ریزگردها؛ بحرانی که از دل زمین برمیخیزد

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، پدیده ریزگردها در سالهای اخیر به یکی از جدیترین چالشهای زیستمحیطی کشور تبدیل شده است؛ بحرانی که نهتنها از مرزهای غربی و جنوبی، بلکه از دل اراضی داخلی نیز سر برآورده و نفس کلانشهرهایی مانند تهران و کرج را به شماره انداخته است. بررسیها نشان میدهد منشأ ریزگردهایی که در روزهای گذشته کیفیت هوای تهران را ناسالم کرده، به مناطقی خشک در نزدیکی استان تهران بازمیگردد؛ مناطقی که با هر وزش باد، غبار خفهکننده خود را روانه شهر میکنند.
منشأ داخلی پدیدهای جهانی
بهگفته رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهر تهران، ما در فصل بهار و تابستان، بهدلیل وزش باد نسبتاً شدید ـ که در دو تا سه سال اخیر نیز شدت یافته ـ شاهد روند فزاینده بیابانزایی هستیم. برخی تالابهایی که پیشتر خشک شدهاند، اکنون به کانونهای فعال گردوغبار تبدیل شدهاند. در نتیجه، با افزایش سرعت باد، غلظت گردوغبار در سطح شهر تهران نیز افزایش مییابد.
او همچنین توضیح داده است که تمام این کانونها در محدوده استان تهران قرار ندارند. منشأ اصلی گردوغبار اخیر، تالاب خشکشده صالحیه است که در مرز استانهای البرز و قزوین واقع شده، اما در خود استان تهران نیز مناطقی مانند ملارد و ورامین وجود دارند که به کانونهای گردوغبار بدل شدهاند.
عوامل مؤثر در این وضعیت، مجموعهای از فعالیتهای انسانی و تغییرات اقلیمی هستند. از جمله، برداشت بیرویه از منابع آبی زیرزمینی، خشکی تالابها و فقدان پوشش گیاهی در اراضی رهاشده، که باعث میشود ذرات خاک با کوچکترین باد در فضا پراکنده شوند.
پیامدهایی فراتر از آلودگی هوا
ریزگردها تنها یک مسئله محیطزیستی نیستند؛ این پدیده پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم زیادی بر سلامت، اقتصاد، کشاورزی و حتی امنیت ملی دارد. در حوزه سلامت، افزایش غلظت ذرات معلق باعث بروز یا تشدید بیماریهای تنفسی، قلبی و آلرژیها میشود. کودکان، سالمندان و بیماران قلبیریوی بیشترین آسیب را از این وضعیت میبینند.
در حوزه اقتصادی، بستهشدن موقت فرودگاهها، کاهش بهرهوری نیروی کار و آسیب به محصولات کشاورزی از جمله نتایج ملموس ریزگردهاست. همچنین تأثیرات روانی ناشی از زندگی در هوای آلوده و کاهش کیفیت زندگی، به مرور زمان اعتماد عمومی نسبت به کارآمدی نهادهای دولتی را نیز کاهش میدهد.
چه باید کرد؟
برای مقابله مؤثر با پدیده ریزگردها، باید رویکردی جامع، علمی و پایدار در پیش گرفت. نخستین گام، احیای تالابهایی مانند صالحیه است که با از دست دادن منابع آبی خود، به کانون گردوغبار بدل شدهاند. تأمین حقآبه این تالابها و بازگرداندن رطوبت به اراضی اطراف آنها میتواند نقش مهمی در تثبیت خاک و کاهش گردوغبار ایفا کند.
در کنار آن، مدیریت صحیح منابع آب زیرزمینی ضروری است. برداشت بیرویه از سفرههای آب باعث خشک شدن لایههای سطحی خاک و ایجاد شرایط مساعد برای بروز گردوغبار میشود. کنترل چاههای غیرمجاز، بهینهسازی مصرف آب در کشاورزی و استفاده از روشهای نوین آبیاری، از جمله اقداماتی است که میتواند در این زمینه مؤثر واقع شود.
اصلاح سیاستهای کشاورزی نیز اهمیت زیادی دارد. فعالیتهای نامناسب کشاورزی، از جمله احداث زهکشهای گسترده در مناطق حساس، به نابودی خاک و افزایش بیابانزایی منجر شده است. تغییر الگوی کشت، پرهیز از بهرهبرداری نادرست از اراضی بحرانی و رعایت اصول کشاورزی پایدار، در کاهش کانونهای گردوغبار نقش کلیدی دارند.
افزایش پوشش گیاهی و اجرای طرحهای تثبیت خاک، بهویژه با کاشت گونههای مقاوم به خشکی، میتواند از حرکت ذرات ریز در سطح زمین جلوگیری کند. همچنین تقویت همکاری میان دستگاههای اجرایی نظیر سازمان محیط زیست، وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و منابع طبیعی، شرط لازم برای موفقیت هر برنامه مقابلهای است.
در نهایت، بدون مشارکت و آگاهسازی جوامع محلی، هیچ اقدامی پایدار نخواهد بود. آموزش مردم و جلب همراهی کشاورزان و روستاییان، ضامن اجرای موفق طرحهای مقابله با ریزگردها خواهد بود.
پدیده گردوغبار دیگر تنها یک بحران زیستمحیطی محسوب نمیشود، بلکه به موضوعی چندوجهی با تأثیرات گسترده اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی بدل شده است. تجربه روزهای اخیر نشان داد که منشأ بحران میتواند بهراحتی از دل خاک همین کشور سربرآورد.
آنچه اهمیت دارد، عبور از نگاه موقت و واکنشی به این مسئله و طراحی راهبردی جامع برای مهار آن است. اگر امروز اقدام نکنیم، فردا دیگر شاید نفس کشیدن هم برای شهروندان به آرزویی دور از دسترس بدل شود.
انتهای پیام/