محمد ضیف؛ فرماندهای که سایهاش هنوز میجنگد

به گزارش خبرگزاری آنا، محمد ضیف تنها یک فرمانده نظامی نبود؛ او روح جنگ چریکی مدرن فلسطینی بود. از شبکه تونلها تا طراحی عملیات طوفانالاقصی، از صدای ضبطشدهاش در ۷ اکتبر تا سکوت مرگبارش در سالهای تبعید زیرزمینی، همه و همه حکایت از فرماندهی دارند که در نبردی نابرابر، معادلات قدرت را بر هم زد. این گزارش، روایتی مستند و تحلیلی از زندگی، فرماندهی و شهادت مردی است که اسرائیل را سالها در تعقیب خود ناکام گذاشت.
تولد در اردوگاه، زیستن در انقلاب
محمد ضیف در سال ۱۹۶۵ میلادی (۱۳۴۳ شمسی) در اردوگاه پناهندگان خانیونس به دنیا آمد؛ جایی که سرپناه پارهپاره پناهجویان، اولین خاطرههای کودکیاش را شکل داد. او در دانشگاه اسلامی غزه زیستشناسی خواند، اما زندگیاش با تئاتر، شعر و سپس مقاومت پیوند خورد.
با آغاز انتفاضه اول، به حماس پیوست، دستگیر شد و پس از تحمل ۱۶ ماه زندان، با تجربهای تازه به میدان بازگشت. از همان آغاز، او مرد میدان و نه تریبون بود؛ و بهزودی در کنار یحیی عیاش، وارد ساختار فرماندهی عملیاتهای پیچیده شد.
قسام؛ ستون فقرات مقاومت مدرن
در سال ۲۰۰۲، پس از شهادت صلاح شحاده، فرمانده پیشین گردانهای قسام، محمد ضیف به فرماندهی کل شاخه نظامی حماس منصوب شد. در این جایگاه، او طرح تحول قسام را آغاز کرد:
- طراحی عملیاتهای نامتقارن با مشارکت واحدهای مستقل
- مهندسی شبکه پیچیده تونلها در غزه
- توسعه موشکهای قسام از برد ۴ کیلومتر تا بیش از ۱۰۰ کیلومتر
- تمرکز بر فرماندهی غیرمتمرکز و انعطافپذیر در میدان نبرد
- او نهتنها فرمانده بود، بلکه آموزگار استراتژی جنگ سایهها در فلسطین شد.
طراح طوفان؛ صبحی که تاریخ عوض شد
در سحرگاه ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲)، صدای محمد ضیف در یک پیام صوتی ضبطشده پخش شد؛ پیامی که با آرامش از آغاز یک عملیات گسترده خبر میداد: «این عملیات، آغاز آزادسازی فلسطین است.»
در همان روز، رزمندگان حماس از تونلها، دیوارها و هوا به درون سرزمینهای اشغالی نفوذ کردند، بیش از هزار صهیونیست را کشتند و دهها نفر را اسیر کردند. این حمله، توازن جنگ را برای همیشه تغییر داد و جنگی را آغاز کرد که اسرائیل را به درون یک باتلاق نظامی و روانی کشاند.
زندگی در تاریکی، نجات از مرگ
محمد ضیف تا پیش از شهادتش، دستکم ۷ بار هدف ترور قرار گرفت؛ در یکی از این حملات در سال ۲۰۱۴، همسر و دخترش به شهادت رسیدند. خود او از ناحیه پا، چشم و ستون فقرات مجروح شد، اما زنده ماند.
با گذشت سالها، اسرائیل از ناتوانی در ترور او به خشم آمد و او را «دشمن شماره یک» و «گربهای با ۹ جان» نامید. عدم استفاده از موبایل، اینترنت، فناوریهای ردیابی و حضور فیزیکیاش در اعماق تونلها، از عوامل بقای او بود.
شهادت در المواصی؛ غیبت پایان یافت
در تاریخ ۲۳ تیر ۱۴۰۳ (۱۳ ژوئیه ۲۰۲۴)، رسانههای اسرائیلی گزارش دادند که در حمله گسترده به منطقه المواصی در جنوب غزه، محمد ضیف هدف قرار گرفته است. پس از سه هفته، اسرائیل بهطور رسمی اعلام کرد که او شهید شده است و جنبش حماس در ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ شهادت او را تأیید کرد.
در این حمله، دهها فلسطینی دیگر نیز به شهادت رسیدند. اسرائیل آن را بزرگترین ترور جنگ غزه دانست؛ اما برای مقاومت، این نه پایان، که آغاز عصری تازه بود.
بازتاب منطقهای و جهانی
شهادت محمد ضیف با امواجی از واکنشها همراه شد:
- سپاه پاسداران ایران او را «سردار بینشان جبهه مقاومت» خواند.
- شهید سید حسن نصرالله گفت: «محمد ضیف، یک مدرسه تمامعیار بود؛ نه فقط یک فرمانده.»
- مردم در نابلس، بیروت، صنعا، استانبول و غزه، برای او نماز میت غیابی خواندند.
- فضای مجازی در کشورهای عربی پر از تصاویر، شعارها و یادنامههای او شد.
به گزارش آنا، ضیف، مثل سایه آمد و مثل نور رفت. او هیچگاه نخواست مشهور شود، اما مشهورترین فرمانده مقاومت شد. اگر جهان غرب ژنرالهایش را در لباس اتو کشیده نشان میدهد، ما فرماندهای داشتیم که لباسش خاکی بود، صدایش ضبطشده، و محل اقامتش یک تونل.
محمد ضیف شهید شد، اما آنچه باقی گذاشت، نه فقط موشک یا تونل بود، بلکه یک ایمان زنده به پیروزی بود. او به ما یاد داد در دل تاریکی هم میتوان نبرد را فرمان داد. او نشان داد که اگر به «حق» ایمان داشته باشی، با یک چشم، یک پا و یک صدا، میتوان لرزه بر دل صهیونیست انداخت.
و امروز که غبار جنگ هنوز بر خاک غزه ننشسته، میدانیم که «ضیف» زنده است؛ در فرماندهان جدید، در میدانهای آینده، و در صدای نسلهایی که خواهند گفت: ما فرزندان محمد ضیف هستیم.
انتهای پیام/