علیرضا کمیلی در گفتوگو با آنا: پایان بینظمی در سیاست مهاجرتی یک ضرورت است

به گزارش خبرگزاری آنا ،مهاجرت اتباع افغانستان به ایران، یکی از مهمترین مسائل انسانی، اجتماعی و امنیتی چهار دهه اخیر در کشور بوده است. با وجود سابقهی طولانی همزیستی و همکاری، فقدان سیاستی روشن، پایدار و عدالتمحور در این حوزه، موجب بروز بحرانهای متعددی شده است. در گفتوگو با علیرضا کمیلی، دبیر اتحادیه بینالمللی امت واحده، به واکاوی ریشهها و پیامدهای این وضعیت و ضرورت بازتعریف سیاست مهاجرتی کشور پرداختیم.
- آیا جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه گذشته، استراتژی مشخص، مدون و عدالتمحوری برای ساماندهی مهاجرین افغانستانی داشته یا صرفاً به شرایط اضطراری و امنیتی واکنش نشان داده است؟
علیرضا کمیلی در پاسخ به این سؤال گفت:
قوانین ما در حوزه مهاجرت بسیار قدیمی هستند و متأسفانه ساختاری مانند وزارتخانه یا سازمان کارآمد برای اداره موضوع مهاجرین نداشتهایم. دلیل اصلی این نقیصه، نگاه موقت به مسئله مهاجرت بوده است. تصور میکردیم این مهاجرین بهزودی بازمیگردند و بر همین اساس، برنامهریزی پایدار نداشتیم. در حالی که بسیاری از آنها دهههاست که در ایران زندگی میکنند.
- مهاجرینی که بیش از ۳۰ سال در ایران زندگی کردهاند و ورود غیرقانونی داشتهاند، آیا سزاوارند همچنان به عنوان «اتباع غیرمجاز» شناخته شوند؟ چرا تاکنون هیچ نظام حقوقی پایدار برای آنها تعریف نشده؟
وقتی شما ۴۰ سال است که در یک کشور زندگی میکنید و هنوز در بلاتکلیفی به سر میبرید، نشاندهنده ضعف جدی در سیاستگذاری است. دلیل آن هم این است که ما اصلاً طرح ساماندهی نداشتیم. فقط منتظر بودیم افغانستان درست شود و این افراد بازگردند. حتی وقتی آمریکاییها آمدند و طرحهای جذب نخبگان را اجرا کردند، فقط بخش کوچکی برگشت. اکثریت همچنان ماندند. باید از این افراد، چه نخبه و چه کارگر ساده، استفاده میکردیم؛ نه اینکه به حال خود رهایشان کنیم.
- چرا کودکان مهاجر، بهرغم دستور رهبری مبنی بر تحصیل همه کودکان، هنوز با موانع متعدد در ثبتنام مدارس روبهرو هستند؟
اکثر کودکان مهاجر، بهویژه پس از دستور مقام معظم رهبری، امکان تحصیل پیدا کردند. حدود ۶۵۰ هزار دانشآموز افغانستانی در مدارس ما تحصیل میکنند. اما متأسفانه با شکلگیری موج مهاجرهراسی در دو سال اخیر، برخی موانع جدید در مسیر ثبتنام آنها ایجاد شد. با این حال، باید گفت که مشکل عمومی و فراگیر نبوده و بیشتر در حاشیهها رخ داده است.
- چرا بسیاری از مهاجرین افغانستانی حتی پس از ۳۰ سال کار و زندگی در ایران، نه حق بیمه دارند، نه مسکن مناسب، نه آیندهای روشن برای فرزندانشان؟
کمیلی در ادامه با تأکید بر اینکه عدم بیمه، مسکن و آینده روشن برای مهاجرین، نتیجه طبیعیِ نگاه غیرسامانیافته و موقتی است، گفت:وقتی تصور میکنیم مهاجر فرداست که میرود، طبیعیست که برنامهای برای آیندهاش نداریم. در حالی که امروز، همین مهاجرین بخش بزرگی از نیروی کار در کشاورزی، صنایع و خدمات کشور را تشکیل میدهند و نبود ساماندهی باعث شده نه آنها نفع کافی ببرند، نه کشور.
