تحلیل سه‌گانه رهبری برای ایران پس از جنگ ۱۲ روزه؛ اقتدار، تثبیت پیروزی و تقویت انسجام ملی

تحلیل سه‌گانه رهبری برای ایران پس از جنگ ۱۲ روزه؛ اقتدار، تثبیت پیروزی و تقویت انسجام ملی
در میانه جنگ ترکیبی دشمن، رهبر انقلاب با سه سخنرانی راهبردی، چهره‌ای مقتدر و مردمی از رهبری سیاسی ترسیم کردند؛ سخنانی که از تثبیت پیروزی تا بازسازی انسجام ملی، نقشه عبور از بحران و تثبیت نظمی بر پایه وحدت و مقاومت را ارائه داد.

گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، آزاده لرستانی- در شرایطی که دشمنان جمهوری اسلامی در تلاش بودند تا تصویر یک رهبری منزوی، دور از مردم و بی‌خبر از تحولات جنگ ۱۲ روزه را القا کنند، صحنه‌هایی معنادار از حضور رهبری در قلب تحولات ـ از مراسم شب عاشورا تا دیدار‌های حکومتی و سخنرانی‌های استراتژیک ـ این تصویر را به‌کلی برهم زد. 
رهبر معظم انقلاب در سه نوبت مهم، از زبان روایت‌گر تاریخ، استراتژیست میدان و حامی انسجام ملی، چارچوبی جامع برای بازسازی معنوی و سیاسی ایران پس از یک نبرد سرنوشت‌ساز ارائه دادند. این گزارش تحلیلی به واکاوی ابعاد این سه‌گانه مهم می‌پردازد: اقتدار رهبری، تثبیت پیروزی و تقویت انسجام ملی.

حضور رهبری در متن بحران؛ بازتعریف رهبری مقتدر در عصر رسانه

در دوران جنگ‌های ترکیبی و عملیات روانی ـ گاهی شدیدتر از نبرد فیزیکی عمل می‌کنند ـ یکی از اصلی‌ترین اهداف دشمن، ضربه به نماد‌ها و ارکان مشروعیت ملی است. تلاش‌های رسانه‌های عبری ـ غربی در روز‌های جنگ، عمدتاً معطوف به ایجاد شکاف ادراکی بین مردم و رهبری بود: «رهبری که در نقطه‌ای امن نشسته و بی‌اطلاع از آنچه بر سر مردم می‌رود».

اما پاسخ به این شبهه، نه در قالب تکذیبه و بیانیه، بلکه در قالب اقدام نمادین و حکیمانه داده شد: حضور در مراسم عزاداری شب عاشورا در حسینیه امام خمینی (ره) ـ در اوج نگرانی‌ها و تهدیدات امنیتی ـ و پس از آن، استمرار احکام حکومتی نظیر تداوم ابلاغات شورای نگهبان و برگزاری دیدار با مسئولان قوه قضائیه.

از نگاه تحلیل سیاسی، این اقدامات معنادار، نماد رهبری «حاضر در صحنه» و «برخاسته از مردم» است. اقتداری که نه با فاصله‌گذاری، بلکه با مشارکت فعال و بی‌وقفه در امور، مشروعیت می‌گیرد. این الگوی متفاوت از رهبری، برخلاف ساختار‌های امنیتی بسته در نظام‌های غربی و شاهنشاهی است.

در واقع پیام نمادین این حضور برای تحلیلگران سیاست داخلی روشن است که رهبر معظم انقلاب نه از جنگ گریخت، نه از روند حکمرانی غفلت کرد و نه از مردم فاصله گرفت، بلکه ایشان در متن میدان بود؛ با چشم و دل و تدبیر.

روایت پیروزی؛ تثبیت معنوی و استراتژیک فتح

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در پیام‌های اخیرشان، پیروزی در جنگ ۱۲ روزه را تنها یک دستاورد نظامی ندانستند؛ بلکه آن را به عنوان تحقق وعده الهی و شکست راهبردی دشمنان تحلیل کردند. این روایت از پیروزی برخاسته از سنت نبوی و قرآنی است؛ جایی که معیار پیروزی صرفاً تسلط بر خاک نیست، بلکه نقض اراده و نقشه دشمن است.

معظم‌له با مقایسه‌ای تاریخی میان دوران رضاخان و جمهوری اسلامی نشان دادند چگونه در آن دوره، با شلیک چند گلوله ارتش، مردم و دولت تسلیم می‌شدند. اما امروز، ملت ایران در برابر ائتلاف نظامی و رسانه‌ای جهانی ایستاده و نه‌تنها تسلیم نشده، بلکه دشمن را وادار به عقب‌نشینی کرده است.

در این دیدگاه، «ایمان» کلید فتح است؛ ایمانی که نه فقط فردی، بلکه نهادینه در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی است؛ بنابراین پیروزی امروز ریشه در نظامی دارد که خود را به خداوند متصل می‌داند و از ملت الهام می‌گیرد.

گسل‌های راهبردی دشمن کجا شکسته شد؟

رهبر انقلاب با دقت، سه بُعد پیروزی را برجسته کردند:

۱ ـ شکست رژیم صهیونیستی در روایت قدرت

رژیمی که سال‌ها از خود تصویر یک نیروی شکست‌ناپذیر و دارای نفوذ کامل اطلاعاتی و نظامی ارائه کرده بود، حالا به وضوح آشکار ساخت که در برابر ایران، نه تنها نفوذ ندارد، بلکه در مدیریت بحران‌های داخلی و منطقه‌ای نیز کاملاً ناتوان است. این شکست، نه فقط یک ناکامی نظامی، بلکه فروپاشی روانی در اذهان صهیونیست‌ها بود.

۲ ـ شکست آمریکا در مدیریت بحران

تحلیل‌گران غربی نیز اذعان کرده‌اند که آمریکا در بحران اخیر، نتوانست نقش بازدارنده یا راهبردی ایفا کند. نه از متحدان عربش پاسخی دیده شد، نه در محافل دیپلماتیک موفقیتی حاصل شد و نه توانست در داخل ایران شکافی ایجاد کند. این ناکامی چند وجهی، نشانه‌ای از افول قدرت نرم و سخت آمریکا در منطقه است.

۳ ـ انسجام ملی، مهم‌تر از هر پیروزی دیگر

یکی از ارزشمندترین دستاوردها، بازسازی نوعی وفاق ملی در برابر تهدید خارجی بود. این بار، برخلاف بسیاری از بحران‌های گذشته، جناح‌های سیاسی، نهاد‌های مدنی و حتی طیف‌های مذهبی و غیرمذهبی به‌طور نسبی در کنار هم قرار گرفتند. تحلیل این انسجام، می‌تواند آغاز گفت‌وگویی ملی درباره هویت جمعی ایرانی باشد.

انسجام ملی؛ چگونه از سرمایه‌ای گذرا به یک راهبرد پایدار تبدیل شود؟

رهبر معظم انقلاب اسلامی بار دیگر تأکید کردند که انتقاد سازنده.

جزئی از سلامت جامعه است. اما آنچه خطرناک است، تبدیل انتقاد به ناامیدی یا بهره‌برداری سیاسی از بحران‌های امنیتی است. انسجام ملی، تنها در «اتفاقات حماسی» به‌وجود نمی‌آید؛ بلکه باید به‌عنوان یک استراتژی بقا نهادینه شود؛ بنابراین به نظر می‌رسد برای تبدیل انسجام به راهبرد ملی برخی اقدامات مانند برگزاری گفت‌و‌گو‌های ملی فراتر از جناح‌ها، بازتعریف مفاهیم امنیت ملی در رسانه‌ها و دانشگاه‌ها، شناسایی عوامل شکاف‌ساز (رسانه‌های وابسته، دعوا‌های سیاسی تصنعی) و برجسته‌سازی همبستگی چهره‌های سیاسی مختلف در برابر دشمن مشترک اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

حمله ایران به العُدید؛ پیام راهبردی به جهان

حمله دقیق ایران به پایگاه العدید نه فقط پاسخ به تجاوز، بلکه نمایش اقتدار فرامنطقه‌ای ایران بود. این پایگاه، مرکز فرماندهی نیرو‌های سنتکام آمریکا در منطقه است و حمله به آن، قواعد بازی را به‌کلی تغییر داد.
از منظر تحلیل راهبردی، این حمله دو پیام داشت؛ نخست اینکه ایران در زمین بازی آمریکا، قدرت ضربه دقیق دارد و دیگر آنکه پاسخ ایران، حساب‌شده، متقارن و بدون نقض اصول انسانی بود. 

