اسرائیل در جایگاه نیروی نیابتی؛ پرواز روح آلمانی از بغداد تا تل‌آویو

اسرائیل در جایگاه نیروی نیابتی؛ پرواز روح آلمانی از بغداد تا تل‌آویو
اظهارات بی‌پرده صدراعظم آلمان در حمایت از تجاوز نظامی اسرائیل علیه ایران، بازتاب غیرقابل انکار یک واقعیت تکان‌دهنده است: رژیم صهیونیستی به عنوان بازوی نیابتی غرب مسئولیت ترور، خشونت و براندازی در منطقه را به عهده گرفته است.

به گزارش خبرگزاری آنا، «تمدن همچون روحی بر فراز قلمرو تحت حاکمیت ملل مختلف در پرواز است»؛ این جمله مشهور از «فردریش ویلهلم هگل» فیلسوف شهیر آلمانی در قرن نوزدهم، سال‌ها پس از درگذشت وی، در قرن بیستم یکی از پایه‌های توجیه نظری و فلسفی تشکیل دیکتاتوری وحشتناک نازی‌ها در این کشور یعنی اعتقاد به برگزیده بودن نژاد و تمدن آلمانی را بنیان نهاد. 

با فروپاشی دیوار برلین در دهه ۱۹۹۰ م و شکل‌گیری آلمان واحد در قالب کشوری فدرال، جهان شاهد ظهور دوباره تمدن آلمانی این بار در قالب یک قدرت اقتصادی و وحدت بخش در قلب اروپا بود که با ندای به ظاهر صلح طلبانه خود ساکنان قاره سبز را به سمت اتحاد سیاسی و اقتصادی فرا‌می‌خواند. اما طولی نکشید که طنز تلخ تاریخ با حمایت همه جانبه و البته غیر‌مستقیم مسندنشینان برلین و این بار با هدف حفظ و گسترش منافع اقتصادی تکرار شد.

بازسازی اقتصادی به بهای صدور سلاح شیمیایی

با وقوع انقلاب اسلامی در ایران و متعاقب آن تجاوز احمقانه رژیم بعث عراق، بغداد به عنوان پایتخت یکی از ثروتمندترین کشور‌های صادرکننده نفت در خاورمیانه با هدف تقویت بنیه نظامی خود، مقدم نمایندگان شرکت‌های تجاری و دلالان اسلحه را از اقصی نقاط جهان غرب ازجمله آلمان گرامی داشت. 

استراتژی تسلیحاتی رژیم صدام برای تبدیل عراق به یک ابرقدرت عربی و منطقه‌ای در کنار ناتوانی ژنرال‌های حزب بعث از مقابله با ایران انقلابی در طول جنگ تحمیلی به خصوص در اواخر جنگ، سران کشور عراق را به خرید تکنولوژی تولید انبوه سلاح از کارخانه‌های تولید کننده سلاح شیمیایی در آلمان سوق داد. این گونه بود که دولت صدام در سال‌های منتهی به جنگ ۸ ساله، با پرداخت سخاوتمندانه دلار‌های نفتی به آلمان بخش مهمی از اقتصاد ویران این کشور جنگ زده را بازسازی کرد. اما صد افسوس که بهای سنگین این بازسازی را دو ملت ایران و عراق در سال‌های بعد با خون فرزندان خود پرداختند!

بازی برد-برد برلین با کارت هسته‌ای

با تثبیت جایگاه اتحادیه اروپا به عنوان یک قدرت اقتصادی نوظهور، بانک مرکزی آلمان و سایر نهاد‌های اقتصادی این کشور به کمک عواملی همچون صدور سلاح به جهان سوم و به خدمت گرفتن موج فزاینده کارگران ارزان قیمت ترک، به تدریج آلمان را به قدرتمند‌ترین اقتصاد اروپا تبدیل کردند. 

در این بین، با ظهور ایران هسته‌ای در سال‌های پایانی دهه ۹۰ میلادی، کشور آلمان با بازی ماهرانه در نقش یک دوست مهربان وارد مذاکراتی نابرابر با تهران شد و ضمن ایفای نقش تعدیل‌کننده در طول مذاکرات سعی کرد با استفاده از اهرم تحریم‌های اقتصادی یک بازی برد-برد را برای خود در طول سال‌های نسبتاً طولانی مذاکرات ایران با قدرت‌های جهانی طراحی کند؛ چراکه این کشور از یک طرف به دنبال حفظ ایران به عنوان یکی از تأمین کننده‌های نفتی خود بود و از سوی دیگر با استفاده سیاسی از ابزار تحریم‌های بی‌رحمانه اقتصادی در راستای منافع سیاسی-امنیتی غرب به عنوان یک کلیت تمدنی، همواره ایران را تحت فشار می‌گذاشت.

ظهور داعش و استقبال از بازار جدید تسلیحاتی

 با ظهور امپراطوری سفاک داعش در قلب خاورمیانه شاهد روانه شدن سیل انواع تسلیحات مدرن آلمانی به سوی سرزمین‌های تحت کنترل داعش بودیم؛ اقدامی که هرچند در خفا صورت می‌گرفت، اما از دید ناظران میدانی و ازجمله خبرنگاران آلمانی پنهان نماد و اعتراضاتی را برانگیخت. با ترور ظالمانه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، سران کشور آلمان با بازگشت به نقش رفیق خوب، ایران مظلوم را دعوت به خویشتن‌داری در مقابل آمریکا کردند و این گونه به دنبال ادامه بازی کثیف خون در مقابل دلار در قلب جهان اسلام بودند.

تقسیم کار با سگ‌های هار

با روی کار آمدن «فردریش مرتس»، آلمان ضمن ورود بیشتر به معرکه پرهزینه اوکراین، آشکارا به حمایت از رژیم تروریست صهیونیستی روی آورده و بار دیگر به دنبال تحت فشار گذاشتن ایران این بار با ابزار سیاسی است. سخنان اخیر صدراعظم آلمان مبنی بر اینکه «حمله به ایران، کار کثیفی است که اسرائیل برای همه ما انجام می‌دهد» علاوه بر این که حامل پیامی مالامال از خشونت برای ایران بود نشان از تقسیم کار هوشمندانه سیاستمداران کنونی آلمان با سگ‌های هار صهیونیست دارد؛ تقسیم کاری که روح مدعی تمدن آلمانی را این بار وادار به پرواز به سمت تل آویو در قلب سرزمین‌های اشغالی می‌کند! 

اظهارنظر مرتس چنان تکان‌دهنده بود که حتی «یورونیوز» هم نتوانست به سیاق معمول، آن را لاپوشانی کند و در تحلیل خود نوشت: «این اظهارنظر نه یک لغزش و یک بدبیانی، بلکه یک اعتراف است؛ اعتراف به آن که اسرائیل دست به اقداماتی می‌زند که غربی که خود را صلح‌طلب می‌خواند، نمی‌خواهد خودش را با آن آلوده کند. غرب می‌کشد، خنثی می‌کند، حذف می‌کند، اما خشونت را به نیرو‌های نیابتی خود می‌سپارد. این یک انحراف غم‌انگیز از پروژه اصلی یعنی ایجاد یک پناهگاه برای یهودیانی است که از یهودستیزی اروپا به ویژه آلمان نازی گریخته بودند و در همه جا، موضع رسمی همچنان یکسان است: اسرائیل حتی به قیمت نادیده گرفتن حقوق بین‌الملل حق دارد از خود دفاع کند... رژیم نتانیاهو مانند بازوی نظامی غرب عمل می‌کند که اصول خود را با منافعش تطبیق می‌دهد. امروز ایران، دیروز عراق، فردا کشوری دیگر، مهم نیست هدف چه باشد، اما الگو یکسان است: رژیم‌های مطیع تحمل یا حتی حمایت می‌شوند. مقاومت‌های غیرهمسو، مجرم جلوه داده می‌شوند. این یک بی‌تعادلی نیست. این یک استراتژی است.»

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب