زنگه‌زور و موازنه قفقاز؛ ضرورت نقش‌آفرینی فعال ایران در معادلات جدید منطقه

زنگه‌زور و موازنه قفقاز؛ ضرورت نقش‌آفرینی فعال ایران در معادلات جدید منطقه
توافق اخیر ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر کریدور زنگه‌زور با میانجی‌گری دونالد ترامپ، نه یک اتفاق مقطعی، بلکه حلقه‌ای از زنجیره‌ای تاریخی است که از اواخر قرن نوزدهم تا امروز امتداد یافته است. این مسیر، بخشی از رقابت ژئوپلیتیک قدرت‌های جهانی برای کنترل شریان‌های ترانزیتی و مهار رقبای راهبردی در قفقاز و آسیای میانه است؛ رقابتی که امروز بیش از هر زمان دیگری، جایگاه و منافع ایران را در معرض چالش‌های تازه قرار داده است.

خبرگزاری آنا -  کریدور زنگه‌زور، گذرگاه باریکی در جنوب ارمنستان که جمهوری آذربایجان را به نخجوان متصل می‌کند، در طول یک قرن گذشته بارها در مرکز رقابت‌های ژئوپلیتیک قرار گرفته است. توافق اخیر ایروان و باکو، با نقش‌آفرینی مستقیم رئیس‌جمهور آمریکا، بار دیگر این گذرگاه را به صدر اخبار منطقه‌ای و بین‌المللی کشانده است.

پیشینه نگاه قدرت‌های جهانی به این منطقه، به اواخر قرن نوزدهم بازمی‌گردد؛ زمانی که چهره‌هایی چون آمینیوس وامبری (تئوریسین پانتورانیسم) و تئودور هرتزل (بنیانگذار صهیونیسم سیاسی) در حال ترسیم نقشه نفوذ در قفقاز و آسیای میانه بودند. بریتانیا در همان دوره، برای مدیریت آینده خاورمیانه، قفقاز و آسیای میانه برنامه‌ریزی دقیقی داشت؛ روندی که پس از جنگ جهانی اول، در قالب توافق سایکس–پیکو و طرح‌های مشابه، شکل نهادی به خود گرفت.

در دوران جنگ سرد، پیوستن ترکیه به پیمان ناتو در سال ۱۹۵۲، بخشی از راهبرد غرب برای نفوذ به قفقاز و آسیای میانه بود. پس از فروپاشی شوروی، این روند با شدت بیشتری پیگیری شد، اما نقطه عطف آن را باید جنگ اوکراین دانست؛ جایی که فشار نظامی و اقتصادی بر روسیه، موجب کاهش توان این کشور در حفظ نفوذ سنتی خود بر جمهوری‌های قفقاز و آسیای میانه شد. واشنگتن و بروکسل با بهره‌گیری از این فرصت، طرح «کریدور میانی» و ابتکار PGI را پیش بردند تا مسیرهای انرژی و ترانزیت را به‌سوی غرب بازتنظیم کنند. اگرچه نگاه‌ها بیشتر متوجه آنکارا، باکو و ایروان بوده است، اما امارات متحده عربی طی سال‌های اخیر به یکی از بازیگران کلیدی این معادله بدل شده است. ابوظبی با تبدیل شدن به هاب مالی و لجستیکی برای بخشی از سرمایه‌های روسیه و کشورهای CIS، توانسته نفوذ خود را در این جغرافیا گسترش دهد. سفر اخیر محمد بن زاید به مسکو، همزمان با تحولات قفقاز، از نگاه بسیاری از ناظران، تلاشی برای هماهنگ‌سازی منافع مسکو با روند توافق زنگه‌زور ارزیابی می‌شود.

پکن، مطابق سنت سیاست خارجی خود، با رویکردی تدریجی و محافظه‌کارانه به تحولات قفقاز می‌نگرد. با این حال، گسترش پروژه جهان ترک و تقویت مسیرهای ترانزیتی موازی با طرح «یک کمربند، یک راه»، می‌تواند در بلندمدت پیامدهایی برای امنیت داخلی چین، به‌ویژه در استان سین‌کیانگ، ایجاد کند. در این میان، غیبت یک طرح جامع و ایجابی از سوی ایران در قبال تحولات قفقاز و آسیای میانه محسوس است. همگرایی استراتژیک با بازیگرانی چون چین، استفاده از ظرفیت‌های تمدنی و فرهنگی ایران در این مناطق، و توجه به جوامع فارسی‌زبان و شیعی، می‌تواند جایگاه تهران را در این معادله تقویت کند. بی‌توجهی به این فرصت‌ها، خطر تبدیل شدن قفقاز به کریدوری با کمترین نقش‌آفرینی ایران را به همراه دارد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب