کاخ سفید در طوفان؛ ناخدای میلیاردر در پی صید بعدی

خبرگزاری آنا- آرزو نوروزجم: میلیاردر پرحاشیه نیورکی این روزها به جز خط و نشان کشیدن برای سایر کشورها و حتی متحدان خود، چالشهای زیادی را در حوزههای مختلف از جمله سیاست خارجی، اقتصاد و حتی روابط بینالملل ایجاد کرده است؛ چالشهایی که نه تنها راه را برای به ثمر نشستن اهداف سیاسی او و کابینهاش دشوار میکند بلکه موجی از نگرانی را نیز در کشورهای اروپایی و حتی شمال و جنوب قاره آمریکا به وجود آورده است.
دونالد ترامپ پیش از این هم، در اولین دوره ریاست جمهوری خود شالوده روابط بینالمللی ایالات متحده با سایر کشورهای دنیا را با بحرانهای مختلفی رو به رو کرده بود. او که با شعار «اول آمریکا» وارد کاخ سفید شد، سیاستی انزوا طلبانه را پیش گرفت و همین تصمیم متحدان آمریکا را به سمت نگرانی سوق داد.
هر چند رئیس جمهور آمریکا تلاش میکند وضعیت نابسامان سیاست خارجی کشورش را با نزدیک شدن به کشورهای عرب خلیج فارس و دلالی گری با پیشنهاد خرید و فروش کانادا و گرینلند و ... جبران کند، اما شرایط بحرانی جهان به مراتب قویتر از وعده وعیدهای این میلیارد نیویورکی است
اینبار هم آقای رئیسجمهور همان سیاست را، اما با کمی چاشنی اقتدارطلبانه پیش گرفته و برای تحقق اهدافش با عنوان اینکه آمریکا باید در اولویت و قدرت در دنیا باشد، سیاستهای تجاری تهاجمی را انتخاب کرد که این اتفاق نه فقط متحدان اروپایی این کشور را با گرههای اقتصادی مواجه کرده، بلکه با تضعیف بیسابقه ارزش دلار و ایجاد نوسانات در بازارهای مالی، زنگ خطر را برای ثبات اقتصاد جهانی به صدا درآورده است.
دولت جدید آمریکا، در ادامه سیاستهای حمایتگرایانه و یکجانبهگرایانه دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، این بار با شدتی بیسابقه، شمشیر تعرفهها را به روی شرکای تجاری خود، از جمله متحدان سنتیاش در اروپا کشید.
حالا این آشفتگیهای اقتصادی دولت دونالد ترامپ، عرصه بینالملل را به هم ریخته و موضع گیریهای پیش از انتخابات ریاست جمهوری در مورد اوکراین و غزه را به باد فراموشی سپرده اشت.
مرد شماره یک آمریکا، پیش از ورود دوباره به کاخ سفید، از راه حلهای مختلف سیاسی و دیپلماتیک برای ختم غائله اوکراین و غزه حرف زده بود، و در برخی موارد و سخنرانیهایش خود را ناجی خاورمیانه و عامل اصلی برای تمام شدن جنگ بین روسیه و اوکراین معرفی میکرد، اما در کنار این وعدهها نه تنها برای پایان یافتن حملات اسرائیل راه حل سیاسی در پیش نگرفت بلکه پای ایالات متحده را از ماجرای اوکراین هم بیرون کشید.
دو دوتا چهارتای سیاست خارجی آمریکا در دوره ترامپ همواره مبتنی بر تهدید، باجخواهی و سلطه بر شرکا بوده است. در این دوره اوکراین هم از این تهدیدها بینصیب نمانده و رفتارهای دونالد ترامپ به گونهای است که شرکای اروپایی خود را تهدید میکند که اگر بودجه نظامی اروپا به پنج درصد تولید ناخالص ملی افزایش پیدا نکند و به خواسته او بیتوجهی شود از نشست ناتو در ماه ژوئن کنارهگیری میکند.
اکنون سران قاره سبز دلواپس هستند که اگر ایالات متحده از حمایت نظامی و مالی اوکراین دست بکشد اوضاع انطور که آنها برنامه ریزی کردهاند پیش نخواهد رفت و شرایط به نفع روسیه و قدرت گرفتن بیش از قبل ولادیمر پوتین خواهد شد.
حالا که چیزی حدود صد روز از نشستن دونالد ترامپ بر روی صندلی ریاست جمهوری ایالات متحده میگذرد، آنچه بیش از قبل در دور دوم زمامداری او به چشم میخورد آشفتگی زیاد در حوزه سیاست خارجی آمریکا است.
