۲۷/ خرداد /۱۴۰۴
در گفت‌وگوی تفصیلی با آنا تشریح شد؛

چرا بنادر ایران به یک انقلاب هوشمند نیاز دارند؟/حکمرانی داده‌محور در بنادر کشور

چرا بنادر ایران به یک انقلاب هوشمند نیاز دارند؟ حکمرانی داده‌محور در بنادر کشور
پژوهشگر مسائل اقتصادی، اظهار کرد: انفجار در بندر شهید رجایی، یک تراژدی بود، اما می‌تواند سرآغاز یک رنسانس برای بنادر ایران باشد.بنادر ما نه تنها دروازه‌های تجارت، بلکه نماد‌هایی از مدیریت هوشمند، ایمنی پایدار و نوآوری ایرانی باشند. این مسیر، آسان نیست و نیازمند سرمایه‌گذاری، تغییر فرهنگ و غلبه بر مقاومت‌هاست. زمان آن رسیده که غبار تردید را کنار بزنیم، بادبان‌های نوآوری را با تکیه بر دانش و توان داخلی برافرازیم و کشتی اقتصاد دریایی ایران را با قطب‌نمای داده‌محوری، به سمت افق‌های روشن‌تر هدایت کنیم.

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری آنا، روز شنبه، ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ انفجار بزرگی در بندر شهید رجایی بندرعباس به وقوع پیوست و خسارات زیادی را به بار آورد. بندر شهید رجایی یکی از مهمترین بنادر ایران محسوب می‌شود که عنوان دروازه طلایی تجارت ایران با جهان را به دوش می‌کشد و با ۸۰ بندر معروف بین‌المللی ارتباط دریایی و مبادله کالا دارد، حادثه امروز در این گمرک موجب شد که ویژگی‌های این گمرک استراتژیک مورد بررسی قرار گیرد.

مجتمع عظیم بندری شهید رجایی که بزرگترین و پیشرفته‌ترین پایانه‌های کانتینری کشور را در اختیار دارد به‌عنوان دروازه واردات و صادرات و تنظیم کننده نبض اقتصاد کشور تلقی شده و گفته می‌شود در میان ۳۵۰۰ بندر مهم دنیا دارای رتبه ۵۹ است. بندر شهید رجایی ظرفیت پذیرش بیش از ۴۰۰۰ کشتی از انواع فله بر، کانتینری و نفتکش را دارد و بیش از ۵۳ درصد عملیات تخلیه و بارگیری کالا در بنادر کشور را به خود اختصاص داده است.

در همین رابطه بهبود بشیری پژوهشگر مسائل اقتصادی در گفتگوی تفصیلی با خبرنگار آنا، به تشریح اهمیت، امنیت و ضرورت هوشمندسازی بنادر، پرداخت که در ادامه می‌خوانید.

غبار آن انفجار، فقط بر اسکله‌ها ننشست؛ بر ذهن‌ها، بر سیاست‌گذاری‌ها و بر آینده اقتصاد دریایی ایران سایه افکند. صدای آن حادثه تلخ در یکی از شریان‌های حیاتی کشور، بیش از هر آمار و گزارشی، ضرورت یک بازنگری عمیق و فوری را فریاد زد. بندر استراتژیک شهید رجایی، قلب تپنده تجارت خارجی ایران و دروازه اصلی ما به اقتصاد جهانی، در آن لحظه نه تنها لرزید، بلکه آینه‌ای شد که تصویری نگران‌کننده از وضع موجود و در عین حال، افقی وسوسه‌انگیز از آینده‌ای متفاوت را پیش روی ما قرار داد. این دیگر داستان یک حادثه منفرد نیست؛ این داستان یک دوراهی تاریخی است: ماندن در گذشته با ریسک‌های پنهانش، یا حرکت شجاعانه به سوی آینده‌ای هوشمند، ایمن و کارآمد.