جایگاه الهیات در سیاست مقاومتی

تعبیر حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای از نقش خداوند در باطل‌کردن نقشه‌های دشمن، نیازمند فهم عمیق‌تری از الهیات سیاسی شیعه است. در اندیشه اسلامی، زمانی که مردم به میدان می‌آیند و مسئولان نیت خالصانه دارند، «نصرت الهی» فعال می‌شود. این نگاه برخلاف مکاتب صرفاً عقل‌گرای غربی است که متغیر معنوی را حذف می‌کنند. در واقع، رهبر معظم انقلاب با این جمله، پیروزی را از یک دستاورد صرف انسانی به یک بشارت الهی ارتقا دادند و این خود، مایه امید برای آینده است.

مشارکت طیف‌های مختلف؛ شکستن انحصار گفتمان دفاعی

در جنگ اخیر، شاهد موضع‌گیری و حمایت چهره‌هایی از گروه‌های اصلاح‌طلب، میانه‌رو، دانشگاهی و حتی برخی منتقدان همیشگی بودیم که همگی از ایران دفاع کردند. این اتفاق، نشان می‌دهد دفاع از وطن یک مسئله فراملی و فراسیاسی است و گفتمان دفاع، منحصر به جریان خاصی نیست.

در کنار آن باید در رسانه‌ها و برنامه‌ریزی‌های فرهنگی این پیام را تکرار شود که «ایران برای همه ایرانیان است، نه برای یک جناح خاص.»

میدان و دیپلماسی؛ دو لبه یک شمشیر قدرتمند

از سویی دیگر رهبر معظم انقلاب با تأکید مجدد بر دوگانه «میدان و دیپلماسی» این نکته را تصریح کردند که قدرت در جهان امروز، حاصل جمع بین مقاومت و چانه‌زنی هوشمندانه است. برخلاف ذهنیت غربی‌ها که میدان را تهدید و دیپلماسی را مصالحه می‌دانند، در نظام جمهوری اسلامی، دیپلماسی زمانی اثرگذار است که میدان پشتوانه آن باشد. مثال‌های تاریخی از جنگ ۳۳روزه لبنان تا برجام اولیه، همگی مؤید این راهبرد ترکیبی هستند.

روایات تاریخی؛ از خاطرات علم تا خاطرات امروز

این در حالی است که خوانش تطبیقی از خاطرات اسدالله علم وزیر دربار شاهنشاه با شرایط امروز نشان می‌دهد چقدر ایران تغییر کرده است. در آن خاطرات، حتی ملاقات‌های شاه با نمایندگان آمریکا نیز با ترس و خضوع توصیف می‌شد. اما امروز، جمهوری اسلامی با صراحت، پایگاه‌های آمریکا را هدف قرار می‌دهد و از ملت خود مطالبه مقاومت می‌کند. این تفاوت، فقط نظامی نیست؛ بلکه یک تفاوت تمدنی است.

غرامت جنگ و پیگیری حقوقی؛ نبردی دیگر در جبهه عدالت

باید توجه داشت یکی از مهم‌ترین اقدامات پساجنگ، باید مستندسازی جنایات دشمن و پیگیری حقوقی آن باشد. حتی اگر مجامع بین‌المللی به عدالت عمل نکنند، طرح این پرونده‌ها، هم وجدان جهانی را بیدار می‌کند، و هم مشروعیت مقاومت ایران را تثبیت می‌نماید؛ بنابراین در این راستا تشکیل کمیته ویژه قضایی برای پیگیری جنایات جنگی رژیم صهیونیستی و آمریکا، استفاده از ظرفیت نخبگان حقوقی و بین‌المللی و ایجاد پرونده عمومی برای «مطالبه غرامت» و پویش مردمی برای آن پیشنهاد می‌شود.

در نهایت اینکه سخنان حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر انقلاب در روز‌های گذشته فراتر از یک گزارش وضعیت یا توصیه اخلاقی است، بلکه این سخنان «نقشه راه دوران پساجنگ» برای ایران است. در این سخنان اقتدار درونی و بین‌المللی، انسجام سیاسی ـ ملی، پیروزی در روایت و میدان و امید به آینده با اتکای الهی همگی به مثابه اضلاع یک هندسه مقاومتی به هم پیوسته مطرح شده است که نخبگان سیاسی، رسانه‌ای، فرهنگی و علمی کشور، می‌توانند این راهبرد را از کلام رهبری به «برنامه اقدام ملی» تبدیل کنند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب