درنگی بر اسکرول بیپایان

آیا ما در ویدئوهای یکدقیقهای اینستاگرام یا تیکتاک به دنبال خود میگردیم؟ این روزها، ویدئوهایی درباره روانشناسی فردی و عزتنفس، تاریخ، فرهنگ و مدیریت مالی از جمله موضوعات پرطرفداری هستند که احساسات مختلفی را در بیننده برمیانگیزند. گاهی دقیقههای بسیاری را با انبوهی بیپایان از این محتواها سپری میکنیم؛ ویدئوهایی که در یک دقیقه میخواهند به ما بگویند چگونه با روشی خاص، تبدیل به این یا آن شویم. آیا این مسیرها ما را به خود نزدیک میکنند، یا دورتر؟
پیش از آنکه به سراغ تحلیل این ویدئوهای پربازدید در شبکههای اجتماعی برویم، بد نیست نگاهی به کتابهای پرفروش اطرافمان بیندازیم. در دهه اخیر، کتابهای توسعه فردی و خودشناسی به شکل قابلتوجهی محبوب شدهاند: چهار میثاق، هفت عادت مردمان مؤثر، باشگاه پنجصبحیها، قدرت عادت و شجاعت در مقابله با ضعفها از جمله آثاری هستند که با استقبال گستردهای مواجه شدهاند که نه فقط از سوی کتابخوانهای حرفهای، بلکه در میان عامه مردم که به دنبال تغییرند.
عصر متغیرهای گسترده
در گذشته، انسان در گروههایی کوچکتر زندگی میکرد و ارتباطاتش محدودتر بود. متغیرهایی که بر زندگی فردی و اجتماعی او تأثیر میگذاشتند نیز محدود و در عین حال پایدار بودند. هنجارهای اجتماعی سختگیرانه، مسیر رشد فردی را کموبیش تعریف میکردند. اما امروز، چنین ثباتی کمتر دیده میشود.
به خودتان نگاه کنید؛ آیا امروز همان کسی هستید که در بیست سالگی، سی سالگی یا بیشتر خواهید بود؟. بله، طبیعی است که تجربههای زندگی ما را تغییر دهند؛ اما اکنون متغیرها از سطح تجربههای زیسته فراتر رفتهاند. هر لحظه میتوانیم از طریق یک صفحه نمایش، نحوه زندگی یک نفر را در هر نقطه از جهان و در هر زمانی بررسی کنیم. میتوانیم موسیقی آنها را بشنویم، سبک زندگیشان را تماشا کنیم و در نحوه زندگی خود ابتکار عمل داشته باشیم. ممکن است گاهی اوقات به نظر عجیب برسند و یا حتی بسیار جالب باشند و با خود بگوییم چرا تا الان به ذهن ما نرسیده بود.
مسیرهای بیشتر و افزایش بحران
همانطور که در آغاز اشاره شد، امروزه هزاران کتاب و بیشمار ویدئو وجود دارد که میخواهند نسخههای مختلفی برای «رسیدن به خود» ارائه دهند. عجیبترین آنها ویدئوهای یک دقیقهای در شبکههای اجتماعی است که در یک دقیقه برای ما نسخهای از چگونه زندگی کردن، خودشناسی و توسعه فردی را بدون توجه به پیشینههای فرهنگی و اجتماعی به مخاطبان خود در سراسر جهان ارائه میدهند.
در تعدد مسیر انسان باید به کدام سمت برود؟ آیا گشتن میان این ویدئوها راه مشروعی برای پیدا کردن خود است؟ نمیتوان گفت آنها راههای مشروعی برای کاوش در مورد خود هستند. پژوهشگران انسانشناسی دیجیتال براینباورند در جهانی که اکنون مملو از راههای بسیار برای یافتن خود، هویت و معنای واقعی خود است، مسئله بحران هویت نیز به اوج خود رسیده است. با این حال، قضاوت درباره این وضعیت نوظهور و درباره تأثیر فناوریهای نوین بر زیست انسان، کار آسانی نیست. ولی میتوان گفت این تحولات، تأثیراتی عمیقتر و سریعتر از هر دورهی پیشین بر هویت فردی داشتهاند. در عین حال، هنجارهای اجتماعی روشنی برای هدایت ما در مسیر تکامل فردی، کمتر از گذشته به چشم میخورند.
در میان اینهمه صدا، آیا هنوز صدای خودمان را میشنویم؟
قرار نیست همهچیز را بدانیم یا هر نسخهای را امتحان کنیم. شاید کافی باشد گاهی مکث کنیم و بپرسیم اینهمه تماشا برای چیست و اینهمه صدا از کجاست؟
شاید مسئله امروز ما، کمبود پاسخ نباشد؛ بلکه وفور انتخابها و مسیرهای ناهمخوان باشد. در دنیایی که دائما ما را دعوت به انتخاب سبک زیست، روایت زیست، و بازسازی خویشتن میکند، گمگشتگی نیز طبیعیتر از همیشه است. در چنین جهانی، همانطور که گی دوبور، فیلسوف و نویسنده در کتاب جامعهی نمایش مینویسد: «در جهانی که تجربهی زیسته جای خود را به بازنمایی داده، انسان بیشتر تماشاگر است تا بازیگر». میان اینهمه روایت، نسخه و فیلتر، آیا هنوز هم میتوان صدای خود را شنید؟
شاید راه بازگشت، نه در کنار گذاشتن این همه صدا، بلکه در بازتعریف رابطهی ما با آنها باشد. قرار نیست همهچیز را بدانیم یا هر نسخهای را امتحان کنیم. شاید کافی باشد گاهی مکث کنیم و بپرسیم اینهمه تماشا برای چیست و اینهمه صدا از کجاست؟ شاید همین مکثهای کوچک، کمکمان کنند دوباره صدای خود را بشنویم، نه آن صدایی که الگوریتمها برای ما انتخاب کردهاند، بلکه همان که بیهیاهو درون ما است.
انتهای پیام/