آزادگان؛ آزمودهترین فرزندان این ملت

خبرگزاری آنا- علی رحمانی: با اهمیت یافتن روزافزون عنصر عشق به میهن و زادبوم در فرایند چند مرحلهای جامعهپذیری سیاسی در دوران معاصر، نقش نهادینهسازی خاطرات و تلخیها و شیرینیهای دوران جنگ (در کشورهایی که حتی برای مدت کوتاهی درگیر این بلای اجتماعی و تاریخی بودهاند) مؤلفهای حیاتی است چراکه نسل جوان و جنگ ندیده این کشورها را با وجود تمام اختلاف سلیقههایی که با وضع موجود دارند پیرامون یک آرمان و هدف مشترک متحد میکند و نهایتاً از طریق تقویت احساس جمعی داشتن سرنوشت مشترک مانع تجاوزهای گاه و بیگاه احتمالی به این کشورها میگردد.
در این بین جای هیچ گونه تردید و یا انکاری نیست که دفاع قهرمانانه فرزندان این مرز و بوم از تمامیت ارضی و استقلال سیاسی-نظامی ایران در طول دوران پرفراز و نشیب ۸ سال جنگ تحمیلی بدون وجود آزادگانی که با به جان خریدن بندهای اسارت ظاهری به نبرد با دشمن بیرحم پرداختند امکان پذیر نبود برای روشن شدن هر چه بیشتر این نقش پرفروغ در مجالی کوتاه با امیر سرتیپ دوم ستاد ناصر براتی به گفتوگو نشستیم که در کارنامه خود سابقه جانشینی لشکر۷۷پیروز ثامن الائمه را دارد و هم اکنون رئیس گروه معارف جنگ سپهبد شهید علی صیاد شیرازی در شمال شرق کشور است.
آنا: از نظر شما امام راحل عظیم الشأن (ره) به عنوان بزرگترین نظریهپرداز انقلاب چه نگرشی به اٌسرا و آزادگان جنگ تحمیلی داشتند؟
«أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلاً» با عرض سلام و ادب و احترام به پیشگاه قطب عالم امکان و محور عالم وجود امام عصر (عجل دالله تعالی فرجه الشریف) و سلام و تحیت به روح قدسی و ملکوتی حضرت امام (ره)، شهدای انقلاب و هشت سال دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و به ویژه اٌسرای شهید و همچین عرض سلام و ادب و احترام خدمت مقام معظم رهبری (مدظله العالی) فرماندهی معظم و معزز کل قوا همانگونه که استحضار دارید روز ۲۶ مرداد ماه سالروز ورود آزادگان عزیز به کشورمان استکه در این خصوص ابتدا نظرات امام (ره) و مقام معظم رهبری را خدمتتان عرض میکنم. خب همانطور که میدانید زمانی که امام (ره) به رحمت خدا رفتند هنوز اٌسرا آزاد نشده بودند به همین دلیل ایشان فرمودند: «اگر روزی اٌسرا به کشور برگشتند و من نبودم سلام من را به آنها برسانید و بگویید که خمینی در فکرتان بود.» و همچنین مقام معظم رهبری (دام ظله) در این خصوص میفرمایند که: «۲۶ مرداد ماه روز شکیبایی مادران و پدران و همسران و فرزندان این آزادگان است که به بار نشسته است. سالهای نگرانی و شوق دیدار به پایان رسید و وعده الهی تحقق یافت و بشرالصابرین ازادگان بهترین سربازان انقلابند، آزادگان آزمودهترین فرزندان این ملتند، آزدگان شایستهترین افراد برای دفاع از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایرانند، آزادگان مورد امید و اعتماد این نظام به حساب میآیند و باید برای کارهای آینده هم به حساب آیند اگر دشمن در مقابل انقلاب و نظام قد علم کند اولین کسی که باید مشت محکم به سینه او بزند همین آزادگانند. چون آزاده بیشتر از همه برای حفظ این نظام رنج کشیده است و بیشتر از همه تجربه کرده است خودش را بهتر میشناسد و محنتپذیری خود را در روزهای سخت و بحرانی آزمایش کرده است.»
آنا:لطفاً نگاهی اجمالی به نقش اٌسرا و آزادگان در روند دفاع مقدس هشت ساله داشته باشید؟
خب، حتماً استحضار دارید که ما حدود ۷۲۰۰۰ اسیر از کشور عراق داشتیم و عراق از ما حدود ۴۲۰۰۰ نفر اسیر داشت یعنی ما دوبرابر بیشتر از عراقیها اسیر گرفتیم و در واقع همه اٌسرای عراقی نظامی بودند و توسط دژبان ارتش حفاظت و نگهداری میشدند. ما در همین خراسان در پادگانهای مزداوند واقع در جاده سرخس، پادگان امامقلی واقع در شهرستان درگز و شهرستان بجنورد تعدادی از اٌسرای عراقی را داشتیم و حتی تعدادی از اینها را تحتالحفظ به زیارت امام رضا (علیه السلام) میفرستادیم و حتی برایشان کارگاههایی در رشتههای مختلف مثل خیاطی، نجاری و... درست کرده بودیم که در آن کار میکردند و پول میگرفتند به نحوی که حتی برای خود من لباس دوختند و کمد درست کردند. اما در مقابل همه اٌسرای ایرانی نظامی نبودند و تعدادی از آنها غیرنظامی بودند از جمله آنها آقای مهندس تندگویان وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران بود که به همراه تعدادی از مهندسین شرکت نفت برای بازدید از پالایشگاه آبادان میرفتند و توسط بعثیها دستگیر و اسیر شدند و متأسفانه سالها بعد جنازه آنها را به ما تحویل دادند. حتی تعدادی از بانوان اسیر عراقیها شدند از جمله خانم معصومه آباد که به همراه سه نفر از خواهران دیگر در جاده آبادان به اسارت گرفته شدند و از سرنوشت آنها خبری نبود تا این که ایران از طریق صلیب سرخ جهانی پیگیری کرد و آنها را آزاد کرد. ایشان خاطرات دوران اسارت خود را در کتاب «من زندهام» جمع آوری کرده است.
آنا:کمی در مورد نقش آزادگان در مقابله با جنگ روانی عراق بعث و غرب علیه ایران اسلامی صحبت کنید؟
نمونهای از این نقش بینظیر در کتاب خاطرات «آن بیست و سه نفر» ذکر شده که داستان یک دسته بیست و سه نفری از اٌسرای ایرانی است که همه نوجوان بودند و برای بهرهبرداری تبلیغی آنها را پیش صدام بردند و با پوشاندن لباس شیک و دادن غذای خوب قصد سوء استفاده از آنها را داشتند. نمونه دیگری از این نقش را میتوان در مصاحبه نکردن تعدادی از اٌسرای نوجوان ایرانی با خبرنگار زن بیحجاب هندی دید. این اٌسرا این خانم را مجبور میکنند که روسری سر کند و بعد با او مصاحبه میکنند.
آنا: سختیها و دشواریهای دوران اسارت را چگونه میبینید؟
راجع به اٌسرا خیلی شنیدهاید، اما من میخواهم راجع به دو نفر از اٌسرا که کمتر شناخته شدهاند صحبت کنم. یکی از این عزیزان سرلشکر شهید سیدعلی اقبالی از خلبانان تیز پرواز نیروی هوایی است که وقتی بعد از بمباران مراکز نظامی و اقتصادی عراق برمیگشتند هواپیمای این خلبان شجاع ایرانی مورد اصابت قرار میگیرد و ایشان با استفاده از چتر میپرد و به اسارت عراقیها در میآید و متأسفانه نظامیان عراقی به دستور صدام پاهای ایشان را به دو ماشین نظامی میبندند و از دو طرف میکشند از وسط نصفش میکنند نصفش را در قبرستان نینوا و نصف پیکر این شهید بزرگوار را در قبرستان موصل دفن میکنند. به نحوی که سالها پیکر ایشان مفقود الأثر بود تا این که نهایتاً ایران در سال ۱۳۸۱ ش متوجه شد و این استخوانها به هم متصل شده و در ایران تشییع و به خاک سپرده میشوند. به یاد دارم که روزنامه خراسان در آن سال تیتر بزرگی زده بود «یک خلبان با سه قبر» دو قبر در موصل و نینوای عراق و یک قبر در ایران مورد دیگر مربوط به سرلشکر شهید حسین لشکری از خلبانان تیز پرواز نیروی هوایی ارتش بود که در روزهای قبل از شروع رسمی جنگ تحمیلی برای پاسخ به بمباران عراقیها رفته بود هواپیمایش مورد اصابت قرار گرفت و به مدت ۱۸ سال اسیر عراقیها شد. جنگ ایران و عراق ۸ سال طول کشید ولی ایشان ۱۸ سال اسیر بود در حالی که زن و بچه هم داشت. از این ۱۸ سال ایشان ۱۲ سال را در سلول انفرادی گذراند. صدام فقط یک جمله از او میخواست میگفت: «تو بگو اولین خلبانی هستی که آمدی عراق را بمباران کردی تا ایران به عنوان متجاوز در مجامع بین المللی شناخته شود.» ولی ایشان حاضر نشد یک جمله را بگوید و یک عمر در آنجا با آسایش زندگی کند عراقیها حتی حاضر بودند همسر و فرزندان ایشان را به عراق منتقل کنند ولی ایشان ۱۸ سال اسارت را تحمل میکند و میگوید: «۱۲ سال در سلول انفرادی هر چه نماز قضا برای اعضای فامیل و خویشاوندان بود خواندم بعد هم وقتی وقت اضافه آوردم قرآن را کاملاً حفظ کردم و در وقت اضافه باقی مانده با مارمولکی که به اتاق من تردد داشت صحبت میکردم!» این بزرگوار بعد از ۱۸ سال به خانواده اش ملحق شد. ایشان خودش میگفت: «وقتی من به جبهه رفتم فرزند من دندان درنیاورده بود ولی وقتی برگشته بودم دیدم دانشجوی دندان پزشکی شده است» اگر جوانان ما این مسائل را راجع به آزادگان ما بدانند میتواند در آنها تأثیر مثبتی بگذارد تا نسبت به آینده خود خوشبینتر شوند. وقتی ما این مطالب را در دانشگاهها میگوییم برخی از این خانمهایی که حتی بدحجاب هم هستند تحت تأثیر قرار میگیرند و گریه کرده و میگویند ما خبر نداشتیم که ما چنین مردان شجاعی داشتیم که از ایران اسلامی دفاع کردهاند.
انتهای پیام/