اگر ترامپ تلاش کند و بخواهد یک تنه برای حل مشکلات جهان آن هم به نفع شرایط آمریکا، وارد میدان شود و شکست بخورد، ایالات متحده ضعیفتر به نظر خواهد رسید
اوایل حضور ترامپ در کاخ سفید «لئون پانهتا» وزیر دفاع اسبق آمریکا در مقالهای با اشاره به چالشهای ژئوپلیتیک فراوانی که رئیسجمهور آتی آمریکا با آن مواجه است، نوشت «اگر او از روحیه و توانایی رهبری مناسب برخوردار نباشد، توان رسیدگی به این بحرانها را نخواهد داشت.»
این پیشبینیای است که کم و بیش به واقعیت نزدیک میشود، هر چند رئیس جمهور آمریکا تلاش میکند وضعیت نابسامان سیاست خارجی کشورش را با نزدیک شدن به کشورهای عرب خلیج فارس و دلالی گری با پیشنهاد خرید و فروش کانادا و گرینلند و ... جبران کند، اما شرایط بحرانی جهان به مراتب قویتر از وعده وعیدهای این میلیارد نیویورکی است.
البته در دوران اول ریاست جمهوری ترامپ هم روحیه معاملهگری او خودش را نشان داده بود، اما این روحیه حالا با حضور دوباره بر مسند قدرت بیشتر شده و او بهعنوان یک معاملهگر به خود افتخار میکند.
اما آن چیزی که مشخص است ترامپ در تحقق وعدههایی که عنوان کرده بود موفق نبوده است. علیرغم اینکه نتانیاهو نخست آتشبس در غزه را پذیرفت؛ اما آن را نقض کرد و آتش جنگ مجدداً در غزه شعلهور شد؛ و ترامپ نتوانست در برابر این نقض آتش بس موضعی جدی و قابل دفاعی بگیرد.
در شرق اروپا، ترامپ توانست میان روسیه و آمریکا همگرایی ایجاد کند که تغییر اساسی نسبت به سیاست بایدن محسوب میشد؛ اما هنوز نتوانسته است به آتشبس اوکراین دست یابد. در این مسیر موانع جدیای روبروی اوست، از جمله مقاومت کشورهای اروپایی در برابر صلحی که باعث تسلیم خاک اوکراین به روسیه میشود.
آن طور که کارشناسان معتقدند اگر ترامپ تلاش کند و بخواهد یک تنه برای حل مشکلات جهان آن هم به نفع شرایط آمریکا، وارد میدان شود و شکست بخورد، ایالات متحده ضعیفتر به نظر خواهد رسید.
خیلیها میگویند حالا که ترامپ نتوانسته به وعدههای انتخاباتی خود مبنی بر تمام کردن دعوای دو طرف روس و اوکراین عمل کند، سیاست اقتصادی را سپر ماجرا کرد و در قبال حمایت از کییف چشم طمع به سرمایههای معدنی اوکراین دوخته است؛ حالا هم نوبت اروپاست که ترامپ آنها را سر کیسه و قاره سبز را وادار به باج دادن کند؛ و این اتفاق نشان میدهد رفتار آمریکا نه تنها حمایتی نیست، بلکه نگاهی سوداگرانه به جنگی است که میتواند منافع ژئوپلیتیک و اقتصادی واشنگتن را تضمین کند.
اما قدرت گرفتن کشورهای شرق جهان مانند روسیه، چین و کره شمالی از یک سو و بلاتکلیفی وضعیت سرزمینهای اشغالی و اوکراین از سوی دیگر و البته آشفتگی اقتصادی آمریکا (که تا حد زیادی ناشی از تبعات جنگ تعرفهای است) و حس تلافی جویانه شرکای اروپایی این کشور، نشان میدهد یک سر و هزار سودا داشتن دونالد ترامپ مسئلهای نیست که بتوان از کنار آن به راحتی عبور کرد و از آن به عنوان یک الگوی موفق نام برد.
وضعیتی که حالا یک گوشهاش هم به مذاکرات غیرمستقیم آمریکا و ایران آن هم با میانجیگری عمان گره خورده است و معلوم نیست بتواند شرایط رو به افول و آشفته ایالات متحده را نجات دهد و وعده ترامپ برای ناجی خاورمیانه بودن را به حقیقت برساند.
انتهای پیام/