زنگ تجزیه سوریه/ دولت‌سازی ترکیه و تجزیه صهیونیست‌ها/ ورود آذربایجان به سناریوی سوریه

زنگ تجزیه سوریه  دولت‌سازی ترکیه و تجزیه صهیونیست‌ها  ورود آذربایجان به سناریوی سوریه
در حالی‌که غبار جنگ ۱۲ ساله در سوریه هنوز فرو ننشسته، میدان سیاسی و امنیتی این کشور وارد فاز تازه‌ای از رقابت ژئوپلیتیکی شده است؛ رقابتی پنهان اما سرنوشت‌ساز میان آنکارا و تل‌آویو. ترکیه در پی دولت‌سازی از دل هیئة تحریر الشام است، اسرائیل اما به‌دنبال فروپاشی ساختاری و تجزیه کامل سوریه. حالا با ورود خزنده آذربایجان به این معادله به سفارش صهیونیست‌ها، پای بازیگر جدیدی هم به این زمین مین‌گذاری‌شده باز شده است.

به گزارش خبرگزاری آنا؛ وحید صمدی، پژوهشگر مسائل منطقه: در حالی‌که سوریه وارد مرحله‌ای نو از تحولات شده، احتمالا دو پروژه متضاد برای آینده این کشور در حال اجراست: پروژه‌ای برای تثبیت دولت القاعده میانه‌رو با محوریت ترکیه و پروژه‌ای برای تضعیف سوریه با محوریت رژیم صهیونیستی. تحلیل میدان نشان می‌دهد هر دو طرف، برای سهم‌خواهی از سوریه آینده، دست به اقداماتی زده‌اند که نقشه ژئوپلیتیک منطقه را تحت‌الشعاع قرار داده است.

نبرد سخت بر سر «سوریه پس از بحران»

تحلیل محتوای تحولات سوریه مستلزم درک صحیح از سطح خرد و کلان درگیری‌ها و تقابل‌هاست. در سطح خرد، چند بازیگر اصلی با مختصات مشخص، نبض امنیت و سیاست سوریه را در اختیار دارند:

۱. هیئة تحریر الشام (HTS): مسلط بر مرکز، جنوب و غرب کشور با حمایت قطر و چراغ سبز ترکیه.
۲. نیرو‌های دموکراتیک سوریه (قسد): در شرق و شمال شرق، متحد مستقیم آمریکا.
۳. شبه‌نظامیان تحت حمایت ترکیه: در شمال غرب، ابزار ترکیه برای اعمال نفوذ مستقیم میدانی.
۴. گروه‌های نوظهور قومی و محلی: مانند دروزی‌های مسلح‌شده در سویداء، قابل هدایت توسط بازیگران ثانویه.
۵. گروه‌های زیرسطحی و اعلام‌نشده: که گاه با عناوینی، چون «شورای نظامی آزادسازی سوریه» مطرح می‌شوند.

در سطح کلان اما، خط‌بندی اصلی میان دو محور شکل گرفته است:
محور ترکیه (+قطر) (با تمرکز بر بازسازی دولت مرکزی هیئه تحریر الشام)
محور رژیم صهیونیستی (+آمریکا) (با تمرکز بر تضعیف نگاه داشتن یا تجزیه)

تقابل راهبردی: «ترکیه خواهان ثبات دولت جولانی؛ اسرائیل خواهان دولت ضعیف»

در مرکز این تقابل، دو دیدگاه راهبردی شکل گرفته که ماهیت ژئوپلیتیکی آینده سوریه را تعیین خواهد کرد:

ترکیه به دنبال تثبیت دولت مرکزی سوریه به ریاست جولانی است؛ زیرا این دولت می‌تواند حافظ منافع اقتصادی (دسترسی به حلب)، امنیتی (سرکوب ایده تشکیل کشور کردها) و سیاسی (افزایش وزن آنکارا در ترتیبات منطقه‌ای) باشد.
در مقابل، رژیم صهیونیستی به‌دنبال تضعیف نهاد دولت در دمشق است؛ هدف آن تبدیل سوریه به یک کشور غیرمتمرکز و قطعه‌قطعه شده با خطوط حائل نظامی و امنیتی در جنوب غرب، تا مرز عراق است.

به‌همین دلیل است که رژیم صهیونیستی به‌شدت با احیای زیرساخت‌های سوریه از جمله زیرساخت‌های نظامی مثل پایگاه T4 مقابله می‌کند، چون آن را نشانه‌ای از بازسازی قدرت دولت مرکزی می‌داند. یا بشدت با استقرار هر پدافند هوایی از طرف ترکیه، در سوریه، مخالفت می‌کند، چون آن را تقویت خط رقیب و مزاحم آزادی عمل خود تفسیر می‌کند.

تلاش ترامپ برای مهار اختلافات آنکارا و تل‌آویو

ماه‌های اخیر شاهد افزایش تنش میان آنکارا و تل‌آویو بر سر آینده سوریه بود. اما بنا بر گزارش منابع مطلع، دونالد ترامپ در دیدار اخیر نتانیاهو (سفر سوم به آمریکا) با لحنی جدی، رژیم صهیونیستی را به پرهیز از تشدید تنش با ترکیه توصیه کرد. بنا بر رصد اظهارات سران تل‌آویو، پس از این مداخله، لحن تل‌آویو مقابل ترکیه تعدیل شد و اسرائیل نیز وارد فاز تعامل مشروط شده است.

دو نگاه در داخل اسرائیل به سوریه‌ی «جولانی» 

در داخل رژیم صهیونیستی نیز دو نگاه به حکومت مرکزی سوریه شکل گرفته:

گروهی بر این باورند که پیش از دشمن دانستن دمشق، باید مذاکره را امتحان کرد.
اما جناح دوم، که نتانیاهو به آنان نزدیک‌تر است، بشدت بدبینند و معتقدند تشکیل یک دولت جهادی سنی میانه‌رو در دمشق خیلی بعید است. چون در مقطعی این برداشت از رفتار یحیی سنوار (به عنوان یک اهل سنت جهادی) شد که قصد تنش ندارد، اما با هفتم اکتبر ۲۰۲۳ یکباره مشخص شد که این چنین نیست و سنی‌های جهادی سرانجام به تهدید تبدیل می‌شوند.

اسرائیل در عمل تاکنون از هر دو رویکرد بهره گرفته است: فشار نظامی و امنیتی، در کنار تماس‌ها، دیدار‌ها و اظهارنظر‌های دیپلماتیک.

پشت پرده تقاضای لغو تحریم سوریه
در جریان ضیافت شام سفر اخیر نتانیاهو به آمریکا، ترامپ فاش کرد که اسرائیل خواستار لغو تحریم‌های سوریه شده است. این احتمال هست که پشت این خواسته، عربستان و امارات باشند که از طریق لابی تل‌آویو به‌دنبال ورود به بازار بازسازی سوریه هستند. اگرچه قرینه رسمی‌ای در این‌باره وجود ندارد، اما تحرکات اقتصادی برخی شرکت‌های اماراتی در مرز اردن - سوریه به این تحلیل اعتبار می‌بخشد.

وجه اشتراک بزرگ: حذف ایران و محور مقاومت از سوریه
اگرچه ترکیه و رژیم صهیونیستی بر سر آینده سوریه اختلاف راهبردی دارند، اما در یک محور اصلی همگرایند:
حذف ایران، حزب‌الله و گروه‌های مقاومت از صحنه سوریه. این اشتراک راهبردی، با عضویت مشترک هر دو در ناتو و روابط مستحکم با واشنگتن، به‌گونه‌ای مدیریت می‌شود که اگرچه رقابت دارند، اما هیچ‌گاه به برخورد نظامی مستقیم نمی‌انجامد.

سوریه در مرحله تازه‌ای از بازآرایی ژئوپلیتیکی قرار گرفته است. دو محور اصلی در حال رقابت بر سر تعریف آینده این کشور هستند.
ترکیه با رویکرد دولت‌ساز، در صدد تبدیل سوریه به یک شریک راهبردی آینده است.
رژیم صهیونیستی، اما همچنان به دنبال استمرار بی‌ثباتی، حفظ نوار‌های حائل و قطعه‌قطعه کردن این کشور است.

تحلیل رفتار بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی در سوریه، وقتی دقیق‌تر می‌شود که تحولات جاری، ذیل این تقابل بنیادین فهم و طبقه‌بندی شود. قرائن موجود فعلی نشان‌دهنده استمرار بی‌ثباتی و عدم کنترل کامل دمشق بر کل خاک سوریه است. چیزی که مانع برداشته شدن گام‌های بعدی اقتصادی و سیاسی بازیگران عرصه سوریه خواهد شد و این کشور را در نوعی هرج و مرج و بلاتکلیفی نگاه خواهد داشت.

آغاز نقش آذربایجان در میدان سوریه

یکی از تحرکات جدید و کمتر رسانه‌ای‌شده، هدایت جمهوری آذربایجان به‌درون معادله سوریه با چراغ سبز و طراحی رژیم صهیونیستی است. باکو که به‌واسطه روابط استراتژیک با تل‌آویو به یکی از پیاده‌نظام‌های ژئوپلیتیک آن در قفقاز بدل شده، اکنون در حال ورود برای ایفای نقش است چه آنکه از سویی، روابط خوبی هم با ترکیه دارد. 

این ورود احتمالا در راستای ایجاد فشار ترکیبی بر محور مقاومت و به‌ویژه ایران طراحی شده و انتظار می‌رود در ماه‌های آینده شاهد فعال‌سازی کانال‌های مالی، اطلاعاتی و لجستیکی میان تل‌آویو، باکو و گروه‌های خاص در داخل خاک سوریه باشیم. این سناریو می‌تواند مکمل پروژه تجزیه‌طلبانه‌ای باشد که رژیم صهیونیستی از غرب سوریه تا مرز‌های عراق دنبال می‌کند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب