چرا باید غنی‌سازی برای ایران حفظ شود؟

چرا باید غنی‌سازی برای ایران حفظ شود؟
اهمیت تداوم غنی‌سازی اورانیوم به‌عنوان یک حق مسلم، نه‌تنها از منظر فناوری و امنیت ملی، بلکه به عنوان لازمه‌ای استراتژیک برای تضمین آینده علمی، اقتصادی و جایگاه بین‌المللی ایران بیش از هر زمان دیگری نمایان است؛ حقی که بی‌اعتنایی به آن، کشور را در برابر تهدید وابستگی و عقب‌ماندگی راهبردی قرار خواهد داد.

به گزارش خبرگزاری آنا، در سال‌های اخیر، موضوع برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی و به‌ویژه غنی‌سازی اورانیوم، به یکی از مهم‌ترین محور‌های چالش و گفت‌و‌گو میان ایران و قدرت‌های جهانی بدل شده است. اما برای تحلیل واقع‌بینانه و مستدل جایگاه و اهمیت غنی‌سازی، باید از زوایای علمی، فنی، انرژی، حقوقی، راهبردی، اقتصادی، تاریخی و حتی جامعه‌شناختی به مسئله نگریست و فارغ از رویکرد‌های احساسی یا شعارگونه، واقعیات ملموس و الزامات کشور را بررسی کرد.

چرا غرب به دنبال تعلیق غنی‌سازی در ایران است؟

غنی‌سازی اورانیوم، به معنای افزایش درصد ایزوتوپ ۲۳۵ اورانیوم برای مصارف خاص، فناوری‌ای است که عمدتا مقصد اصلی آن کاربرد در نیروگاه‌های برق هسته‌ای، درمان‌های پزشکی، پژوهش‌های علمی و نیز مصارف صنعتی است. بخش مهم‌تر ماجرا اینجاست که در دنیای امروز، غنی‌سازی اورانیوم یک فناوری مرزدار میان کشور‌هایی است که نقش‌آفرین در حوزه انرژی و فناوری‌های سطح بالا هستند و کشور‌هایی که عمدتا مصرف‌کننده و وابسته باقی می‌مانند. تمرکز سنگین طرف غربی بر اعمال محدودیت بر این فناوری، دقیقا به دلیل درک عمیق آنها از قدرت و جایگاه استراتژیک این دانش برای ملت‌هایی همچون ایران است.

اهمیت غنی‌سازی برای ایران پیش از هر چیز، ریشه در مقتضیات ملی و شرایط جغرافیایی-اقتصادی کشور دارد. ایران با جمعیتی جوان، روند رشد شهرنشینی و مصرف انرژی رو به افزایش، ناگزیر است برای تأمین پایدار انرژی به گزینه‌های متنوع بیندیشد. ریسک‌پذیری بالای اقتصاد تک‌محصولی نفتی، کاهش تدریجی ذخایر فسیلی، بحران‌های زیست‌محیطی ناشی از سوخت‌های فسیلی و مسئله امنیت انرژی، همگی عواملی هستند که ایران را به سمت توسعه انرژی‌های جایگزین سوق داده است و انرژی هسته‌ای، به‌ویژه در شکل بومی و مستقل آن، یک انتخاب منطقی و آینده‌نگرانه است.

دستیابی به چرخه کامل سوخت هسته‌ای، و غنی‌سازی بخش حیاتی آن، ایران را قادر می‌سازد تا در افق میان‌مدت و بلندمدت، نه تنها نیاز‌های برق هسته‌ای فعلی (نمونه بارز آن نیروگاه بوشهر) بلکه طرح‌های توسعه‌ای جدید خود را مدیریت کند. در این خصوص تجربه همکاری با دیگر کشورها، به‌خصوص روسیه در ساخت نیروگاه بوشهر، نشان داد که اتکای صرف بر دیگران نه تنها پایدار و قابل‌اطمینان نیست، بلکه چالش‌های حقوقی و سیاسی فراوانی نیز در پی دارد. ایران تنها زمانی می‌تواند خود را یک کشور هسته‌ای مسئول و مدرن بداند که چرخه سوخت را به شکل مستقل در داخل کشور کامل کند.

پذیرش توقف غنی‌سازی پذیرش حاشیه نشینی بین‌المللی است

یکی از محور‌های اصلی چالش غرب با غنی‌سازی در ایران، نگرانی از احتمال انحراف برنامه ایران به سمت نظامی است. در مناسبات دیپلماتیک و رسانه‌ای، همواره شاهد ادعا‌هایی درباره برنامه مخفیانه تسلیحات هسته‌ای بوده‌ایم؛ حال آنکه تمامی نهاد‌های صلاحیت‌دار بین‌المللی، از جمله آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، بار‌ها این موضوع را رد کرده یا فاقد دلایل متقن برای ادعا‌های غربی‌ها بوده‌اند. ایران بار‌ها آمادگی خود را برای نظارت‌های دقیق، اجرای پروتکل الحاقی و حتی اعتمادسازی‌های فراتر از معاهدات بین‌المللی ابراز داشته است، اما کشور‌های تحریم‌کننده، همواره با استاندارد‌های دوگانه از موضوع غنی‌سازی برای ایران استفاده ابزاری کرده‌اند.

