از «به سوی افتخار» تا «بوقچی»/ سریالهایی که با سوژه فوتبال روی آنتن رفتند

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، در تابستان سال ۱۳۷۶ تیم ملی فوتبال ایران آماده حضور در مرحله مقدمات جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه بود. بازیهایی که به صورت رفت و برگشت از اواخر شهریور ماه آن سال آغاز و برای تیم ملی ایران با فراز و نشیب فراوان طی شد، اما با بازی خاطره انگیز در ملبورن استرالیا و صعود به جام جهانی در هشتم آذر ماه فرجامی خوش یافت. تیم دوست داشتنی و محبوبی که پس از درخشش در بازیهای جام ملتهای آسیا (آذر ۱۳۷۵) و کسب عنوان سومی در این رقابتها خونی تازه به رگهای فوتبال تزریق کرده و عامل شورآفرینی در جامعه بود.
«به سوی افتخار» در روزهای پرشور فوتبالی
در آن روزها تب فوتبال به یکباره در کشور بالا رفت و افزایش قابل توجه روزنامه و هفته نامههای ورزشی با شمارگان بالا نیز نشان دهنده عطش بالای جامعه به ویژه نسل جوان نسبت به فوتبال ملی بود.
در چنین شرایطی سریال تلویزیونی به سوی افتخار به کارگردانی سیروس مقدم که یک سال پیش تولید خود را آغاز کرده بود از شبکه سه سیما روی آنتن رفت. مجموعهای به نویسندگی سعید سلطانی و حسین سلیمی و تهیهکنندگی مجید اوجی که روایتگر بازگشت دوباره یک مربی کاربلد بااخلاق به نام هادی خضوعی (با بازی داریوش ارجمند) به نیمکت مربیگری فوتبال بود. خضوعی به دلیل پایبندی به اصول اخلاقی و امتناع از باج دادن به مافیای فوتبال ایران، از مربیگری یک تیم دسته اولی کنار گذاشته شده بود و حالا با قبول مربیگری در یک تیم بینام و نشان در دسته سوم با غلبه بر مشکلات، کمبودها و کژیها و توطئهها موفق شد این تیم محلی را به دیدار پایانی جام حذفی کشور برساند. این سریال با نشان دادن حاشیههای فوتبال ایران از جمله فساد و باندبازی به تصویرسازی از یک مربی اخلاقمدار به سبک زندهیاد پرویز دهداری پرداخت که شاگردانش را نیز به رعایت اصول اخلاقی ملزم میکرد.
«به سوی افتخار» با بهره گیری از بازیگران همچون اکبر عبدی، سیاوش طهمورث، زنده یاد مهدی فتحی، افسر اسدی، الهام پاوهنژاد، نعمتالله گرجی، آتش تقیپور، افسانه ناصری، امین زندگانی و البته نقشآفرینی بازیکنان سابق فوتبال مانند مرحوم مجید سبزی، غلامرضا فتحآبادی و مهدی حیدری با وجود ایرادات در فیلمنامه و پرداخت آن توانست در جذب مخاطبان علاقهمند به فوتبال موفق عمل کند. بخشی از این استقبال به خاطر فضای پرشور فوتبالی آن دوره بود.
سریال های فوتبالی؛ راهی که پررنگ دنبال نشد
پس از این مجموعه «به سوی افتخار»، تولید و پخش سریال با موضوع فوتبال و حواشی آن با وقفهای طولانی همراه شد.
سریال دیگری با عنوان «سه، پنج، دو» به کارگردانی حسین سهیلیزاده در سال ۱۳۹۰ از شبکه پنج سیما پخش شد. این سریال با نگاهی طنزآمیز به مسائل و حاشیههای فوتبال، داستان زندگی خانوادهای به نام «حشمت» را روایت میکرد که درگیر فساد، باندبازی و مشکلات مالی در دنیای فوتبال بودند. این برخلاف داستان سریال «به سوی افتخار» بود که بر اصول اخلاقی تأکید داشت.
سریال «پژمان» به کارگردانی سروش صحت (۱۳۹۲) دیگر سریال با موضوع فوتبال است که میتوان آن را از موفقترین سریالهای فوتبالی تلویزیون دانست. مجموعهای که سکوی پرتاب پژمان جمشیدی به عرصه بازیگری شد و این بازیکن سابق تیم ملی و پرسپولیس را به صورت جدی وارد فضای بازیگری کرد. جمشیدی در این اثر کمدی در نقش خودش در موقعیتهای طنزآمیز به مشکلات و چالشهای یک فوتبالیست بازنشسته میپرداخت.
حسین سهیلیزاده سه سال پس از «سه، پنج، دو»، مجموعه طنز دیگری با عنوان «آخرین بازی» را با محوریت فوتبال روانه آنتن کرد. این سریال راوی داستان جوانی به نام قباد بود که در رویاها و توهمات خود زندگی میکرد و آرزو داشت یکشبه به شهرت و موفقیت برسد. او پس از پیوستن به یک تیم لیگ برتر با اتفاقات جالبی روبهرو میشد که داستان را به سمت موقعیتهای کمدی پیش میبرد.
در نهایت باید به سریال «لژیونر» به کارگردانی مسعود آبپرور اشاره کرد که در سال ۱۳۹۶ روی آنتن رفت. این سریال با محوریت مسائل اجتماعی و خانوادگی، داستان دو دوست به نامهای بهمن (با بازی حسن پورشیرازی) و توفیق (با بازی محمدرضا شریفینیا) را روایت میکرد که از نظر شخصیتی بسیار متفاوت هستند، اما در بستر ورزش و بهویژه فوتبال با مسائل و چالشهای مختلفی مواجه میشوند. حضور اشپیتیم ارفی بازیکن سابق تیم فوتبال پرسپولیس هم از نکات قابلتوجه این مجموعه تلویزیونی بود.
آرزوها و دردسرهای «بهرام بوقچی» در قاب تلویزیون!
اما این روزها نیز مجموعه تلویزیونی «بوقچی» به کارگردانی حسن حبیبزاده و تهیهکنندگی محمدجواد موحد به عنوان سریال شبانه شبکه سه سیما روی آنتن در حال پخش است که با تمرکز بر حواشی دنیای فوتبال ایران، داستانی متفاوت را در بستر این ورزش پرطرفدار ارائه میدهد.
سریال «بوقچی» داستان بهرام مستوفی (با بازی حسن پورشیرازی)، یک هوادار پرشور و بوقچی تیم فوتبال محلی یک شهرستان در حومه تهران را روایت میکند. این تیم متعلق به یک کارخانه است که با تغییر مالکیت، مالک جدید (با بازی بیژن امکانیان) قصد تعطیلی کارخانه را دارد. او برای رسیدن به این هدف، ابتدا باید تیم فوتبال را منحل کند، اما به جای انحلال مستقیم، در اقدامی غیرمنتظره و با نیت تضعیف تیم، بهرام بوقچی را که هیچ تجربه مربیگری ندارد به عنوان سرمربی انتخاب میکند.
این تصمیم منجر به ماجراهای کمدی و در عین حال دراماتیکی میشود که در طول ۱۷ قسمت سریال به تصویر کشیده شده است. در خلاصه داستان رسمی سریال هم عبارت طنزآمیز «بوقچی شده مربی!» ارائه شده بود که به غیرمنتظره بودن این موقعیت اشاره دارد.
روایت کمبودها و پشت پرده های فوتبال
داستان سریال ترکیبی از طنز موقعیت، مسائل اجتماعی و نقد حاشیههای دنیای فوتبال ایران است. موضوعاتی مانند فساد مدیریتی، مشکلات اقتصادی کارگران کارخانه و روابط انسانی در بستر ورزش از محورهای اصلی داستان هستند. سریال تلاش میکند با نگاهی بومی، الهامگیری از سریال آمریکایی «تد لاسو» را به فضایی ایرانی تبدیل کند، اما شباهتهای زیاد به این سریال آمریکایی، از جمله استفاده از شعار «ما میتوانیم» مشابه «Believe» در سریال «تد لاسو» انتقاداتی را در شبکههای اجتماعی به دنبال داشته است.
حبیب زاده تلاش کرده است تا بدون افتادن در دام پیچیدگی و با بیانی ساده در بستر یک طنز اجتماعی، واقعیتهای دنیای فوتبال ایران را خلق کند. حضور بازیگران مطرحی همچون حسن پورشیرازی، بیژن امکانیان، شهره سلطانی و رامین ناصر نصیر در کنار جمعی از بازیگران جوان و تازه کار ترکیب قابل توجهی را ساخته است.
بوقچی به عنوان یکی سریال فوتبالی همچون تعداد زیادی از نمونههای مشابه خود داستان شخصیتی را روایت میکند که جوانی و زندگی خود را فدای فوتبال کرده است و ابتدا در قامت بازیکن و در ادامه به عنوان بوقچی روی سکوها و مربی یک تیم محلی (چیت دانه) بهار دشت ارتباط خود با فوتبال را همچنان حفظ کرده است.
ترکیب کمدی و فوتبال در یک اثر تلویزیونی
بهرام مستوفی همان گونه که خود اشاره میکند حتی از بدو تولد و دوران نوزادی(!) همراه توپ و شوت و گل بوده و فوتبال در کنار همسرش عشق اول و آخر اوست. با این حال این عشق یک طرفه بوده و حالا که پا به سن گذاشته است فوتبال هیچ آوردهای برایش به ارمغان نیاورده است در چنین شرایطی است که احیای کارخانه ورشکسته چیت دانه و تیم فوتبال وابسته به آن، بهانهای برای رجوع او به آرزوها وآرمانهای دوران جوانی میشود.
این درونمایه دیرآشنا در فیلمهای ورزشی هسته اصلی بوقچی است که در بستر یک طنز اجتماعی به روابط بین بهرام بوقچی با خانواده و اطرافیانش میپردازد. اگرچه فضاسازی سریال با محتوای آن همخوانی دارد و از انرژی و رنگ آمیزی خوبی برخوردار است با این حال، برخی کاربران در شبکههای اجتماعی از کیفیت کارگردانی انتقاد و آن را در سطح پایینی ارزیابی کردهاند. به نظر میرسد ریتم سریال در برخی صحنهها کند است و برخی موقعیتهای کمدی به اندازه کافی تأثیرگذار نیستند.
از سوی دیگر شاید اگر محبوبیت تیم ملی فوتبال ایران و فضای فوتبالی جامعه چیزی شبیه به سال ۷۶ بود مخاطبان بیشتر و پیگیری تری پای این سریال می نشستند.
با این حال با توجه به خلأ سریالهای فوتبالی در تولیدات تلویزیونی ایران و جذابیت و حساسیت موضوعاتی مانند وجود فساد و مناسبات غیرقانونی در فوتبال و مشکلات اقتصادی (بسته شدن کارخانهها و بیکاری کارگران) این سریال ظرفیت جذب مخاطبان گسترده را داشته باشد. ضمن این که نفس پرداختن به موضوع فوتبال و ایجاد فضای متنوع و متفاوت برای مخاطبان تلویزیون را نیز میتوان از نکات قوت این مجموعه دانست.
با این حال «بوقچی» میتواند با تعمیق بیشتر در شخصیتپردازی، بهبود ریتم، فیلمنامهای قوام یافتهتر و طنزی جذابتر هویتی مستقل پیدا و در فصلهای بعدی نیز ادامه پیدا کند.
انتهای پیام/