او به تشکیل سازمان ملی مهاجرت اشاره کرد و گفت: این ساختار در دولت آیتالله رئیسی پایهگذاری شد، ولی تصویب نهاییاش بارها عقب افتاده است. ما به ساختاری نیاز داریم که حضور مهاجر را قانونمند، شفاف و هدفمند کند.
- چطور باید به نقش برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی داخلی پرداخت که خواسته یا ناخواسته در حال بازتولید گفتمان مهاجرستیزانهاند؟ آیا مرزی میان امنیتنگری و نفرتپراکنی وجود ندارد؟
کمیلی با صراحت گفت: ما باید مهاجرستیزی را جرمانگاری میکردیم. مهاجرستیزی یک رفتار رسانهای ساده نیست؛ بلکه نوعی ایجاد بحران اجتماعی، روانی و امنیتی است. وقتی برخی رسانهها با دهها دروغ فضای ضد مهاجر درست میکنند و مسئولان ساکتاند، نتیجهاش میشود ضرب و شتم مهاجر توسط افراد ناآگاه در کف خیابان.»
او افزود: «همسایه را نمیشود عوض کرد. باید با هر جریانی که آگاهانه یا ناآگاهانه فضا را علیه همسایگان مسموم میکند، برخورد جدی شود. اگر نهادی پشت آن است، پاسخگو باشد؛ اگر فردی است، مدعیالعموم باید وارد عمل شود.
- مهاجرستیزیِ جریانسازیشده در رسانههای معاند چه هدفی را دنبال میکند؟ چرا برخی رسانههای داخلی ناخودآگاه همان خط را ادامه میدهند؟
موضوع افغانستان باید عمیقتر دیده شود. همان جریان غربگرایی که ابتدا با کمک خارجیها تصویری از طالبان ساخت که فراتر از واقعیت بود و مردم افغانستان را بهشدت ترساند، بعد از دو سال شروع به لجنپراکنی علیه مهاجرین کرد. نمونهاش تیتر دروغین فروش دختران مهاجر یا تیتر "تهران در اشغال مهاجران غیرقانونی" است.»
کمیلی ادامه داد: «به نظر میرسد برخی جریانها مأموریت دارند با دامنزدن به این فضا، برای جمهوری اسلامی بحرانسازی کنند. کافیست صفحات مجازی اینها رصد شود تا متوجه سازمانیافتگی این پروژه شوید.
- آیا تبدیل مهاجر به «تهدید امنیتی» توسط برخی نهادهای رسانهای و حتی گاهی اداری، در بلندمدت پیامدهای منفی برای امنیت ملی ندارد؟
مهاجر افغانستانی را که خانوادهمحور، پایبند به سنت، و دارای حداقل آمار جرم است، وقتی تهدید امنیتی معرفی میکنید، عملاً کشور را وارد یک بحران مصنوعی میکنید. این افراد در طول این سالها ثابت کردهاند که نه تنها خطر نیستند، بلکه ظرفیت هستند.
کمیلی اضافه کرد: امنیتیسازی مهاجرت، بازی در زمین دشمن است. از طرفی نهادهای آماری و امنیتی بارها اعلام کردهاند که میزان جرم و خشونت در میان مهاجرین بسیار پایین است. پس چرا این فضا را بحرانزده نشان میدهیم؟
- چرا ایران نتوانست مانند برخی کشورها، از ظرفیت نخبگان مهاجر افغان در حوزه علم، هنر، دین و کارآفرینی بهره ببرد و آنها را به عنوان فرصت تلقی کند؟
ما نمونههای زیادی از نخبگان افغان داریم که یا در ایران مانده و مفید بودند، یا به اروپا رفتند و آنجا درخشیدند. مثل دکتر فرهد در حوزه پزشکی کودک، یا محمدکاظم کاظمی در ادبیات و شعر. اما چون نگاه ما فرصتمحور نبود، نتوانستیم این ظرفیتها را حفظ کنیم.
وی تأکید کرد: افسوس میخوریم که شاعر و نویسنده و دکتر و مهندس افغان را به اروپا فرستادیم، در حالی که همینجا میتوانستند خدمت کنند. ما حتی به کسانی که جایگاه علمی دارند، هم هرسال تحقیرآمیز میگوییم برو تمدید کن، بیا تمدید کن. این نشانه فقدان رویکرد انسانی و نخبهمحور است.
- چه میزان از رفتارهای افراطیِ بخشی از مهاجرین، نتیجه فقدان سازوکار قانونی برای جذب و ادغام آنان در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی ایران بوده است؟
کمیلی با رد کلیشه افراطیگری در میان مهاجرین افغان گفت: فرهنگ حاکم بر مهاجرین افغان خانوادهمحور و کنترلگر است. بسیاری از آنها بهدلیل ترس از اخراج، رفتار خود را بسیار کنترل میکنند. البته در هر جامعهای ممکن است افراد افراطی وجود داشته باشند، اما آمار نشان میدهد سهم مهاجرین از افراطگرایی، حتی کمتر از خود جامعه میزبان است.
- آیا میتوان گفت بسیاری از مشکلاتی که امروز به برخی مهاجرین نسبت داده میشود، نه ذات آنها بلکه نتیجه بلاتکلیفی، فقر، و محرومیت ساختاری است؟
ما هیچ آمار دقیقی از جرم و جنایت مهاجرین نداریم. در پروندههای اخیر که مثلاً موضوع جاسوسی مطرح شد، مسئولان امنیتی صراحتاً گفتند تعداد این موارد اندک و موضوعات فرعی بوده. حتی نماینده قم هم گفت که پرونده جدیای در زمینه جاسوسی مهاجرین نداشتیم.
او اضافه کرد: وقتی فردی هیچ حمایت بیمهای ندارد، در فقر مطلق زندگی میکند و آیندهاش مبهم است، طبیعی است که حاشیهنشینی، بیهویتی و بعضاً انحرافات شکل بگیرد. اما اینها محصول ساختار ماست، نه ذات مهاجر.
- چه گامهای عملی باید برای بازتعریف سیاست مهاجرتی ایران برداشته شود؟ آیا زمان آن نرسیده است که مهاجرت را به عنوان یک سرمایه انسانی ببینیم؟
کمیلی گفت: باید پایان بینظمی را اعلام کنیم. مهاجرت یک سرمایه انسانی است، نه فقط نخبگان، حتی کارگران ساده هم برای اقتصاد ما فرصتاند. اگر ما به آنها اقامت قانونی، نظم شغلی، محدوده جغرافیایی مشخص و امکان پیگیری حقوقی بدهیم، هم کشور سود میبرد، هم مهاجر.
دبیر اتحادیه بینالمللی امت واحده در ادامه پیشنهاداتی ارائه کرد:
کسانی که غیرقانونی وارد میشوند، باید در کمپهای مرزی ساماندهی شوند.
اقامت کاری باید با شماره تماس، نشانی، زمان تمدید و محدودیت تردد مشخص باشد.
برخی استانها که نیاز به نیروی کار ندارند، پذیرش نکنند. این یعنی مدیریت معقول و عقلانی مهاجرت.
- در شرایطی که دشمن در پی دوقطبیسازی اجتماعی و قومی است، آیا وقت آن نرسیده که با تدوین سیاست مهاجرتی روشن، از شکافها و تحریکها جلوگیری کنیم؟
آیا تجربه جمهوری اسلامی ایران در مهماننوازی نسبت به مهاجرین، در حال تبدیل شدن به یک تجربه ناکام در مدیریت فرصتهای انسانی نیست؟
جمهوری اسلامی در سختترین شرایط اقتصادی، جنگ و تحریم، میزبان مهاجرین بوده. ما سابقهای افتخارآمیز در این حوزه داریم. اما اگر همین روند بیسامانی ادامه یابد، آن تجربه مثبت هم خدشهدار میشود. باید اعلام کنیم که دوران بینظمی تمام شده است.
وی افزود: سود حضور مهاجرین، اگر منصفانه حساب شود، بسیار بیشتر از ضررهاست. ولی نباید کارفرمای ایرانی بتواند با بیحقوقترین شکل ممکن، از مهاجر استفاده کند. باید حقوق آنها هم محترم شمرده شود. ما باید مهاجرت را منظم، قانونمند و انسانی مدیریت کنیم.
انتهای پیام/