تحلیل جالب مرحوم ابوترابی از اسارت عراقیها

به گزارش خبرنگار فرهنگ خبرگزاری آنا، فتح خرمشهر یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ دفاع مقدس بوده که یادآوری این اتفاق بعد از گذشت ۴۳ سال همچنان کامها را شیرین میکند؛ به خصوص برای کسانی که برای حفظ شهرهایمان تلاش کردند و در اسارت خبر آزادسازی خرمشهر را شنیدند.
حسین عبدالستار اسلامی از اسرای دفاع مقدس درباره روز سوم خرداد میگوید: «سوم خرداد۱۳۶۱ سومین سال اسارتم در اسارتگاه موصل یک قدیم آسایشگاه ۱۳ بود. خبر آزادسازی خرمشهر فضای اسارتگاه را پر کرد. آزادسازی پاره تن ایران بزرگ، هموطنان سنی و شیعه، عرب و لر، ترک و کرد را در اسارت به وجد آورد و یک وحدت ملی شگرفی در اردوگاه بوجود آورد. زیباترین خاطره این بود که هموطنان کُرد استان کرمانشاه به ما خوزستانیها تبریک میگفتند. آنها اسرای آبادانی و خرمشهری را در آغوش میگرفتند و از اعماق وجودشان تبریک می گفتند. من که ۱۷ ساله بودم، از ته دل دعا میکردم قصرشیرین هم آزاد شده و به وطن باز برگردد.»
تحلیل جالب مرحوم ابوترابی از اسارت عراقیها
حجتالاسلام علی علیدوست قزوینی درباره یکی از بهترین خبرها در اسارت میگوید: «در ایام آزادسازی خرمشهر دل ملت ایران شاد شده بود ولی اسرا به مراتب خوشحالتر بودند؛ چون بعضی اسرا در خرمشهر اسیر شده بودند و بعضیها خانهشان در خرمشهر بود. همه ما شماتتها و زخم زبانهای عراقی را شنیده بودیم و از همه بالاتر خرمشهر پاره تن ما بود و حالا به اصل خود برگشته بود. در همین ایام به طور قاچاقی یک رادیو در اختیار بچهها بود یک روز در حالی که حاج آقا و جمع زیادی در یکی از اتاقها جمع بودند رادیو را آوردند و سیم بلندگوی اتاق را قطع کردند و به رادیو وصل کردند.
همه جمعیت با هم اخبار ساعت دو را گوش دادند!
آسید جلال عزیزی کنار رادیو ایستاده بود و داشت رادیو را تنظیم میکرد برای خنده گفت: یکی از دفتر سرهنگ اردوگاه سوال کند ببیند صدا به دفتر سرهنگ میرسد که اخبار پیروزیهای بچههای ما را بشنود یا نه؟ حاج آقا هر روز وعده پیروزی میداد و بچهها رو امیدوار میکرد.
در واقع سید آزادگان ابوترابی، با تحلیلهای شیوای خود به جمع روحیه میداد و خبر اسارت نیروهای عراقی و صف طولانی اسرای عراقی همه را به وجد میآورد.»
این آزاده اسارتگاه موصل عراق بیان میکند: «مرحوم آقای ابوترابی برایمان تعریف میکرد که در استخبارات که بودم یک روز آمدند و گفتند: باید در تلویزیون عراق مصاحبه کنی و بگویی که فقر و قحطی همه جای ایران را گرفته و بهعنوان نمونه من دیدم که یک صف نفت بود که ابتدای صف در تهران و انتهای صف به قم رسیده بود. حاج آقا در ادامه میگفت: گرچه آن روز من حاضر نشدم این دروغ را بگویم ولی حالا میخواهم براستی بگویم که صف اسرای عراقی اولش به اهواز رسیده و انتهای صف در خرمشهر است!»
انتهای پیام/

اسارت ۸سالهای که در عید نوروز ۶۱ رقم خورد
