۲۸/ خرداد /۱۴۰۴

زبان، حلقه اتصال اجزای دیپلماسی عمومی

زبان، حلقه اتصال اجزای دیپلماسی عمومی
نمی‌توان دیپلماسی عمومی را منهای زبان تصور کرد؛ آموزش‌های زبان‌پایه و زبان‌محور نه‌تنها به ملت‌ها قدرت روایت‌گری مستقیم و بدون واسطه از واقعیات سرزمینی و فرهنگی خود را می‌دهد، بلکه به‌طور خودکار مانع از روایت‌سازی‌های کاذب و هدفمند می‌شود. .

به گزارش خبرگزاری آنا؛ دیپلماسی عمومی در عصر جدید تبدیل به یک مزیت رقابتی در نظام بین‌الملل شده است. فاصله‌گیری از دیپلماسی سنتی و رسمی، معلول پررنگ‌تر شدن نقش ملت‌ها در مناسبات جهانی است. دیپلماسی عمومی قواعد و اقتضائاتی دارد که محور اصلی و شالوده آن، تبیین و روایتگری صحیح و مؤثر از رویداد‌های یک کشور در محیط خارجی و آشنایی و اقناع افکار عمومی دنیا در قبال تمدن، تاریخ، هنجار‌ها و ارزش‌های یک سرزمین است. امروز، در سال ۲۰۲۵ میلادی قویاً می‌توانیم از دیپلماسی عمومی به‌مثابه زمین اصلی رقابت میان بازیگران و کشور‌ها در حوزه روابط بین‌الملل سخن بگوییم. نکته اساسی در درک دیپلماسی عمومی، به نسبت این بستر عمیق و گسترده با مجاری، ابزار‌ها و روش‌هایی بازمی‌گردد که جملگی در بطن آن تعریف می‌شوند.

یکی از مهم‌ترین این مجاری، زبان است. برخی به‌اشتباه تصور می‌کنند زبان، ابزار دیپلماسی عمومی محسوب می‌شود، اما این تصور، به دلایلی نادرست است. زمانی که ما از یک ابزار سخن می‌گوییم، برای آن نقش روبنایی یا نقش عملیاتی قائل هستیم درحالی‌که زبان، دارای نقش زیربنایی و خالق اصل ارتباطات مهم در عرصه دیپلماسی عمومی محسوب می‌شود. بنابراین، باید در ابتدا نقش و جایگاه زبان در ساختار دیپلماسی عمومی کشور موردتوجه قرار گیرد. درصورتی‌که این جایگاه به صورتی واقع بینانه و صحیح تعریف شود، فرصت ساز خواهد بود.

در این خصوص، ۲ نکته اساسی وجود دارد که لازم است موردتوجه قرار گیرد:

نخست اینکه زبان، حلقه اتصال دیپلماسی رسمی و دیپلماسی عمومی محسوب می‌شود. آموزش‌های زبان‌پایه و زبان‌محور (که می‌توان از آنها تحت عنوان دیپلماسی آموزشی یاد کرد) نه تنها به ملت‌ها قدرت روایت‌گری مستقیم و بدون واسطه از واقعیات سرزمینی و فرهنگی خود را می‌دهد، بلکه به‌طور خودکار مانع از روایت‌سازی‌های کاذب و هدفمند می‌شود. ازاین‌رو زبان، مجرا و نقطه ثقلی است که بستر اصلی، زیرساخت‌ها و متعلقات دیپلماسی عمومی را به یکدیگر پیوند می‌دهد و میان آنها ارتباطی پیوسته ایجاد می‌کند. فقدان زبان منجر به تعمیق فاصله میان دیپلماسی رسمی (به معنای متعارف) و دیپلماسی عمومی می‌شود. اصل وجود همین شکاف، تهدیدات فرهنگی علیه کشور را شکل می‌دهد.

نکته دوم اینکه دیپلماسی عمومی مبتنی بر قواعد شناختی در جهان امروز است. ترسیم و تثبیت این قواعد شناختی در گروی توصیف مؤثر و مستند آنهاست. در اینجا متوجه جایگاه زبان در عرصه دیپلماسی عمومی می‌شویم. زبان منبعث از الگو‌های شناختی و ذهنی است و مستقیماً بر شناخت و تصورات ذهنی مخاطبان از یک پدیده تأثیر می‌گذارد. در چنین منظومه‌ای، کارکرد زبان فراتر از حد تصور است؛ بنابراین نمی‌توان دیپلماسی عمومی را منهای زبان تصور کرد. در این مسیر، باید از آموزش زبان به‌مثابه مقوله‌ای یاد کرد که منظومه دیپلماسی عمومی کشور را تثبیت و تقویت نموده و «روایت ایران» را خود برای دیگران بازگو کنیم. این همان هدفی است که راه‌های رسیدن به آن مشخص است. در پیشبرد این نقشه راه نباید حتی لحظه‌ای تعلل کرد.

مهدی ذوالفقاری رئیس کانون زبان ایران 

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب