۶۵سالگی یک اتفاق هنری در میدان فردوسی/ مجسمهای که از پایتخت به زادگاه حکیم توس رفت

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، ۶۵ سال پیش در چنین روزی (۱۷ خرداد ۱۳۳۸) از تندیس برنزی حکیم ابوالقاسم فردوسی در میدان فردوسی تهران رونمایی شد؛ این تندیس که حکیم توس را ایستاده و با دستی بر افراشته بر آسمان و شاهنامهای در بغل نشان میداد از جنس برنز بوده و توسط «غلامرضا رحیمزاده ارژنگ» (۱۲۷۹-۱۳۳۹ ش) و با همکاری پسرخالهاش حسن ارژنگ (۱۴۰۱-۱۳۰۰ ش) طراحی و اجرا شده بود. اما این اثر هنری خیلی زود به زادگاه سراینده شاهنامه رفت و تندیس زیبای دیگری جایگزین آن شد.
فردوسی؛ یادآور هویت ملی و فرهنگ ایران زمین
حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعری که با شاهنامهاش حماسههای ایران باستان را جاودانه کرد، بیش از هزار سال پیش در توس چشم به جهان گشود و با خلق اثری بینظیر، نام ایران را در تاریخ ادبیات جهان حک کرد. شاهنامه نهفقط یک کتاب، بلکه گنجینهای از اسطورهها، ارزشها و هویت ایرانی و دینی است که نسلها را به هم پیوند داده است. فردوسی نماد غرور و هویت ملی بود، و میدان فردوسی، بهعنوان یکی از گرههای اصلی شهر، بهترین مکان برای نمایش این غرور بود.
فردوسی نهتنها در ایران، بلکه در جهان نیز مورد احترام است. تندیسهایی از او در شهرهایی مانند رم، پاریس، تاجیکستان و آلمان نصب شدهاند که نشاندهنده تأثیر جهانی شاهنامه است. تندیس میدان فردوسی تهران، با طراحی منحصربهفرد و داستان زال، پیامی جهانی از استقامت و فرهنگ را منتقل میکند.
میدان فردوسی، به عنوان یکی از میادین مرکزی پایتخت در تقاطع خیابانهای انقلاب، سپهبد قرنی و خیابان فردوسی قرار دارد، از همان دوران پهلوی اول بهعنوان یکی از میدانهای کلیدی تهران شناخته میشد.
این میدان، که در دوره ناصرالدینشاه قاجار با گسترش شهر از حصارهای صفوی شکل گرفت، از ابتدا محلی برای تجمعات فرهنگی و سیاسی بود. اما تا پیش از سال ۱۳۳۸، این میدان هنوز هویت کامل خود را نیافته بود. نصب تندیس فردوسی، که به سفارش «انجمن آثار ملی ایران» ساخته شده بود، نهتنها به این میدان هویت بخشید، بلکه آن را به یکی از نمادهای فرهنگی پایتخت تبدیل کرد.
آن گونه که در گزارش صفحه ۱۵ روزنامه اطلاعات به شماره ۹۹۳۱ در تاریخ دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۳۸ آمده، تندیس برنزی ساخته دست استاد ارژنگ که ارتفاع آن سه و نیم متر عرض آن ۱۲۰ سانتی متر بود با ۵ تن وزن بر روی پایهای سنگی به ارتفاع ۸ متر نصب شد.
اما عمر حضور این تندیس در میدان فردوسی تهران تنها ۱۲ سال بود. در پنجم مهر سال ۱۳۵۰ تندیس فعلی فردوسی ساخته استاد ابوالحسن صدیقی جایگزین مجسمه قبلی شد. تندیس برنزی رحیمزاده ارژنگ هم به میدان فردوسی مشهد منتقل شد که تاکنون نیز پابرجاست.
مجسمه برنزی که از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۰ در میدان فردوسی تهران بود و پس از آن به میدان فردوسی مشهد منتقل شد
داستان ساخت ۳ تندیس برای فردوسی بزگ
پیش از نصب تندیس کنونی میدان فردوسی، دو تلاش دیگر برای ساخت تندیس ابوالقاسم فردوسی و نصب آن در این میدان رقم خورده است. نخستین مجسمه از این شاعر بزرگ پارسیگوی، در سال ۱۳۱۳ و به همت جمعی از دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه توسط یک استاد مجسمهساز فرانسوی به نام «لورنزی» ساخته شد.
در این سال قرار بود یک کنگره بینالمللی برای بزرگداشت فردوسی در تهران برگزار شود. از ماهها قبل تعدادی از دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه در تدارک شدند تا در این کنگره حضوری پررنگ داشته باشند. با همفکری آنها قرار شد که کمکهای مالی دانشجویان برای ساخت و ارسال مجسمهای از حکیم ابوالقاسم فردوسی جمع آوری شود.
سرانجام به همت ۴۱۰ دانشجوی ایرانی مقیم فرانسه ۱۵ هزار فرانک جمع شد که در این میان هر دانشجو مبلغی متوسط ۲۰ تا ۱۰۰ فرانک را برای ساخت این مجسمه جمعآوری کردند تا دستمزد بالای این مجسهساز فرانسوی تأمین شود. این مجسمه در محوطه باغ موزه نگارستان واقع در میدان بهارستان قرار دارد.
دومین مجسمه فردوسی که در ایران نصب شد، قدمتی بیش از مجسمه اول داشت که به علت وقوع جنگ جهانی دوم نصب آن با تأخیر در سال ۱۳۲۳ هجری شمسی انجام شد.
اولین تندیس نصب شده از شاعر شاهنامه در میدان فردوسی تهران (۱۳۳۷-۱۳۲۳)
در سال ۱۳۰۵ تعدادی از پارسیزبانان ساکن هند ساخت تندیسی از فردوسی را به یک مجسمهساز هندی سفارش میدهند.ساخت این مجسمه که فردوسی را به صورت نشسته نشان میداد به وزن دو و نیم کیلوگرم و ارتفاع بیش از ۲ متر در سال ۱۳۱۹ به پایان میرسد. اما وقوع جنگ جهانی و صادر نشدن پروانه ترخیص آن از هند به ایران، نصب مجسمه را به تأخیر میاندازد.
در ۱۰ بهمن ۱۳۲۲ کلنگ بنای پایه مجسمه زده میشود و سرانجام با کمک انجمن روابط فرهنگی ایران و هند دومین تندیس حکیم فردوسی روز ۱۰ بهمن ۱۳۲۳ در محلی که از آن زمان به بعد نام میدان فردوسی تهران را میگیرد، نصب میشود. این مجسمه در سال ۱۳۳۷ به محوطه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منتقل شد.
اثری که با دستان استاد صدیقی جاودانه شد
تندیس فعلی میدان فردوسی تهران با طراحی و نظارت استاد ابوالحسن صدیقی در مهرماه سال ۱۳۵۰ در این میدان مشهور پایتخت نصب شد.
ابوالحسن صدیقی (۱۳۷۴-۱۲۷۶ شمسی)، که از او بهعنوان «میکلآنژ شرق» یاد میشود، یکی از برجستهترین مجسمهسازان ایران بود. او که شاگرد کمالالملک، نقاش بزرگ ایرانی، بود، با تسلط بر هنر مجسمهسازی و درک عمیقی از فرهنگ ایرانی، مأموریت یافت تا تندیسی خلق کند که شایسته نام فردوسی باشد.
صدیقی به سفارش انجمن آثار ملی، کار ساخت این تندیس را آغاز کرد. او برای این اثر از سنگ مرمر کارارا، یکی از مرغوبترین سنگهای جهان که از معادن ایتالیا استخراج میشود، استفاده کرد. این انتخاب نهتنها به دلیل زیبایی و دوام سنگ بود، بلکه پیامی از پیوند فرهنگ ایران و هنر جهانی را نیز به همراه داشت.
تندیس فردوسی، با ارتفاع بیش از سه متر، شاعر بزرگ را در حالتی ایستاده و باوقار به تصویر میکشد که کتاب شاهنامه را در دست دارد. اما آنچه این تندیس را متمایز میکند، حضور پیکر کودکی در پایه آن است. این کودک، یادآور «زال» پدر رستم دستان و از شخصیتهای اصلی شاهنامه است که در کوه قاف پرورش یافت و نمادی از استقامت و رهایی است.
پایه تندیس نیز از تختهسنگی بزرگ از کوه الوند همدان ساخته شده که بهصورت نتراشیده، نمادی از طبیعت بکر و استواری کوه قاف را تداعی میکند. ساخت این تندیس یک سال به طول انجامید و صدیقی، که در آن زمان در ایتالیا به سر میبرد، کار نصب آن را به فرزندش فریدون سپرد. فریدون صدیقی بعدها در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ این تندیس را مرمت کرد تا از فرسایش آن جلوگیری شود. این اثر نهتنها یک شاهکار هنری، بلکه نشانهای از عشق و تعهد یک خانواده به هنر و فرهنگ ایران بود.
فریدون صدیقی که خود نیز از مجسمهسازان بهنام و توانمند کشور به حساب میآید در این باره میگوید: در قسمت پایین این مجسمه، پیکر کودک «زال» تصویر شده و آن طور که در شاهنامه آمده «زال» به روی کوه قاف بزرگ شده بود که بر همین اساس من که از سوی پدرم مأمور نصب مجسمه بودم، تخته سنگی را با ۵۹ تن وزن از کوه الوند واقع در استان همدان با کمک مسئولان جابه جا و به تهران منتقل کردم و این مجسمه روی این قطعه سنگ نتراشیده نصب شد. در حال حاضر این مجسمه با وجود ۲ بار مرمت در سالهای ۸۴ و ۸۸ در معرض عوامل فرسایشی و تخریب است و باید با انتقال این مجسمه به موزه و ساخت بدل آن به فکر نجات آن بود»
در سالهای اخیر، این تندیس خاطرهساز با حاشیههایی روبهرو بوده است. در سال ۱۴۰۱، گزارشهایی درباره دو رنگ شدن تندیس پس از شستوشوی ناقص منتشر شد. سوده نجفی، رئیس کمیته سلامت شورای شهر تهران، این اتفاق را "غیرقابلقبول" خواند و خواستار مرمت فوری آن شد. اما معاون فرهنگی سازمان زیباسازی تهران ادعا کرد که این دو رنگی از سال ۱۳۸۸ وجود داشته و نتیجه شستوشوی نادرست نیست.
با وجود چالشهایی مانند فرسایش و آسیبهای احتمالی، تلاشهایی برای حفظ این تندیس در جریان است. پیشنهادهایی برای انتقال تندیس اصلی به موزه و نصب یک نسخه بدل مطرح شده، اما عشق مردم به این اثر نشان میدهد که جایگاه آن در قلب تهران تغییرناپذیر است.
تندیس فردوسی در میدان تهران تنها یک اثر هنری نیست، بلکه نمادی از هویت و غرور ملی است. این تندیس، که در یکی از شلوغترین نقاط پایتخت قرار دارد، هر روز به هزاران رهگذر یادآوری میکند که فرهنگ پارسی ریشهای عمیق در تاریخ این سرزمین دارد.
این تندیس، داستانی از هنر، فرهنگ و هویت ایرانی را روایت میکند. با هر نگاه به این اثر، داستانهای «شاهنامه» در خاطره جمعی مخاطبان زنده میشود؛ گویی که حکیم فرزانه توس گویی همچنان در میان ماست و قصههای حماسیاش را زمزمه میکند. این تندیس نهتنها به میدان فردوسی هویت بخشیده، بلکه به کل ایران یادآوری میکند که ریشههایش در خاک حماسه و ادب استوار است.
انتهای پیام/