۲۷/ خرداد /۱۴۰۴

عارف و سیاست حذف خبرنگاران؛ خاموشی صدای رسانه زیر سایه معاون اول

عارف و سیاست حذف خبرنگاران؛ خاموشی صدای رسانه زیر سایه معاون اول
تصمیم عجیب و تکرارشونده حذف خبرنگاران تخصصی از مراسم‌ها و جلسات، آن هم به دستور و ترجیح محمدرضا عارف معاون اول رئیس‌جمهور، نه‌تنها رسانه‌ها را به حاشیه برده بلکه عملاً نقدپذیری و شفافیت را تهدید می‌کند؛ رویکردی که امروز برای روابط عمومی وزارت علوم تبدیل به عرف شده و فردا می‌تواند مرزهای نقد و مطالبه‌گری در سایر حوزه‌ها را هم درنوردد.

به گزارش خبرگزاری آنا، چند هفته پیش از یکی از مسئولان روابط عمومی وزارت علوم جمله‌ای شنیده شد که شاید تا همین چند سال قبل عجیب به نظر می‌رسید، اما حالا دیگر بخشی از عادات تصمیم‌گیرندگان دولتی شده است، چون در برنامه‌هایی که آقای عارف نیز حضور دارند، خبرنگاران نمی‌توانند شرکت کنند. این جمله‌ای ساده، اما حامل پیامی آزاردهنده است و بدین ترتیب حضور خبرنگاران برای بعضی‌ها نه امتیاز که یک تهدید است. این تصمیم این‌قدر تکرار شده که حتی دیگر صدای برخی از اهالی رسانه هم درنمی‌آید. انگار مقاومت رسانه‌ای‌ها به شنیدن این جنس محدودیت‌ها، به تدریج جای خود را به نوعی پذیرش تلخ داده است.

سکوت و زمزمه‌های بی‌فایده

حتی خبرنگاران حوزه آموزش عالی و علم، که زمانی در خط اول نقد، پرسش‌گری و روایت‌گری سیاست‌های دانشگاهی بودند، معمولاً کارشان به زمزمه‌های گاه‌گاهی در جمع‌های کوچک رسیده است. هر بار که خبر تازه‌ای از برگزاری برنامه‌ای بدون حضور اصحاب رسانه می‌رسد، شاید ده دقیقه بحث، چند آه و تاسف، و بعد باز هم روزمرگی‌های پوشش خبری در بخش‌های مجاز. نتیجه؟ هیچ اتفاقی نمی‌افتد. فقط عادت می‌کنیم به کنار گذاشته شدن.

صورت مسئله ساده است: وقتی مراسم مهم و بین‌المللی مثل اجلاس وزرای علوم کشور‌های عضو OIC-۱۵ برگزار می‌شود، دوربین‌ها و قلم‌ها فقط حق دارند در زمان و مکانی حضور داشته باشند که شخصیت‌های دولتی دوست داشته باشند. همین که نوبت به نخستین سخنرانی با حضور معاون اول رئیس جمهور می‌رسد، ناگهان خبرنگاران «مازاد» اعلام می‌شوند و باید بیرون منتظر بمانند تا مقام عالی با خودرو محل را ترک کند؛ تازه بعد از عبور ایشان خبرنگاران می‌توانند قدم به برنامه بگذارند و گزارش بنویسند؛ آن هم از لحظاتی که دیگر هیجان و خبر اصلی گذشته است.

اما این وضعیت، تازه‌ترین اتفاق نیست؛ با روی کار آمدن دولت جدید و سپرده شدن پست معاون اولی به محمدرضا عارف، ده‌ها مراسم، افتتاح، نکوداشت و رویداد علمی را داشته‌ایم که در هیچ‌کدام خبرنگاران تخصصی حوزه علم و آموزش عالی اجازه حضور پیدا نکرده‌اند. دیگر حتی به خبرنگاران سیاسی هم اعتماد نمی‌شود و گزارش سخنرانی‌ها به‌صورت آماده و پالایش‌شده از سوی تیم رسانه‌ای آقای معاون اول، بی‌واسطه به دست خبرگزاری‌ها می‌رسد. روایت‌ها آن‌گونه که مسئولان علاقه دارند شکل می‌گیرد، بدون آنکه پرسشی چالش‌برانگیز فضا را ملتهب کند یا حتی حاشیه‌ای به داستان اصلی اضافه شود.

سابقه یک رفتار: از بهانه تا عذرخواهی بی‌تاثیر

اگر روزی تعطیلی دروازه‌های رسانه به سرچشمه نقد‌ها تبدیل می‌شد و برخی ژستی بابت آن به خود می‌گرفتند، حالا دیگر کسی حتی به دشمنی با رسانه متهم نمی‌شود. نخستین‌بار که برخورد با خبرنگاران و حذف آنها با حضور عارف سر و صدایی به پا کرد، مراسم معارفه وزیر ارتباطات دولت چهاردهم بود. چهار ساعت مانده به مراسم به خبرنگاران اطلاع دادند حضورشان ممکن نیست؛ اعتراض‌ها در فضای مجازی پخش شد و چند روز بعد عارف در مصاحبه‌ای وعده رسیدگی و حتی عذرخواهی داد. اما چه شد؟ هیچ. همان مسیر ادامه یافت، فقط این بار با عادی‌سازی بیشتر.

بعد از آن هم مراسم‌هایی مثل روز جهانی ارتباطات و نکوداشت اعضای هیئت علمی، بی‌خبرنگار و بی‌خطر برگزار شد. عارف که از سابقه دانشگاهی او انتظار سعه صدر و تحمل نقد می‌رفت، ترجیح داد با «خط قرمز تازه» از خبرنگاران تخصصی فاصله بگیرد. نه‌تنها هیچ‌کس پاسخگو نشد، که حالا حتی کسی پرسش هم نمی‌کند.

امنیت یا امیال شخصی؟

پاسخ روابط عمومی‌ها به این انتقاد‌ها معمولاً تکراری است؛ امنیت کشور، حساسیت برنامه، حضور سران قوا! اما حافظه جمعی خبرنگاران ایران پر است از روز‌هایی که حتی در مراسم با حضور رئیس‌جمهور هم چنین مسائلی پیش نمی‌آمد؛ نهایتا گوشی‌های تلفن را می‌گرفتند، اما جای خبرنگار محفوظ بود. آنچه امروز رخ می‌دهد محصول نگرانی‌های امنیتی نیست؛ این ذهنیت که حضور خبرنگار، مزاحم آرامش برنامه‌های رسمی است، راه خود را به لایه‌های بالایی تصمیم‌گیری باز کرده و رسمیت یافته است. بدعتی که اگر مهار نشود، ممکن است به سایر حوزه‌ها و مدیران هم سرایت کند.

صورت مسئله از آنجا خطرناک‌تر می‌شود که این سیاست بستن در‌ها به روزنامه‌نگاران، نه به هدایت و خواست نهادی امنیتی یا دستورالعمل خاص، بلکه ظاهراً خواست شخصی معاون اول است. دایره شمول این ممنوعیت از خبرنگاران تخصصی، به تدریج به کل خبرنگاران رسمی هم نفوذ می‌کند و صرفاً رضایت خاطر و رغبت تیم رسانه‌ای است که تعیین می‌کند چه کسی می‌تواند مجوز ورود بگیرد یا نگیرد. اینجا دیگر از شفافیت خبری نیست، فقط صحنه‌ای است با نقش‌هایی از پیش تعیین‌شده و متن‌هایی که باید عیناً بازتاب داده شوند.

پرونده‌های بی‌خبرنگار: آینده دانشگاه بی‌صدا

برگزاری رویداد، جشن و بزرگداشت بدون خبرنگاران، پایه‌گذار عُرفی شده که همه بازیگران آن، اسیر مصلحت‌اندیشی‌های رسمی شده‌اند. درحالی‌که مراسم‌هایی مثل نکوداشت اعضای هیئت علمی یا نشست‌های سیاست‌گذاری پژوهشی، فرصتی طلایی برای طرح پرسش‌های جدی درباره آینده علم در کشور بود، امروز چنین برنامه‌هایی صرفاً به کارناوال تشریفاتی بی‌روح بدل شده و تنها فرصت دیده شدن و نقد از میان رفته است. حذف خبرنگار یعنی خاموشی صدای بخشی زنده و رو به انتقاد از جامعه؛ صدایی که لازم است تا سیاست‌گذار مجبور باشد پاسخگو بماند و از مسیر سوال و نقد و حتی جنجال به شفافیت روی بیاورد.