غنی‌سازی هم‌زمان، یک نقطه قوت راهبردی برای کشور ما محسوب می‌شود. ایران در عرصه بین‌المللی و در نقش‌آفرینی منطقه‌ای، می‌تواند از این توانمندی به عنوان وزنه‌ای جهت حفظ موازنه قوا بهره گیرد. جهانی که در آن کشور‌هایی نظیر هند، پاکستان، کره جنوبی، ژاپن و حتی برخی کشور‌های اروپایی از فناوری غنی‌سازی بهره‌مندند، هیچ استدلالی نمی‌تواند ایران را از این حق مشروع محروم کند. در واقع، پذیرش اینکه ایران نباید غنی‌سازی داشته باشد، به معنای پذیرش حاشیه نشینی و نادیده گرفتن قابلیت‌های دانشمندان و زیرساخت‌های علمی فنی کشور است.

از منظر اقتصادی، غنی‌سازی فرصت‌های قابل ملاحظه‌ای برای اشتغال، کارآفرینی، گردش سرمایه، ارتقای فناوری‌های وابسته و تقویت زیرساخت‌های صنعتی فراهم آورده است. صد‌ها نیروی نخبه ایرانی که در تاسیسات نطنز و فردو فعالند، در کنار توسعه سامانه‌های امنیتی، برق، مکانیک و فناوری‌های پیشرفته، طبقه جدیدی از متخصصان را تربیت کرده و موجب پویایی محیط دانشگاهی و پژوهشی شده‌اند. این حجم از سرمایه‌گذاری علمی و انسانی به آسانی قابل چشم‌پوشی یا تعطیلی نیست و تلاش غرب برای فشار بر توقف این صنعت، در حقیقت تلاشی است برای جلوگیری از تحقق جهش فناورانه در ایران.

از نگاه حقوق بین‌الملل نیز، ان‌پی‌تی یا همان معاهده منع گسترش تسلیحات هسته‌ای، حق غنی‌سازی را برای اعضا قائل شده است. ایران عضو این معاهده است و بار‌ها به صراحت اعلام کرده برنامه هسته‌ای‌اش صرفا برای مقاصد صلح‌آمیز است. حال آنکه طرف‌های غربی، با تفسیر به رأی و رفتار تبعیض‌آمیز، تلاش می‌کنند مسیر بهره‌برداری ایران از این حق را مسدود سازند؛ موضوعی که نه‌تنها مشروعیت جهانی ندارد، بلکه گواهی است بر تلاش آنها برای حفظ انحصار هسته‌ای در سطح بین‌الملل.

چرا غنی‌سازی برای ایران باید حفظ شود؟

بررسی تاریخچه مذاکرات هسته‌ای موید ضرورت تکیه بر توان داخلی

تجربه توافق موقت سعدآباد، تعلیق داوطلبانه غنی‌سازی در دهه هشتاد و نهایتا برجام، همگی نشان داد مادامی که ایران مسلط به فناوری بومی باشد، اهرم چانه‌زنی در عرصه دیپلماسی را حفظ خواهد کرد و هرگاه با اعتماد به وعده‌های غربی به تعلیق یا توقف اقدامات حیاتی دست زده، عملا با کارشکنی و زیاده‌خواهی طرف مقابل مواجه شده است. اتفاقی که در خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام و اعمال موج جدید تحریم‌ها، بار دیگر به‌شدت خود را نشان داد.

البته ایران به خوبی از فرصت‌های همکاری سازنده و دیپلماسی باز استقبال می‌کند. اما تاکید همیشگی تیم مذاکره‌کننده ایرانی طی سالیان اخیر این بوده که هرگونه توافق، نه باید زمینه حذف یا انتقال فناوری به خارج از ایران را فراهم آورد، و نه مانع رشد و بالندگی فنی-علمی نسل‌های آتی شود. چنین رویکردی فقط می‌تواند اهداف عالی توسعه را با تأمین الزامات امنیت ملی و منافع استراتژیک، همگرا سازد.

غنی‌سازی پیش‌نیاز صنایع ایران در سال‌های آتی است

در زمینه تامین نیاز‌های پزشکی، درمان‌های پیشرفته نظیر پرتودرمانی و تولید رادیوداروها، متکی بودن به واردات یا کمک کشور‌های بیگانه، نه عقلانی است و نه با شأن ملی ایران هم‌خوانی دارد. تحریم‌های ظالمانه طی سالیان اخیر بار‌ها دسترسی بیماران ایرانی به داروی حیاتی را تهدید کرده و چنانچه ایران توان غنی‌سازی و تولید سوخت را نداشت، اکنون با بحرانی طولانی‌مدت در حوزه سلامت مواجه بودیم. غنی‌سازی مستقل، ابزار حیاتی برای بقای ملی در حوزه بهداشت و سلامت است.

در بُعد امنیتی-راهبردی، توان غنی‌سازی علمی ایران بار‌ها در بزنگاه‌های بحرانی به کار آمده است. حضور دانشمندان ایرانی در عرصه فناوری‌های نو، و خلق راه‌حل‌های بومی برای عبور از موانع و تحریم‌ها، تنها زاییده محیط پویای صنعت هسته‌ای کشور است. چنانچه غنی‌سازی به‌طور ساختاری حذف یا محدود می‌شد، ایران به تدریج از قطار تحولات علمی جهان جا می‌ماند و کل اکوسیستم نوآوری خود را از دست می‌داد.

مسأله بعدی، وجه اعتمادسازی‌های بین‌المللی است. ایران بار‌ها با پذیرش بازرسی‌های گسترده، همکاری سازنده با آژانس انرژی اتمی، فراهم آوردن امکان نصب دوربین و ارسال داده‌ها به وین، حسن نیت خود را به اثبات رسانده و تاکنون هیچ مدرک مستدلی دال بر انحراف برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ارائه نشده است. تاکید مکرر بر شفافیت و مسئولیت‌پذیری، عملا استدلال‌های کشور‌های مخالف را تضعیف می‌کند. اما باید توجه داشت که اعتمادسازی نباید به معنای از دست دادن اهرم‌های قدرت داخلی و استقلال فنی باشد، بلکه همواره باید در چارچوب سیاست‌های کلان حفظ عزت و مصلحت ملی تنظیم گردد.

آیا ورود به هزینه‌های هنگفت صنعت هسته‌ای، توجیه اقتصادی یا اجتماعی دارد؟

پاسخ را باید در مقایسه میان بودجه‌های سرمایه‌گذاری شده در زیرساخت‌های غنی‌سازی و منافع استراتژیک، فناورانه و انسانی آن جست‌و‌جو کرد. اگر امروز غنی‌سازی نداشتیم، میلیارد‌ها دلار صرف واردات سوخت، وابستگی مطلق به قرارداد‌های خارجی، و در نهایت از دست دادن صد‌ها نخبۀ ایرانی به سبب مهاجرت می‌شد. این منافع نامشهود که به منزلۀ امنیت شغلی، امیدبه‌آینده و رشد دانشگاه‌ها تجسم یافته، فراتر از صرف محاسبات مالی زودگذراست.

در بعد سیاست خارجی، توان غنی‌سازی و ایستادگی بر حقوق مشروع، ایران را بدل به بازیگری موثر در معادلات منطقه‌ای و حتی مذاکرات فرامنطقه‌ای کرده است. اگر ایران به عنوان یک کشور مستقل، از رسیدن به فناوری غنی‌سازی منع می‌شد، سیگنال ضعف و عدول از منافع ملی به منطقه و جهان مخابره می‌شد و این می‌توانست موجی از فشار‌های گسترده‌تر سیاسی و حتی امنیتی را علیه کشور ایجاد کند. در جهانی که رژیم صهیونیستی و قدرت‌های بزرگ صد‌ها کلاهک هسته‌ای در اختیار دارند، اما هیچ نشانی از اراده برای حذف آنها مشاهده نمی‌شود، مخالفت با غنی‌سازی بومی ایران نوعی استاندارد دوگانه و مصداق بی‌عدالتی آشکار است.

غنی‌سازی، وجه هویت‌یابنده و نماد اقتدار فناورانه ایران نیز محسوب می‌شود. سرمایه‌گذاری عظیم انسانی و مادی که نسل جدید دانشمندان و مهندسان ایرانی را تربیت کرده، حالا به نقطه‌ای رسیده که حتی حذف فیزیکی برخی چهره‌های شاخص یا تهدید و تحریم گسترده نیز نتوانسته شتاب پیشرفت را مهار کند. فرهنگ مقاومت و امید به آینده‌ای روشن بر پایه استقلال علمی، محصول مستقیم پرورش این صنعت در کشور است.

بدون شک، موفقیت در مذاکرات پیش‌رو و هرگونه توافق احتمالی، باید بر اصل تداوم غنی‌سازی داخلی استوار باشد. ایران می‌تواند با پذیرش همکاری‌های نظارتی و فنی منطقی، به کنترل و تضمین صلح‌آمیز بودن برنامه خود ادامه دهد، اما هرگز نباید حاضر به واگذاری این ظرفیت حیاتی به کنسرسیوم‌هایی با ترکیب و مدیریت نامتعادل باشد که امکان سوء استفاده سیاسی را علیه ایران در آینده ایجاد کند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب