پدیدارشناسی و تعریف معناگرایانه از فضا؛ معماری واقعی چگونه بر درک و احساس انسان از محیط تأثیر میگذارد

خبرگزاری آنا؛ کتاب «پدیدارشناسی در معماری» اثر مشترک محمد بهزادپور فوقدکتری معماری، معاون و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد هشتگرد و عظمی علاءالدینی کارشناسیارشد معماری تألیف و منتشر شده است.
آنچه که در کتاب «پدیدارشناسی در معماری» به رشته تحریر درآمده، شامل هشت فصل در ۱۵۶ صفحه است که فصل نخست جستاری در پدیدارشناسی، فصل دوم درک معانی و اصطلاحات پدیدارشناسی هوسرل، فصل سوم مرور جامعهشناسی پدیداری، فصل چهارم تأملی بر شناخت و درک حقیقت از نگاه برخی فلاسفه، فصل پنجم جلوههای پدیدارشناسی در هستی، فصل ششم دیدگاههای کانت و هوسرل درباره (من ناب)، فصل هفتم پدیدارشناسی هویت و مکان و فصل هشتم حضور پدیدارشناسی در معماری است.
کتاب «پدیدارشناسی در معماری» در یک جلد به صورت مختصر، کوتاه، با نثری روان و ساده برای استفاده علاقهمندان به فلسفه پدیدارشناسی و ارتباط آن با معماری از اهداف تألیف این کتاب بوده است.
بزرگداشت بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهائی (۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی، بعلبک - ۸ شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی اصفهان) دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری به روز معمار نامگذاری شده و روز معمار، فرصتی برای تأمل در جایگاه والای معماری در زندگی انسان و جامعه است.
معماری اصیل، فراتر از ساختوساز صرف، هنر خلق فضاهایی معنادار و آرامشبخش است که با روح و روان انسان ارتباط برقرار میکنند.
متأسفانه، امروزه شاهد فاصلهگرفتن از این معماری عمیق و گرایش به ساختمانسازی با رویکرد سودمحور هستیم.
حذف فضاهای بینابینی مانند تراس و بالکن به بهانه افزایش سود، نمونهای از این رویکرد است که نیازهای اساسی انسان را نادیده میگیرد.
کتاب «پدیدارشناسی در معماری» تلاش میکند تا با تکیه بر رویکردی فلسفی به معماری، عمق و معنا ببخشد.
این کتاب با بررسی ارتباط معماری با سایر هنرها و فلسفه دنبال طراحی فضاهایی است که حس تعلق و آرامش را در انسان برانگیزند.
پدیدارشناسی با تأکید بر تجربه زیسته کاربر از فضا میتواند به معماران کمک کند تا فراتر از کالبد و فیزیک، به روح و روان انسان توجه کنند، در حالی که «ارنست نویفرت» در کتاب خود صرفاً به ابعاد فیزیکی انسان و تناسبات کالبدی در معماری پرداخته، «پدیدارشناسی در معماری» به دنبال ایجاد تعادل بین ابعاد آسایش و آرامش در فضاهای معماری است.
این کتاب با بررسی مباحثی مانند فلسفه معماری و جامعهشناسی پدیداری به دانشجویان و معماران کمک میکند تا نگرشی عمیقتر به معماری داشته باشند و فضاهایی خلق کنند که نهتنها نیازهای فیزیکی، بلکه نیازهای روحی و روانی انسان را نیز برآورده کنند.
با این حال، موانعی مانند محدودیتهای ناشی از مقررات شهرداری و مهندسی ساختمان، خلاقیت معماران را محدود میکند، ازاینرو، دانشجویان علاقهمند به حوزه «پدیدارشناسی در معماری» باید با مفاهیم پایه معماری آشنا باشند و با مطالعه آثار معماران برجسته مانند پیتر زومتور در این مسیر گام بردارند.
در نهایت، هدف از معماری، ارتقای کیفیت زندگی انسان است و این هدف فقط با رویکردی جامع و توجه به ابعاد مختلف فضایی و انسانی محقق میشود.
خبرنگار آنا به مناسبت بزرگداشت شیخ بهایی و روز معمار و تألیف کتاب «پدیدارشناسی در معماری» گفتوگویی را با بهزادپور مؤلف این کتاب، فوقدکتری معماری، معاون و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد هشتگرد ترتیب داده است تا این اثر را از جنبههای مختلف فلسفی، عمیق و بهلحاظ ارتباط معماری با روح انسان مورد بررسی قرار دهد.
گپ و گفت آنا با بهزادپور در پی میآید:
آنا: ابتدا خودتان را معرفی کنید.
بهزادپور: فوقدکتری معماری و بهعنوان معاون دانشگاه آزاد اسلامی واحد هشتگرد مشغول فعالیت هستم و بیش از 300 عنوان مقاله در ژورنالهای مختلف علمی ـ پژوهشی، ISI و کنفرانسی ثبت و 33 جلد کتاب هم در زمینه معماری و شهرسازی تألیف، تدوین و ترجمه کردهام.
همچنین بهعنوان پژوهشگر برتر و استاد نمونه شناخته شده و فعالیت و تلاش کردهایم تجربیاتم را در اخحتیار قشر جوانتر بگذارم تا از دانش معماری و شهرسازی بهرهمند شوند.
خلق فضاهایی با روح و معنا؛ فاصله معنادار معماری از ساختمان
آنا: بهتازگی کتابی با نام «پدیدارشناسی در معماری» به رشته تحریر درآوردهاید، انگیزه شما از تألیف این کتاب چه بود، آیا خلئی در ادبیات معماری در ایران احساس کردید که دنبال تألیف کتاب رفتید تا خلأ را پر کنید؟
بهزادپور: سوم اردیبهشت بهعنوان بزرگداشت شیخ بهایی بهعنوان روز معمار نامگذاری شده و این روز را به فال نیک میگیرم و از فرصت بهدست آمده برای گفتوگو با خبرگزاری آنا استفاده میکنم.
معماری گذشته بینهایت دارای مفاهیم، معانی، الگوهای فکری و دیدگاههای عمیق منحصربهفردی است، اما متأسفانه با گذر زمان معماری از حالت معناگرا، مفهومی و عمق متعلق به خود خارج شده و امروزه در صنعت ساختمانسازی شاهد فعالیتها هستیم، بهطوری که تفاوت عمیقی بین معماری و ساختمانسازی مشاهده میشود.
دلایل مختلف و متغیرهای متعددی موجب شده که از معماری عمیق فاصله بگیریم و به ساختمانسازی روی بیاوریم.
آنا: علت فاصله گرفتن جامعه و در رأس آن دنیا از معماری عمیق قدیم چیست، شرایط محیطی انسانها را به این سمت و سو گرایش داده تا به سمت ساختمانسازیهای مدرن بروند؟
بهزادپور: یکی از بزرگترین دلایل این مسئله موضوع نگرش ریاضی به بیزینس مالی است، فضاهای بینابین «تراس» و «بالکن» را حذف کرده و به واحدها اضافه میکنیم تا پول بیشتری بهدست بیاوریم، درحالی که تراس و بالکن جزء نیازهای انسان هستند.
این مسائل اگر بهطور عمقی نگریسته شوند، آسیبهایی را بهدنبال دارند و این آسیبها موجب میشوند تا در جامعه حد و مرزهایی رایج شده و تشویش جامعه را بهدنبال داشته باشد و بین کاربران جنگ اعصاب و روان بهوجود بیاید و بخش اعظم آن از محیط زندگی افراد نشئت میگیرد.
محیط زندگی میتواند انسانها را بهآرامش دعوت کرده و چالشهای ذهنی را به حداقل برساند، بنابراین در ساختمانسازیهای امروز کمتر شاهد آرامش هستیم؛ در کتاب «پدیدارشناسی در معماری» به این نتیجه میرسیم که الگوهای عمیقی هستند که با روح و روان کاربر ارتباط میگیرد و انسان را به آرامش دعوت میکند.
معماری جمعی و نگاههایی که موجب میشود جدای از ابعاد فیزیکی به بُعد متافیزیکی و روح و روان اسنان هم توجه ویژهای داشته باشد.
«ارنست نویفرت» در کتاب خود صرفاً به کالبد و فیزیک انسان پرداخته و انسان را معنا کرده به قد، قامت، طول و عرض و نهایتاً مبلمانهایی که در فضای معماری بهوجود میآید و آناتومی بدن انسان شکل میگیرد، درحالی که علاوه بر فیزیک و جسم باید به روان و روح انسان هم توجه شود که در کتاب «پدیدارشناسی در معماری» به این موارد بهطور مفصل پرداخته شده تا فضایی امن برای آرامش انسان مهیا شده و به نیازهای روحی و روانی در کنار نیازهای کالبدی و فیزیکی پرداخته شود، یعنی هم ابعاد آسایش و هم آرامش.
آنا: کتاب «پدیدارشناسی در معماری» در 8 فصل تنظیم شده، بهنظرتان کدام فصل از کتاب بیشترین نوآوری را در ارائه مفاهیم پدیدارشناسی معماری دارد و چرا؟
بهزادپور: در فصول دوم و سوم با نام «درک معانی و اصطلاحات پدیدارشناسی هوسرل» و «مرور جامعهشناسی پدیداری» پایه نوآوری نمایان شده و در فصل پنجم این نوآوری در معماری به اوج و مفاهیم ارزشمندی میرسد که در نهایت انعکاس مییابد.
«پدیدارشناسی در معماری»؛ طراحی فضاهای آرامشبخش
آنا: در فصل دوم کتاب «پدیدارشناسی در معماری» با عنوان «درک معانی و اصطلاحات پدیدارشناسی هوسرل» چگونه میتوانید این فلسفه پیچیده را بهزبان ساده برای معماران و دانشجویان معماری که ممکن است آشنایی کمتری با فلسفه هوسرل داشته باشند، توضیح دهید.
بهزادپور: پدیدارشناسی موضوع عمیقی است که دانشجویان کارشناسیارشد و دکتری شاید مبحث آشنایی داشته باشند و در مقایسه با دانشجویان کاردانی و کارشناسی راحتتر وارد مباحث پدیدارشناسی میشوند.
دانشجویان کارشناسیارشد و دکتری مسلط بر مباحث پدیدارشناسی در معماری بهلحاظ ساختاری نگرش عمیقتری به جزئیات دارند و به آن میپردازند.
در فصل دوم کتاب «پدیداری در معماری» به دو موضوع توجه بیشتری داشتیم، اینکه اصولاً فلسفه معماری چیست، به زبان سادهتر ادبیات و معماری خویشاوندی دارند، به همان ترتیب معماری و موسیقی دارای قرابت هستند یا معماری و سینما هم همینطور، بنابراین معماری با سایر هنرها ارتباط نزدیک دارد، در مقابل فلسفه نیز با ادبیات خویشاوندی نزدیکی دارد، یعنی اگر تمامی فضای معماری را مشاهده کنید میبینید که ابتدا فلسفه تأسیس آن آمده است.
بهعنوان مثال ابتدا فلسفه سبک دیکانستراکشن (deconstructivist architecture) را «ژاک دریدا» نوشت و پیتر آیزنمن وارد معماری کرد، در پدیدارهم همینگونه است و برخی شخصیتها نگاههای فلسفی که به معماری دارند و جانمایی در فضای معماری میتواند فضاهایی را طراحی کند که از آن حس تعلق دریافت کنیم، بهعبارتی فضایی طراحی کنیم که در آن حس دوست داشتن و مالکیت وجود داشته باشد و با یک فضای عادی تفاوت معناداری داشته باشد و صرفاً چهاردیواری نباشد.
یکی از متغیّرهایی که میتوان به فضا تزریق کرد، نگاه پدیدارشناسی است.
آنا: که منجر به پدیدارشناسی متعالی میشود و مربوط به درباره ایدهزایی، آگاهی و تعلیق است؟
بهزادپور: بله. کاملاً درست است.
آنا: در کتاب «پدیدارشناسی در معماری» نگاه جامعی به جامعهشناسی پدیداری دارید، چه ارتباطی بین «جامعهشناسی پدیداری» و «طراحی معماری» قائل هستید، معماران چگونه میتوانند از این دیگاه برای طراحی فضاهایی که به نیازهای واقعی کار پاسخ میدهد، استفاده کنند؟
بهزادپور: یک معمار علاوه بر اینکه جامعهشناس، تاریخشناس، روانشناس و تمدنشناس است، باید در همه ارکان سواد علمی داشته باشد تا بتواند یک معمار واقعی باشد، همچنین معمار باید شنونده و بیینده خوبی باشد و تمامی این مؤلفهها را کنار یکدیگر داشته باشد و مؤلفه جامعهشناسی یک نکته مهمی است که نگاه عمومی جامعه چه چیزی را میطلبد تا یک معمار بتواند نیازها را شناسایی کرده و برای رفع این نیازها اقدام کند.
آنا: در کتاب «پدیدارشناسی در معماری» جلوههای پدیدار در آثار معماری معاصر را چگونه بررسی کردید، لطفاً نمونههایی از ساختمانهای معماری معاصر را ذکر کنید که بهخوبی مفاهیم پدیدارشناسی را نشان دهد.
بهزادپور: پدیدارشناسی به نگاه فضایی که کاربر به آن تعلق دارد، حال و هوا و حس آن فضا را پدیدار میکند، بنابراین نمیتوان مثال عینی برای آن مطرح کرد، چراکه در فضای کنونی معماری هرج و مرج حاکم شده و شاید به هیچ بیانی نتوان گفت که پدیدارشناسی حاکم شده و این ساختارهاست که در کنار هم بیانگر معنا و مفهوم باشند.
تبدیل محدودیتها به فرصت؛ از پایداری فرهنگی تا معماری خلّاقانه
آنا: یعنی ساختار معماری اصولاً منجر به پدیدارشناسی معماری نمیشود و نیازمند یک رویکرد جمعی است؟
بهزادپور: کاملاً درست است. ما یک «مورفولوژی فضا» و یک «توپولوژی فضا»، که «توپولوژی فضا» شکل کالبدی فضا شامل دیوار، سقف و ... که به آن ساختمانسازی میگویند، در مقابل «مورفولوژی فضا» همان روح فضاست، بهعنوان مثال وقتی وارد مسجد امام اصفهان یا شیخ لطفالله گام میگذارید، درگیر فضا میشوید، میدان نقش جهان اصفهان را در اندیشه کرج ساختیم، درحالی که هرگز حس و حال نقش جهان را در اندیشه کرج ندارد، این یعنی پدیدارشناسی، یعنی نگرشی که به آن فضا داریم و روح انسان درگیر عرصه میشود، نه فقط کالبد و جسم آدم.
آنا: دانشجویان مقاطع کارشناسیارشد و دکتری شاید رویکرد کیفی را در پدیدارشناسی معماری مدنظر داشته باشند، آیا میتوان از روشهای کمّی هم برای بررسی و ارزیابی تجربیات پدیدارشناختی در معماری بهره برد؟
بهزادپور: ببینید. نمیتوان شاخصهای را تعریف کرد تا از منظر کمّی مورد بررسی قرار گیرد، چراکه رویکرد معماری ذاتاً کیفی و بهمعنای افزایش کیفیت زندگی است.
مؤلفههای کمّی به مواردی اطلاق میشوند که اعداد و ارقام در آن دخالت داشته باضشند و در معماری بسیاری از موارد دودوتا چهارتا نمیشود و بهلحاظ عدد شاید دودوتا بشود 10 تا و این نگرش طراحی است که مؤلفههای دریافت شده را براساس نیازها طراحی و تدوین کند.
آنا: در عصر ماشینی قرار داریم و فناوری حاکم بر زندگی انسانهاست و دنیا به سمت هوش مصنوعی حرکت میکند که ایران هم از این قائده مستثنی نیست، با توجه به ظهور فناوریهای نوین مانند واقعیت مجازی و واقعیت افزوده، چگونه میتوان از این فناوریها برای ایجاد تجربههای پدیدارشناختی غنیتر در فضای معماری استفاده کرد؟
بهزادپور: تکنولوژی و فناوری به پیشرفت کار کمک زیادی میکند و فضا پیش از اینکه ساخته شود باید مدلسازی شود و کاربر با سیستمهایی مانند AR (Augmented Reality) یا واقعیت افزوده و VR(Virtual reality) یا واقعیت مجازی گام در فضا میگذارد تا حس فضا بهوجود بیاید.
این یکی از رویکردهایی است که میتواند در صرفهجویی زمان و هزینه به ما کمک کند، معماری آنقدر عمیق است که یک کاربر قادر به قضاوت معماری نیست و تا فرد روز، شب، بهار، تابستان، پاییز، زمستان، گرما و سرمای فضا را احساس نکند نمیتوان گفت که فرد موفق یا ناموفقی است.
معماری شاید با سیستمهای تکنولوژی به شکل کالبد بیان کرد و معنا و مفهوم معماری زمانی شکل میگیرد که ساخته شود و فرد داخل آن زندگی کند تا ببینیم آیا حس و حال ایجاد میشود یا خیر؟
آنا: در کتاب «پدیدارشناسی در معماری» ارتباطی بین پدیدارشناسی و معماری پایدار قائل بودید، چگونه میتوان از این رویکرد در طراحی ساختمانهایی که با محیط زیست سازگاری دارند، استفاده کرد؟
بهزادپور: «پایداری» بخش بسیار مهمی است که با دیدگاهها و رویکردهای مختلف و متفاوت بیان میشود، در کتاب «پدیدارشناسی در معماری» پایدارشناسی اجتماعی مدنظر ما قرار داشته، البته پایداری محیط زیست و پایداری فرهنگی هم داریم و در کتاب حاضر مقصود پایداری فرهنگی ـ اجتماعی مدنظر نویسندگان است که در حقیقت ریشههای گذشته را احیا میکند.
آنا: محیط زیست هم بیشتر ذیل زمره پایداری اجتماعی قرار میگیرد؟
بهزادپور: بله. در آن زمره جانمایی میشود، اما عمق پایداری زمانی معنا و مفهوم پیدا میکند که ساختمانی کربن کمتری تولید کند تا یک ساختمان سبز نامیده شود، اینجا ساختمان سبز با وجود طبیعت در فضاهای معماری معنا مییابد و پایداری است که از متغیّرهای پدیدارشناسی نشئت میگیرد.
آنا: موانع و چالشهای پیش روی معماران که قصد دارند از رویکرد پدیدارشناختی در طراحی خود استفاده کنند، چیست و چه راهکاری برای عبور از این موانع دارید؟
بهزادپور: ساختارهایی مانند شهرداری و مهندسی ساختمان محدودیتهایی را برای یک معمار بهوجود میآورد که این محدودیتهای ناخواسته موجب میشود که از خلّاقیت معمار کاسته شود، بهعنوان مثال آییننامههایی مانند ضوابط تأمین پارکینگ یا ابعاد تناسبات پنجرهها و ارتفاعات و هرچیزی که معماری را کمّی کرده و در زمره فضاسازی قرار میدهد، مانند آییننامههای ساختمانسازی، این مسائل در کنار هم موجب میشوند که عرصه اصلی خلّاقیت یک معمار که میشناسیم به حداقل برسد.
آنا: توصیه شما به دانشجویان معماری که به این رشته علاقه و تمایل به یادگیری بیشتر در حوزه «پدیدارشناسی در معماری» دارند، چیست و چه منابعی را برای مطالعه در این زمینه به این قبیل دانشجویان پیشنهاد میکنید؟
بهزادپور: دانشجویانی که علاقه به کار و پژوهش در حوزه «پدیدارشناسی در معماری» دارند، توجه داشته باشند که باید با معنا و مفاهیم ابتدایی و مقدماتی معماری آشنا باشند و تسلط بر مباحث مقدماتی و پایهای زیربنای شکلگیری پدیدارشناسی معماری است.
معماران باید سواد معماری از تاریخچه این حوزه داشته باشند(که بهصورت مقدماتی است)، یعنی اندیشههایی که در گذشته برای بهوجود آمدن فضاهای معماری حاکم بوده و نگاهی که از دیرباز با محور مورفولوژی و توپولوژی فضا وجود داشته است.
بنابراین نگرش جامع نسبت به معماری گام نخست است و اگر بخواهیم نگاه تخصصی به موضوع داشته باشیم، باید بگویم که میتوانم آثار «پیتر زومتور» سوئیسی را معرفی کنم که بهعنوان یک منبع عمیق که به دانشجویان کمک میٍکند یا در کتاب «پدیدارشناسی در معماری» منابع و مقالاتی وجود دارد که میتوان دانشجویان را در مسیر پیشرفت یاری کند تا با مفهوم «پدیدارشناسی در معماری» بیشتر آشنا شوند.
آنا: و سخن پایانی...
از شما و مجموعه خبرگزاری آنا که همواره تلاش زیادی در عرصه خبر و خبررسانی متحمل میشوید قدردانی میکنم، امیدوارم در آینده شاهد معماران زبده در سطح کشور باشیم، زیباترین خاطرات در فضاهایی خلق میشوند که خالقشان معماران هستند.
انتهای پیام/