست کمک میکند، اما بالاتفاق همه از سرباز میزنند، اما در مقایسه وقتی یک زائر ایرانی به مردم عراق میگوید که پول ندارد به سرعت همه به کمک او میآیند. این ویژگی، توسعه فرهنگی را در اربعین به سمت شبکهسازی اجتماعی جهانی سوق میدهد.
از بین رفتن سلسله مراتبها و فاصله قدرت
در بسیاری از فرهنگها فاصله قدرت زیاد است؛ یعنی مردم مراتب بالا و پایین را خیلی جدی میگیرند. حتی در همین جامعه ایرانی، نوع لباس، ماشین و ... شما که حکایت از شغل و جایگاه اداری افراد است، در مناسبات ارتباطی اثرگذار است.
در پیادهروی اربعین، اما نوعی کاهش فاصله قدرت رخ میدهد: ثروتمند و فقیر، مسئول و مردم، ایرانی و عراقی، همگی در یک مسیر و در یک سفره مینشینند. یک جا میخوابند و در یک صف قرار میگیرند و رو به یک گنبد ارتباط معنوی برقرار میکنند. این امر به توسعه فرهنگی با عدالت اجتماعی و برابری نمادین کمک میکند.
افزایش انعطاف پذیری در اربعین حسینی
برخی فرهنگها به دلیل ترس از ناشناختهها سختگیرتر عمل میکنند و ناامیدترند، اما اربعین حسینی نماد اعتماد و پذیرش عدم قطعیت است؛ افراد با وجود دشواریها، نبود امکانات استاندارد یا خطرات امنیتی، داوطلبانه حضور پیدا میکنند. وارد سرزمینی میشوند که محل اسکانش از قبل تعیین نشده است و فقط شنیدهاند که در مسیر پیاده روی مواکبی و مردمانی وجود دارد که از آنان میزبانی میکند. این فرهنگ، نوعی ریسکپذیری معنوی و اجتماعی را ترویج میکند و انعطاف پذیری جامعه را بالا میبرد.
انعطاف پذیری که ریشه در فرهنگ ظهور و انتظار هم دارد؛ از همین جهت اربعین حسینی با فرهنگ انتظار مهدوی بسیار قرابت دارد.
نقش محوری زنان در اربعین
یکی از شاخصهای توسعه فرهنگی هاستد مردانگی در برابر زنانگی است. در نگاه هافستد، فرهنگهای مردانه رقابتی و قهرمانپرورند؛ فرهنگهای زنانه بیشتر بر همدلی و مراقبت تمرکز دارند. اربعین یک ترکیب منحصربهفرد است: هم قهرمانمحور است (الگوگیری از امام حسین علیهالسلام و یارانش) و هم بر همدلی، خدمت و مهربانی استوار است (موکبداری، رسیدگی به زائران).
با این حال نقش زنان در این پدیده اربعین ورای این موضوعات هم است؛ و این ریشه در فرهنگ عاشورا دارد، جایی که امام حسین علیه السلام همراه با زنان و کودکانش وارد کربلا شد و آنها بعد از شهادت ایشان، سفیران پیام عاشورا شدند.
در سفر اربعین هم شاهد حضور گسترده زنان و کودکان آن هم بدون حضور مرد هستیم؛ زائران زن و کودکی که با حس امنیت کامل کیلومترها مسافت را با پای پیاده طی میکنند و در موکبهای عمومی میخوابند؛ از همین جهت حضور زنان باعث افزایش انسجام و روحیه جمعی اربعین شده است.
نگاه بلند مدت در اربعین
جهتگیری بلندمدت در برابر جهت گیری کوتاهمدت یکی دیگر از شاخصهای توسعه فرهنگی هافستد است؛ فرهنگهای بلندمدت آیندهنگرند و ارزشهای پایدار دارند. اربعین یک پدیده عمیقاً بلندمدت است؛ چراکه هم یادآور تاریخ عاشورا (۱۴ قرن پیش) است و هم پیوندی با آینده موعودگرایانه (انتظار امام زمان عج) دارد. این یعنی اربعین توسعه فرهنگی را به سمت پایداری ارزشها و هویت تاریخی هدایت میکند.
خویشتنداری یا رهاسازی شخصی
در فرهنگهای خویشتندار، میلهای شخصی کنترل میشود؛ در فرهنگهای رهاساز آزادی بیشتری وجود دارد. در اربعین نوعی ترکیب تعادلبخش دیده میشود: زائران از لذتها و راحتیهای فردی (خانه، آسایش، رفاه) میگذرند، اما در عین حال آزادی معنوی و رهایی از روزمرگی را تجربه میکنند و خود را به مسیر امام حسین (ع) میسپارند. این بُعد، اربعین را به یک تجربه تزکیه فرهنگی ـ معنوی بدل میکند.
نکته پایانی؛ اربعین یک مدل توسعه فرهنگی فراملی
همان طور که در ابتدای متن اشاره شد؛ اربعین پدیدهای منحصربهفرد است که ابعاد مختلفی دارد و توصیف آن با نظریات موجود علوم انسانی بی شک منجر به تقلیل و محدودسازی آن میشود، اما با این حال با استفاده از همین نظریات موجود هم میتوان گوشهای از عظمت و اثرگذاری اربعین را توصیف کرد.
بر اساس ابعاد هافستد، اربعین را میتوان یک مدل توسعه فرهنگی فراملی دانست که ویژگیهای زیر را دارد: ارتقای جمعگرایی جهانی (امتسازی)، کاهش فاصلههای طبقاتی و قدرتی، ترویج اعتماد و ایثار در شرایط عدم قطعیت، ترکیب حماسه و همدلی، تقویت هویت تاریخی ـ آیندهنگر و ایجاد یک فرهنگ تعادل میان ریاضت و رهایی.
به همین دلیل، اربعین میتواند در نظریه هافستد یک الگوی استثنایی از توسعه فرهنگی دینی ـ اجتماعی تلقی شود؛ الگویی که فراتر از مرزهای ملی حرکت کرده و یک «تمدن فرهنگی زنده» میسازد.
حرکت اربعین نشان میدهد که توسعه فرهنگی و انسانی مقدم است. قبل از امکانات اقتصادی یا نهادهای رسمی، این "فرهنگ ایثار، مهماننوازی، مشارکت" است که میلیونها نفر را در یک توسعه اجتماعی خودجوش گرد میآورد. سپس این فرهنگ میتواند به توسعه اقتصادی (گردشگری مذهبی، اشتغال محلی) و سیاسی (قدرت نرم و دیپلماسی مردمی) منجر شود.
در شهادت امام رضا (ع) هم بخش زیادی از مردم با تاسی از فرهنگ اربعین هم با پای پیاده به زیارت این امام در مشهد میروند و هم بسیاری از میزبانان با الگوگیری از فرهنگ میزبانی اربعین، به ارائه خدمت میپردازند که نشان دهنده همان تمدن فرهنگی زنده است که جغرافیای مختلف را در مینوردد، اربعین حسینی در عراق، شهادت امام رضا (ع) در مشهد.
انتهای پیام/