سلولهای بنیادی، تجارت و پرتگاه اخلاق یا نجات و رویای شفا

دکتر شیدا صادقی، استاد دانشگاه علوم پزشکی آزاد تهران و علوم تحقیقات، در گفتوگویی با آناتک از مسیر پرفراز و نشیب این پیشرفتها میگوید؛ از امیدهایی که در لایههای میکروسکوپی نهفتهاند، تا چالشهایی که علم و اخلاق را در کنار هم به میدان فرا میخوانند. روایت او، نگاهی است دقیق و انسانی به آیندهای که شاید در تار و پود همین سلولها نهفته باشد.
از نظر اخلاقی، چرا برخی افراد با استفاده از سلولهای بنیادی مخالف هستند؟
شیدا صادقی: با گسترش نگرانیها نسبت به استفاده از سلولهای بنیادی جنینی، محققان راهکارهایی برای کاهش این دغدغهها پیشنهاد دادهاند. از جمله این راهکارها، توسعه سلولهای بنیادی پرتوان القایی (iPSCs) است که از سلولهای سوماتیک افراد بالغ بهدست میآید و به جنین نیازی ندارد. این سلولها، ضمن حفظ ویژگیهای پرتوانی، مشکلات مربوط به رد ایمنی را نیز کاهش میدهند، زیرا از خود بیمار استخراج میشوند. هرچند در ادامه مشخص شد که این نوع سلولها ممکن است با بیثباتی ژنتیکی و احتمال تشکیل تومور همراه باشند، اما توسعه فناوریهای جدیدتر، مانند برنامهریزی جزئی و استفاده از سلولهای بنیادی خون بند ناف، مسیرهای ایمنتر و اخلاقیتری را فراهم کرده است
استفاده از سلولهای بنیادی، بهویژه در حوزه تحقیقات زیستپزشکی و درمانهای نوین، همواره با چالشها و دغدغههای اخلاقی همراه بوده است. در حالی که این فناوری نوظهور مزایای بالقوه زیادی برای درمان بیماریهای صعبالعلاج دارد، برخی افراد و جوامع از منظر اخلاقی با آن مخالفت میکنند.
نخستین و شاید مهمترین نگرانی اخلاقی به منشأ برخی از انواع سلولهای بنیادی، بهویژه سلولهای بنیادی جنینی، باز میگردد. استخراج این سلولها معمولاً از جنینهای حاصل از لقاح آزمایشگاهی (IVF) و در مراحل اولیه رشد یعنی مرحله بلاستوسیست انجام میشود. این فرآیند مستلزم نابودی جنین است که در نگاه برخی، به منزله پایان دادن به یک حیات بالقوه تلقی میشود. در چنین دیدگاهی، جنین در مراحل ابتدایی رشد دارای شأن انسانی است و از بین بردن آن معادل با هتک حرمت به زندگی تلقی میشود.
برخی دیگر از مخالفان، این نگرانی را دارند که استفاده از سلولهای بنیادی ممکن است به ابزاریسازی انسان منجر شود؛ به این معنا که بدن انسان یا اجزای آن صرفاً بهعنوان منابعی برای منافع تحقیقاتی یا تجاری تلقی گردد. علاوه بر این، احتمال سوءاستفادههای مالی و تجاری، بهویژه در بازارهای درمانهای نوظهور و فاقد نظارت کافی، یکی دیگر از دغدغههای جدی است.
نگرانیهای مذهبی، فرهنگی و سیاسی نیز در این زمینه نقش دارند. برخی دیدگاههای مذهبی، هرگونه دستکاری در ساختار ژنتیکی انسان یا استفاده از جنین را غیرمجاز میدانند. از طرفی، در برخی فرهنگها، مفاهیم متفاوتی از زندگی، مرگ و اخلاق زیستی وجود دارد که بر برداشت افراد از مقبولیت این فناوری تأثیر میگذارد.
برخی مخالفان به استفاده از جانوران در فرایند آزمایشهای پیشبالینی نیز اعتراض دارند. آنها معتقدند که حیوانات، فاقد اراده و حق انتخاباند و ممکن است در جریان آزمایشها متحمل درد، نقص عضو یا حتی مرگ شوند. چنین رویکردی از دیدگاه اخلاقی با اصول احترام به حقوق جانوران همخوانی ندارد.
در نهایت، نگرانیهایی درباره نحوه انجام کارآزماییهای بالینی نیز وجود دارد. برخی معتقدند در برخی موارد، ممکن است درمانهای آزمایشی بدون اخذ رضایتنامه آگاهانه از بیماران یا بدون پشتوانه علمی کافی، بر انسانها اعمال شود. این موضوع بهشدت با اصول اخلاقی در پژوهشهای زیستپزشکی در تعارض است و لزوم رعایت دستورالعملهای اخلاقی و دریافت "کد اخلاق" را یادآور میشود. کد اخلاق، مجموعهای از معیارها و محدودیتهاست که برای حفظ کرامت انسانها، جانوران و جامعه در حین انجام تحقیقات تدوین میشود و باید متناسب با بافت فرهنگی، مذهبی و سیاسی هر کشور تعیین گردد.
ایران در حوزه تحقیقات سلولهای بنیادی در چه جایگاهی قرار دارد؟ و به طور کلی چه چالشهای علمی یا فنی در استفاده از سلولهای بنیادی وجود دارد؟
جایگاه علمی کشورها معمولاً با شاخصهایی مثل تعداد مقالات پژوهشی، میزان استنادات، ثبت اختراعات، اجرای کارآزماییهای بالینی و توسعه فناوریهای نوین سنجیده میشود. ایران با وجود محدودیتهایی مثل کمبود بودجههای پژوهشی، تحریمهای بینالمللی و دسترسی محدود به تجهیزات پیشرفته، توانسته در سالهای اخیر جایگاه قابل قبولی در حوزه تحقیقات سلولهای بنیادی کسب کند. این پیشرفتها بهخوبی نشان میدهند که جامعه علمی کشور ما از ظرفیت انسانی بسیار بالایی برخوردار است و در صورت حمایتهای بیشتر، امکان ارتقاء به رتبههای بالاتر نیز کاملاً وجود دارد.
بر اساس آخرین آمارها تا اکتبر ۲۰۲۳، ایران از نظر تولید مقالات علمی در این حوزه در رتبهای بین ۳۰ تا ۴۰ جهانی قرار گرفته، هرچند پیش از آن در جایگاه ۲۸ جهان بود. اما از نظر کلی علمی همچنان در جایگاه سیزدهم قرار دارد و طبق برنامهریزیها انتظار میرود که تا پایان سال ۱۴۰۴ این رتبه به دهم ارتقاء پیدا کند. در سطح منطقهای هم ایران رتبه نخست را در اختیار دارد که دستاوردی بسیار مهم برای کشور محسوب میشود.
اما باید توجه داشت که تحقیقات سلولهای بنیادی، بهویژه در حوزههای بالینی و درمانی، با چالشهای علمی و فنی فراوانی روبروست. یکی از چالشهای اصلی، پیچیدگی بسیار بالای فرآیند ساخت و تولید این سلولهاست. ما با فناوریهایی سروکار داریم که بسیار تخصصی و هزینهبر هستند و اجرای آنها در مقیاس گسترده نیازمند زیرساختهای پیشرفته و منابع مالی قابل توجه است.
از سوی دیگر، نگرانیهای جدی درباره ایمنی بالینی این سلولها نیز وجود دارد. برای مثال، احتمال تشکیل تومور، بروز واکنشهای ایمنی، یا حتی رد پیوند از جمله دغدغههایی است که باعث میشود تحقیقات پیشبالینی بسیار زمانبر و سختگیرانه دنبال شود.
شیدا صادقی: نباید فراموش کنیم که بحث اخلاق، یکی از اساسیترین چالشهای این حوزه است. بهویژه زمانی که صحبت از سلولهای بنیادی جنینی میشود، چون استخراج آنها مستلزم نابود کردن رویان در مراحل اولیه است. این مسئله در بسیاری از فرهنگها و مذاهب با مخالفت جدی روبهرو شده و محققان را ملزم کرده که به دنبال روشهای جایگزین بروند
محدودیت دیگر، به توان تمایزی برخی از انواع سلولهای بنیادی برمیگردد. سلولهای بنیادی بالغ، مثل سلولهای مغز استخوان یا سلولهای خونی، فقط قادر به تولید نوع خاصی از سلولها هستند. این موضوع باعث میشود کاربرد آنها در برخی درمانها محدود شود. به همین دلیل، تحقیقات به سمت استفاده از سلولهای پرتوان القایی (iPSC) یا سلولهای جنینی رفته، اما این مسیر هم با پیچیدگیها و مسائل اخلاقی خاص خود همراه است.
چطور میتوان از تبدیل تحقیقات سلولهای بنیادی به بازار سیاه و درمانهای غیرعلمی جلوگیری کرد؟
در هر حوزه تحقیقاتی جدید، بهویژه در زمینههای پزشکی و درمانی، همزمان با پیشرفت علمی، ممکن است شاهد بروز تبلیغات سودجویانه یا درمانهای غیرعلمی باشیم که به اصطلاح «بازار سیاه» را به همراه دارد. این موضوع در حوزه سلولهای بنیادی نیز مستثنا نیست. دلیل این مشکل، گاه فقدان یک نقشه راه منسجم و سیاستگذاری دقیق است که در این حوزه مشاهده میشود. توسعه فناوری سلامت در کشور ما هنوز بهطور کامل خصوصیسازی نشده و بیشتر تحت کنترل دولت است، و این امر گاهی فرصتهایی را برای سودجویی افراد غیرعلمی فراهم میآورد.
عوامل دیگری که میتواند زمینهساز این موضوع باشد، عبارتاند از: نبود متولی کلیدی برای هدایت تحقیقات، سردرگمی و ابهام در خصوص نتایج و پیامدهای این تحقیقات، و نبود شبکههای ارتباطی مناسب بین متخصصان و محققان از رشتههای مختلف. همچنین، هدفمند نبودن حمایتها و تصمیمگیریهای اجرایی که بیشتر به افراد وابسته است، نیز میتواند به بروز مشکلاتی منجر شود.
برای جلوگیری از این امر، پیشنهادات متعددی داریم. اولاً باید یک نقشه راه اختصاصی و جامع برای تحقیقات سلولی تدوین شود که شامل نیازسنجیهای دقیق باشد. ثانیاً، بهمنظور تقویت زیرساختها و ترویج کارآفرینی و نوآوری، لازم است که به تربیت نیروی انسانی متخصص توجه بیشتری شود. همچنین، تسهیل و کوتاهکردن فرآیندهای صدور مجوزها و تاییدیهها برای کاهش اصطکاک میان بخشهای دانشبنیان و شرکتهای نوآور، بهویژه در حوزههای درمانی، از اهمیت زیادی برخوردار است. در نهایت، این اقدامات میتوانند از تبدیل تحقیقات علمی به بازار سیاه جلوگیری کنند و مسیر پیشرفتهای علمی را هموارتر نمایند.
در مورد احتمال بروز سرطان یا جهش در درمانهای مبتنی بر سلولهای بنیادی چه نظری دارید؟
سلولهای بنیادی، بهویژه از نوع جنینی، دارای خاصیت پرتوانی هستند که میتوانند به انواع مختلف سلولهای تخصصی تبدیل شوند. این ویژگیها میتوانند باعث تقسیم سلولی سریع و تکثیر بیش از حد شوند. به همین دلیل، اگر این سلولها بهدرستی مدیریت نشوند، امکان ایجاد سرطان یا جهش در آنها وجود دارد.
یکی از دلایل این مسئله، برهمکنش غیرطبیعی بین سلولهای بنیادی است. مطالعات نشان داده که اشتباه در انتقال پروتئینها، مانند پروتئینهای FGF، میتواند باعث بیدار شدن سلولهای بنیادی و آغاز تقسیمات غیرطبیعی آنها شود. این تکثیر غیرقابل کنترل میتواند منجر به تشکیل تومورها یا فعالسازی سلولهای سرطانی نهفتهای شود که از درمانهای رایج دور ماندهاند و در نهایت باعث عود بیماری و ایجاد متاستاز شوند. بنابراین، سلولهای بنیادی ممکن است بهعنوان محرکهایی برای بازگشت سلولهای سرطانی عمل کنند.
اما نکته مهمی که در این زمینه باید مدنظر قرار گیرد، کشف فرآیندهای طبیعی و طبیعیسازی آنهاست. در ابتدا، باید مسیرهای طبیعی رشد و تکثیر سلولها را بشناسیم و سپس مشخص کنیم که چه عواملی میتوانند این فرآیندها را بهطور غیرطبیعی تغییر دهند. این روند کشف و اثبات علمی به ما کمک خواهد کرد تا از بروز سرطانهای ناشی از درمانهای سلولی جلوگیری کنیم.
البته باید اشاره کرد که تحقیقات در این زمینه هنوز به دلیل پیچیدگیها و هزینههای بالا، زمانبر است و هنوز فوکوس زیادی بر روی سرطانزایی سلولهای بنیادی پرتوان وجود ندارد. در نتیجه، باید بیشتر به بررسی جهشها و تغییرات در توالیهای دیانای این سلولها پرداخته شود تا اثرات طولانیمدت آنها بهتر درک شود.
در پایان این سفر پرماجرا در دنیای سلولهای بنیادی، آنچه از کلام شیدا صادقی برمیآید، تصویری است از آیندهای روشن که در عین حال به دقت و مسئولیت نیاز دارد. ایران، با گامهای استوار خود در این مسیر، نهتنها در منطقه میدرخشد، بلکه رویای پیشگامی جهانی را در سر میپروراند. اما این رویا تنها با مدیریت هوشمند چالشهای اخلاقی، تقویت نظارت بر کارآزماییهای علمی و آگاهیبخشی به جامعه به حقیقت میپیوندد. سلولهای بنیادی، این ذرات کوچک امید، میتوانند قصه درمان بیماریهای لاعلاج را به سرانجامی خوش برسانند، مشروط بر اینکه دست در دست علم و اخلاق، از سایهی تهدیدات به سوی نور پیشرفت گام برداریم.
انتهای پیام/