چرا این اتفاق برای جامعه دانشگاهی زنگ خطر است؟ چون همان ناظران و کارشناسانی که با مطالعه تخصصی برنامه‌ها را نقد و تجویز راه‌حل می‌کردند، حالا دیگر صنفی بی‌قدرت‌اند که راهی به مراسم مهم ندارند و سهمشان شده بازنویسی متن‌هایی که تیم روابط عمومی می‌نویسد. این یعنی پایان واقعی فضای نقد و شروع دورانی جدید: عصر روایت‌بینی و روایت‌سازی.

کم‌رنگ شدن نقش خبرنگار و تضعیف رسانه

روزی که خبرنگاران دیگر به مراسم آموزش عالی دعوت نشوند، سیاست‌مدارانی مثل محمدرضا عارف، تصویری سترون و بی‌حاشیه از خود می‌سازند، اما دستاورد بلندمدت این رویکرد مطلقاً به زیان دانشگاه، سیاست‌گذار و حتی دولت خواهد بود. در حالی که جامعه رسانه‌ای رسمی کشور همین حالا با هجمه بی‌وقفه شبکه‌های اجتماعی، بلاگر‌ها و رسانه‌های برون‌مرزی روبه‌رو است، هر گامی در حذف، تضعیف یا کنترل روایت خبرنگاران از رویداد‌های رسمی فقط به مشروعیت‌زدایی هر چه بیشتر از رسانه‌ها و تضعیف جایگاه آنها در تقابل با اخبار تحریف‌شده می‌انجامد.

آنچه امروز به طور مدام توسط نهاد‌های رسمی روبه خبرنگار نشان داده می‌شود، این پیام پنهان را دارد که «شما مزاحمید، روایت ما کامل‌تر و بی‌خطرتر است». این درست نقطه مقابل همان چیزی است که سال‌ها دانشگاهیان ایران – از جمله خود عارف در مقام استاد دانشگاه – درباره ضرورت نقد، آزاداندیشی و شفافیت گفته‌اند. اما حالا در تقابل با خبرنگار، شجاعت جای خود را به بیم داده است. بیم از نقد، از حاشیه، از طرح پرسش‌های متفاوت و حتی جنجال کنترل‌نشده.

عارف و تناقض میان گفتار و کردار

هیچ‌کس سابقه و جایگاه علمی عارف را انکار نمی‌کند؛ اما رفتار سال‌های اخیر او، چرخشی آشکار و نگران‌کننده نسبت به ادعا‌های پیشین است. کسی که روزی ادعای لیبرالیسم علمی و فضای باز رسانه‌ای داشت، امروز خود نقطه مرکزی سیاست حذف خبرنگاران شده. این تناقض، پیام ناگواری به بدنه دانشگاه و جوانان علاقه‌مند به فضای انتقادی مخابره می‌کند: اگر کسانی که پرچمدار نقد و شفافیت بوده‌اند، امروز به حذف مخالفان و پرسش‌گران عادت کنند، امیدی به بهبود و باز شدن فضا برای اهل نقد و اصلاح نخواهد ماند.

چه کسی مسئول است؟

شاید برخی این وضعیت را صرفاً ناشی از قصور روابط عمومی یا تیم تشریفات بدانند؛ اما مسئله عمیق‌تر از اینهاست و به ریشه‌های سیاست‌گذاری فرهنگی-رسانه‌ای دولت بازمی‌گردد. آیا عارف خودش خواهان چنین سیاستی است یا تیم رسانه‌ای او به تنهایی خط و مشی حذف خبرنگاران را تعریف کرده؟ تا امروز هیچ یک از مسئولان حتی جواب واحدی به این پرسش نداده‌اند، اما در هر دو حالت، تصمیم به حذف خبرنگاران، یک خط قرمز نانوشته، اما عمیق برای آینده رسانه است. خط قرمزی که اگر ریشه بگیرد، نه یک بار که بار‌ها شاهد آن در سایر جناح‌ها و تیم‌های مدیریتی خواهیم بود.

و این سوال همچنان پابرجاست: چرا باید روایت رسمی از دهان سخنگو‌ها و پخش‌کننده‌های متن‌های آماده شنیده شود و نه حاصل کنکاش، گفت‌و‌گو و تنش منطقی خبرنگاران متخصص؟

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب