روز معلم؛ صدای خستهای که از مدرسههای ما بلند میشود

به گزارش خبرنگار آنا، در گوشهای از یک کلاس درس سفت و سرد، معلمی با دستان لرزان از سرما و چشمانی خسته از بیخوابی، تلاش میکند تا جملهای ساده را در ذهن دانشآموزانی بنشاند که شاید خودشان هم از گرسنگی نتوانستهاند به درس فکر کنند. وی، با وجود بارها بیارزشیهای روزمره، هنوز لبخند میزند؛ نه به خاطر اینکه همه چیز خوب است، بلکه میداند هر واژهای که آموزش دهد، سنگی است در بنای آینده. معلمی که در کشوری زندگی میکند که میگوید آموزش اولویت ملی است، اما در عمل، حقوقش چندان اهمیتی ندارد. اینجا، در این تضاد، حکایت واقعی معلمی ایرانی شروع میشود؛ حکایت کسی که ستون فقرات آموزش است، اما خونی در سیاهرگهایش نیست.
در روز معلم، با یکی از معلمان مجرب زبان انگلیسی در استان فارس گفتوگو کردیم. وی درباره چالشهای تدریس به دانشآموزان خوابگاهی، بیارزشی جایگاه معلمی در جامعه و راهکارهایی برای نوآوری در کلاس درس سخن گفت. حرفهایی که نه تنها درد معلمان را روایت میکند، بلکه راهکارهایی برای بازگرداندن افتخار این حرفه سازنده را هم فاش میکند.
جایگاه معلم در جامعه ایران، چالشها و راهکارها
در روز معلم، زنگ خبر با زهره رضئینژاد معلم زبان انگلیسی با ۲۳ سال سابقه تدریس در مدارس دولتی و خاص استان فارس، گفتوگویی تفصیلی درباره جایگاه معلمی، چالشهای کلاس درس و نقش نوآوری در آموزش داشت. او ضمن ابراز نارضایتی از بیارزشی جایگاه معلمان در جامعه، از ضرورت شناسایی و تقدیر از معلمان برتر سخن گفت و راهکارهایی برای بازگرداندن انگیزه به این حرفه سازنده ارائه داد.
درد معلمان: جایگاه معلمی مثل انبیاست، اما ما در صف قربانیها ایستادیم!
زهره رضویزاده با اشاره به اینکه معلمی یکی از مهمترین نقشهای جامعه است، گفت: معلم مثل انبیا است؛ وظیفهاش تربیت انسانهاست. اما متاسفانه در جامعه ما، معلمان آنقدر که باید بهشون توجه میشود، ارزشگذاری نمیشوند. بسیاری از جوانها وقتی وارد حرفه معلمی میشوند، پس از مدتی به دنبال شغلهای دیگر میروند. چون انگیزهای نمیبینند. حتی در جشنوارههای معلمان برتر، اسم برخی از همکاران ما گفته نمیشود، گویی کاری انجام ندادهاند!
وی همچنین به ضعف سیستم تشویقی برای معلمان اشاره و خاطرنشان کرد: بسیاری از معلمان در طرحهای پژوهشی و آموزشی مشارکت میکنند، اما این فعالیتها در رتبهبندی شغلی یا حقوقشان تأثیری ندارد. سیاستهای سیستمی این حوزه را جدی نگرفتهاند. مثلاً یک معلم میتواند با نوآوری در کلاس درس دانشآموزان را تغییر دهد، اما این تلاشها در ساختار مدیریتی هیچ اهمیتی ندارد.
چالش کلاس درس؛ از واژگان انگلیسی گرفته تا روشهای نوآورانه
در بخش دیگری از گفتوگو، رضوینژاد به چالشهای تدریس زبان انگلیسی به دانشآموزان خوابگاهی اشاره کرد. وی توضیح داد: بسیاری از دانشآموزان شنیداری ضعیفی دارند، چون واژگان را بلد نیستند. روشهای سنتی فقط باعث خستگی بچهها میشود. من در کلاسهایم از بازیهای تعاملی، نقاشی، و فعالیتهای گروهی استفاده میکنم. مثلاً یک مسابقه شنیداری برگزار میکنم: دو دانشآموز فایل صوتی گوش میدهند و کسی که کلمات بیشتری شناسایی کند برنده میشود. این روش باعث میشود بچهها با انگیزه گوش دهند.
وی همچنین از یک موفقیت شخصی یاد کرد: یک دانشآموز دوازدهم داشتم که زبان را بلد نبود و از کنکور نگران بود. با روشهای نوآورانه، نمرهاش از ۷ به ۱۸ رسید. حالا هر روز با لبخند میآید و میگوید: 'خانم، من دوست دارم زبان بخوانم! این همان انگیزهای است که من را در این حرفه نگه میدارد.
راهکارها؛ از تشکیل کلاسهای پژوهشی تا تغییر ساختار مدیریتی
رضوینژاد پیشنهاداتی از جمله تشویق معنوی و اجتماعی، اصلاح ساختار حقوقی، آموزش روشهای نوآورانه و شبکهسازی معلمان برای بهبود وضعیت معلمان و آموزش ارائه داد: برگزاری جشنوارههای معلمان برتر با پوشش رسانهای، اعطا جوایز غیرنقدی، و قراردادن اسم معلمان در فضای عمومی، افزایش حقوق معلمان بر اساس تجربه و دستاوردهای علمی، و اضافه کردن نمره پژوهش به رتبهبندی شغلی، برگزاری دورههای آموزشی درباره استفاده از هوش مصنوعی، روشهای یادگیری دیداری (Visual Learning)، و فعالیتهای تعاملی در کلاس درس و ایجاد گروههای همافزایی برای به اشتراک گذاشتن تجربیات و طراحی پروژههای آموزشی مشترک میتواند وضعیت معلمان را تا حدودی بهبود ببخشد.
وی در پایان گفت: معلمی یک حرفه انسانساز است. اگر جامعه بخواهد، میتواند با حمایت از معلمان، آیندهای روشنتر برای نسلهای آینده بسازد. این روزها، بیشتر از هر زمان دیگری، نیازمند معلمانی هستیم که نوآور، الگو و پر انگیزه باشند.
معلم، سازنده آینده یا قربانی سیاستهای آموزشی؟
گفتوگو با زهره رضوینژاد نهتنها درد معلمان را روایت میکند، بلکه نشان میدهد که چگونه نوآوری و انگیزه میتواند تأثیری عظیم بر آموزش داشته باشد. با این حال، سؤال اصلی این است: چرا در کشوری که آموزش و پرورش را یکی از اولویتهای ملی میدانیم، معلمان هنوز در صف قربانیها ایستادهاند؟
بیارزشی جایگاه معلم
معلمان اغلب در رسانهها و سیاستها بهعنوان سازندگان آینده شناخته میشوند، اما در عمل حقوق مادی و معنوی لازم به آنها داده نمیشود. این تضاد نهتنها انگیزه معلمان را کاهش میدهد، بلکه باعث جلوگیری از ورود نیروهای جوان و خلاق به این حرفه میشود.
ضرورت نوآوری در آموزش
مثالهایی مانند استفاده از بازیهای تعاملی در کلاس درس نشان میدهد که یادگیری فعال (Active Learning) میتواند شکاف بین دانشآموزان قوی و ضعیف را کاهش دهد. اما بدون پشتیبانی سیستمی، این روشها نمیتوانند در تمام مدارس گسترش یابند.
نقش مدیریت آموزش و پرورش
سیاستهای فعلی که فعالیتهای علمی و نوآورانه معلمان را بیاهمیت میشمارد، باید بازنگری شود. ایجاد انگیزه ساختاری (مثل اضافه کردن نمره پژوهش به رتبهبندی شغلی) میتواند تغییری محسوس در فرهنگ آموزش ایجاد کند.
معلم، در واقع، قلب تپزنده جامعه است. وقتی او ضعیف میشود، تمام بدن اجتماعی بیمار میشود. این گزارش نه تنها از درد معلمان سخن گفت، بلکه نشان داد چگونه خلاقیت، عشق به معلمی و حمایتهای سیستمی میتوانند دنیایی جدید برای دانشآموزان بسازند. اما بدون تغییر در ساختار، بدون ارزشگذاری واقعی بر معلمی، بدون اینکه مدیران و جامعه به جای تحسین سطحی، واقعاً به دست معلمان گره بزنند، این چرخ نخواهد چرخید. روز معلم نباید فقط یک روز باشد؛ باید پیمانی مجدد با این حرفه انسانساز باشد. چون اگر معلم ما ناراحت باشد، جامعه فردا ناراحت خواهد بود؛ و اگر معلم ما شاد باشد، شاید بتوانیم یک فردای بهتر برای همه بسازیم.
روز معلم فرصتی است تا به سهم معلمان در ساختن آینده جامعه ادای احترام کنیم. اما این احترام نباید فقط در قالب کلمات زیبا باشد، بلکه باید در سیاستها و عملکرد سیستم آموزشی نیز ظاهر شود. معلمانی مانند زهرهوینژاد نشان میدهند که با حمایت مناسب، میتوانند دنیایی جدید برای دانشآموزان بسازند. حالا نوبت جامعه و مدیران است تا این حرفه انسانساز را از درد و خستگی نجات دهند.
انتهای پیام/