آموزشهایی که جان نجات میدهند/ وقتی ثانیهها در دل بحران سرنوشتساز میشوند

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، وقتی موشکها و راکتها بر سر خانهها فرود آمدند، بسیاری از مردم تنها امیدشان به زنده ماندن، مهارتهایی بود که پیشتر در کلاسهای امداد و نجات آموخته بودند. مردی که پای قطعشده کودک همسایهاش را با یک کمربند بسته بود؛ زنی که همسرش را از زیر آوار بیرون کشید و با احیای قلبی، او را از مرگ نجات داد. اینها قهرمانانی نیستند که در داستانها باشند، بلکه مردمانی عادیاند که آموزش دیدهاند. حال اگر روزی مشابه این اتفاقات دوباره برای ما رخ دهد، چقدر آمادهایم؟
اهمیت آموزش امداد در شرایط بحرانی
در دنیای پرمخاطره امروز، جنگ دیگر فقط برای سربازان نیست. حملات موشکی، بمباران مناطق مسکونی و تهدیدهای زیستی و شیمیایی میتوانند هر جامعهای را درگیر کنند. چیزی که در جریان جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل به وضوح مشاهده شد و مردم زیادی با آن درگیر شدند و از نزدیک طعم جنگ و ویرانی را حس کردند.
ناهید قاسمی، کارشناس مدیریت بحران، در گفتوگویی میگوید: در بسیاری از بحرانهای اخیر، اولین پاسخدهندگان افراد عادی و مردم بودهاند، نه نیروهای امدادی و حرفهای. همین آموزشهای اولیه است که میتواند جانها را نجات دهد. او تاکید میکند که در کشورهایی که سطح آمادگی عمومی بالاست، آمار تلفات در بحرانها بهطور چشمگیری پایینتر است.
تجربهای از دل جنگ
مهدی سرافراز، از اهالی کرمانشاه، در سال ۱۳۹۶ و در جریان زلزله سرپلذهاب، توانست با دانستههای امدادیاش، جان سه نفر از اعضای خانوادهاش را نجات دهد. او در گفتوگویی گفت: قبل از زلزله، در یک دوره هلال احمر شرکت کرده بودم. شاید در آن زمان جدیاش نگرفته بودم، اما وقتی همه چیز خراب شد و برق و آب قطع بود، فقط آن چیزهایی که یاد گرفته بودم به دردم خورد.
آموزشندیدهها در هراس
در نقطه مقابل، نرگس موسوی، ساکن تهران، اعتراف میکند که هیچگاه دوره امدادی ندیده و حالا از این بابت نگران است: وقتی اخبار جنگهای اخیر را میبینم یا حتی وقتی فکر میکنم شاید یک حادثه طبیعی رخ دهد، میترسم. نمیدانم چطور باید کمک کنم یا از خانوادهام محافظت کنم. کاش این آموزشها در مدرسه یا محل کار الزامی میشد.
نگاه هلال احمر
برای دریافت تصویر کاملتر، با رضا آقایی، یکی از امدادگران هلال احمر تهران صحبت کردیم. او تاکید میکند که ظرفیت آموزش عمومی در حال گسترش است، اما هنوز با سطح مطلوب فاصله داریم: ما هر ساله بیش از ۵۰۰ هزار نفر را آموزش میدهیم، اما اگر بخواهیم آمادگی همگانی داشته باشیم، این عدد باید چند برابر شود. آموزشهای ما متناسب با شرایط جنگ، زلزله، آتشسوزی، حملات شیمیایی و... طراحی شدهاند.
وی افزود: مردم باید بدانند در مواقع خاصی مثل حملات موشکی یا آواربرداری، ندانستن یک نکته ساده میتواند منجر به مرگ شود. آموزشها برای این نیست که قهرمان شویم؛ برای این است که زنده بمانیم و به دیگران هم کمک کنیم.
نگاهی متفاوت به آموزشهای امدادی
جذابیت آموزش امدادی فقط در کمک به دیگران نیست، بلکه در توانمند شدن فردی نیز هست. لیلا رهنما، روانشناس بحران، میگوید: یادگیری امداد به افراد احساس کنترل و آرامش میدهد. در مواجهه با شرایط بحرانی، کسی که آموزش دیده نهتنها کارآمدتر عمل میکند، بلکه از نظر روانی نیز متزلزل نمیشود. او توصیه میکند که این آموزشها باید بخشی از فرهنگ عمومی شود، درست مثل دانستن قوانین رانندگی یا اصول بهداشت فردی.
طرحی برای مدارس و محلهها
یکی از پیشنهادهای مطرحشده در سالهای اخیر، آموزش امدادهای اولیه در مدارس و مراکز محلی است. طرحی که در برخی کشورها مثل ژاپن یا آلمان با موفقیت اجرا شده است. در ایران نیز برخی مدارس غیرانتفاعی این دورهها را برگزار میکنند، اما هنوز بهعنوان بخشی از سرفصل رسمی در نظر گرفته نشده است.
آموزش امدادهای اولیه در مدارس و مراکز محلی یکی از راهکارهای مؤثر در افزایش آمادگی عمومی برای مقابله با حوادث و بحرانهاست. این طرح که در بسیاری از کشورهای پیشرفته اجرا شده، نهتنها جان افراد را در موقعیتهای اضطراری نجات میدهد، بلکه فرهنگ کمکرسانی و مسئولیتپذیری را نیز در جامعه تقویت میکند.
چرا آموزش کمکهای اولیه اهمیت دارد؟
۱- کاهش مرگومیر و آسیبهای شدید: در بسیاری از حوادث، دقایق اولیه برای نجات جان افراد حیاتیاند. دانستن اقدامات اولیه مثل تنفس مصنوعی، توقف خونریزی یا احیای قلبی-ریوی میتواند پیش از رسیدن نیروهای امدادی، جان انسانها را نجات دهد.
۲- افزایش آمادگی عمومی: آموزش عمومی باعث میشود افراد در مواقع بحران (مثل زلزله، تصادف، سوختگی، مسمومیت و...) دستپاچه نشوند و بتوانند مؤثر عمل کنند.
۳- ترویج فرهنگ مشارکت: آموزش امدادهای اولیه روحیه کمک به دیگران، نوعدوستی و مسئولیت اجتماعی را در نسلهای جدید نهادینه میکند.
در ژاپن، آموزشهای پایهای امداد و مدیریت بحران از مقطع ابتدایی آغاز میشود. دانشآموزان یاد میگیرند که در برابر زلزله چه واکنشی نشان دهند، چگونه از دیگران مراقبت کنند و چگونه با مراکز امدادی تماس بگیرند. مدارس بهطور منظم مانورهای ایمنی برگزار میکنند. در آلمان نیز، گذراندن دوره آموزش کمکهای اولیه برای گرفتن گواهینامه رانندگی الزامی است. همچنین در مدارس، آموزشهای ابتدایی به صورت عملی ارائه میشود و حتی برخی مدارس دارای «تیمهای کوچک امدادی» در میان دانشآموزان هستند که مسئول رسیدگی به موارد اورژانسی سبک هستند تا رسیدن بزرگترها یا اورژانس.
نقش فضای مجازی و رسانه
با افزایش استفاده از تلفنهای هوشمند، آموزشهای امدادی در قالب ویدیوهای کوتاه، پادکستها و پلتفرمهای اجتماعی نیز گسترش یافتهاند. به گفته مسئولین هلال احمر، بسیاری از جوانان از طریق شبکههای اجتماعی با تکنیکهای احیا، بانداژ، و مدیریت بحران آشنا شدهاند. این ابزارها میتوانند آموزش را ارزانتر، سریعتر و گستردهتر کنند.
حضور داوطلبانه، تمرینی برای واقعیت
در برخی مناطق کشور، طرحهایی به اجرا درآمدهاند که افراد عادی بتوانند در قالب داوطلب در عملیاتهای تمرینی شرکت کنند. این تمرینها نهتنها به افزایش آمادگی فردی کمک میکند، بلکه حس مسئولیت اجتماعی را هم تقویت میکند. بهخصوص جوانان و دانشجویان، در این تمرینها مشارکت بالایی داشتهاند.
فرهنگسازی از خانه تا جامعه
فرهنگسازی باید از خانه آغاز شود. والدین میتوانند با آموزش فرزندان خود، زنجیرهای از آمادگی را شکل دهند. تلویزیون، مدارس، مساجد، و حتی سوپرمارکتهای محل نیز میتوانند نقشآفرین باشند. امداد فقط وظیفه یک نهاد یا گروه خاص نیست؛ وظیفه همه ماست.
وقتی بحران از راه میرسد، دیگر فرصتی برای یادگیری نیست. آنچه میدانیم، آنچه تمرین کردهایم، و آنچه در ذهن و بدن ما نهادینه شده، تنها ابزارهاییاند که در لحظههای مرگ و زندگی به کارمان میآیند. آموزشهای امدادی نه برای روز مبادا، بلکه برای لحظهای است که نمیدانیم کی و کجا خواهد آمد. قهرمان بودن در چنین لحظههایی به معنی داشتن شنل و ماسک نیست؛ بهمعنی دانستن یک تکنیک ساده و داشتن جرئت بهکارگیری آن است. بیایید قبل از آنکه دیر شود، آماده باشیم.
انتهای پیام/