وقتی اسکله‌ها به انبار‌های خطرناک تبدیل می‌شوند

تصویری آشنا در برخی بنادر ما: کوهی از کانتینر‌ها که تا چشم کار می‌کند، زیر آفتاب سوزان جنوب، بی‌حرکت مانده‌اند. اسکله‌هایی که باید محل جریان سریع و پویای کالا باشند، به انبار‌های روباز و طولانی‌مدت تبدیل شده‌اند. این "فرهنگ انباشت"، خواه ناشی از بروکراسی پیچیده ترخیص، خواه کمبود ظرفیت حمل‌ونقل داخلی یا ملاحظات تجاری صاحبان کالا، یک بیماری مزمن است که راندمان بنادر ما را به شدت کاهش داده، هزینه‌ها را بالا برده و مهم‌تر از همه، ریسک‌های ایمنی را به شکل خطرناکی انباشته است؛ و در میان این کوه کالا، گاه بمب‌های ساعتی پنهان شده‌اند: کانتینر‌های حاوی مواد خطرناک (HazMat) – اشتعال‌زا، منفجره، سمی. نگهداری این مواد در نزدیکی مناطق عملیاتی، در همسایگی کالا‌های معمولی، یا بدتر از آن، در مجاورت تأسیسات حیاتی و مراکز انسانی، بازی با آتش است. انفجار اخیر، فارغ از جزئیات فنی‌اش، هشداری بود درباره پیامد‌های فاجعه‌بار سهل‌انگاری در مدیریت این مواد. آیا پروتکل‌های جهانی جداسازی (Segregation) به دقت رعایت می‌شوند؟ آیا مناطق ویژه‌ای با بالاترین استاندارد‌های ایمنی، دور از قلب عملیات، برای این مهمانان ناخوانده وجود دارد؟ آیا سیستم‌های پایش و هشدار سریع، قبل از آنکه دیر شود، زنگ خطر را به صدا در می‌آورند؟ شواهد و حادثه اخیر، نگرانی‌ها را در این زمینه تشدید می‌کند.

این انباشت و این ریسک‌ها، تنها معلول نیستند؛ آنها نشانه‌هایی از یک الگوی مدیریتی هستند که شاید دیگر پاسخگوی پیچیدگی‌ها و الزامات دنیای امروز نباشد. مدیریتی که شاید بیش از آنکه پیشگیرانه و مبتنی بر داده عمل کند، واکنشی و متکی بر روند‌های سنتی است. مدیریتی که در آن، دید جامع و لحظه‌ای بر تمام عملیات و ریسک‌های بالقوه، یک آرزوی دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد.

انفجار اخیر، یک تراژدی بود، اما می‌تواند سرآغاز یک رنسانس برای بنادر ایران باشد. فرصتی برای آموختن از گذشته، الهام گرفتن از بهترین‌های جهان و ساختن آینده‌ای که در آن، بنادر ما نه تنها دروازه‌های تجارت، بلکه نماد‌هایی از مدیریت هوشمند، ایمنی پایدار و نوآوری ایرانی باشند. این مسیر، آسان نیست و نیازمند سرمایه‌گذاری، تغییر فرهنگ و غلبه بر مقاومت‌هاست. اما هزینه ادامه مسیر فعلی، به مراتب سنگین‌تر خواهد بود

آن سوی آب‌ها، سمفونی کارایی و هوشمندی 

اما در آن سوی آب‌ها، داستان دیگری در جریان است. بنادر پیشرو جهان مانند روتردام، سنگاپور، هامبورگ و آنتورپ، سال‌هاست که این چالش‌ها را پشت سر گذاشته و وارد عصر جدیدی از مدیریت بندری شده‌اند. آنها فهمیده‌اند که در دنیای رقابتی امروز، بزرگی به تنهایی کافی نیست؛ هوشمندی، سرعت، ایمنی و پایداری، کلید‌های موفقیت هستند.

به روتردام نگاه کنید، جایی که ارکستری از جرثقیل‌ها و وسایل نقلیه خودکار، شبانه‌روز و با دقتی میلی‌متری، کانتینر‌ها را جابجا می‌کنند. اما جادوی روتردام فقط در اتوماسیون نیست؛ در "دوقلوی دیجیتال" آن است. یک کپی مجازی زنده از بندر که با داده‌های هزاران سنسور تغذیه می‌شود و به مدیران امکان می‌دهد عملیات را شبیه‌سازی کنند، گلوگاه‌ها را بیابند و بهترین تصمیم را بگیرند. سیستم یکپارچه اطلاعاتی آنها (PortBase)، مانند یک برج مراقبت هوشمند، تمام اطلاعات مربوط به کالاها، از جمله مواد خطرناک را قبل از ورود کشتی پردازش کرده و در اختیار همه ذی‌نفعان قرار می‌دهد، ایمنی و برنامه‌ریزی را به حداکثر می‌رساند.

یا سنگاپور، غول کارایی که با پلتفرم‌های دیجیتال یکپارچه‌ای مانند digitalPORT@SG™، تمام فرآیند‌های بندری و گمرکی را در یک پنجره واحد، ساده و سریع کرده است. آنها با هوش مصنوعی، زمان ورود کشتی‌ها را با دقت پیش‌بینی می‌کنند و منابع خود را به بهینه‌ترین شکل تخصیص می‌دهند. پروژه عظیم Tuas Mega Port آنها، تجسمی از آینده‌ای تمام‌خودکار و پایدار است.

هامبورگ با "بندر هوشمند" خود، جریان ترافیک را نه تنها در دریا، که در اتصال به شبکه ریلی و جاده‌ای بهینه می‌کند و همزمان، با برق ساحلی و سوخت‌های پاک، به سمت بندری سبز گام برمی‌دارد. آنتورپ، با تخصص بی‌نظیرش در مدیریت ایمن بزرگترین خوشه شیمیایی اروپا، نشان می‌دهد که چگونه می‌توان ریسک‌های عظیم را با پروتکل‌های دقیق و همکاری تنگاتنگ، مهار کرد.

درس مشترک این رهبران جهانی چیست؟ حرکت قاطع از مدیریت سنتی به مدیریت هوشمند مبتنی بر داده، اتوماسیون هدفمند، دیجیتالی‌سازی فراگیر، فرهنگ ایمنی سازش‌ناپذیر و همکاری یکپارچه. آنها دریافته‌اند که فناوری، نه یک هزینه اضافی، بلکه یک سرمایه‌گذاری حیاتی برای تضمین آینده است.

طلوع "دریا ۴.۰" و نیاز به حکمرانی داده‌محور

این تحول جهانی، نامی دارد: "دریا ۴.۰". همتای دریایی انقلاب صنعتی چهارم که با ادغام فناوری‌هایی، چون اینترنت اشیاء (IoT)، هوش مصنوعی (AI)، داده‌های کلان (Big Data) و بلاکچین، در حال دگرگون کردن تمام زنجیره ارزش دریایی است. دریا ۴.۰ به معنای بنادری است که دیگر مجموعه‌ای از سیلو‌های عملیاتی مجزا نیستند، بلکه اکوسیستم‌های هوشمند و متصلی هستند که در آن داده‌ها به صورت لحظه‌ای جریان دارند و تصمیمات بر اساس تحلیل و پیش‌بینی اتخاذ می‌شوند.

تصور کنید بنادر ما مجهز به این فناوری‌ها باشند:

سنسور‌های IoT: که بر روی کانتینر‌های HazMat نصب شده و هرگونه تغییر خطرناک دما یا فشار را فوراً هشدار می‌دهند. سنسور‌هایی که وضعیت سلامت جرثقیل‌ها را پایش کرده و قبل از خرابی، نیاز به تعمیر را اعلام می‌کنند.

هوش مصنوعی: که بهترین مکان را برای هر کانتینر در یارد محاسبه می‌کند تا از انباشت و جابجایی‌های اضافی جلوگیری شود. الگوریتم‌هایی که الگو‌های ترافیکی را تحلیل کرده و بهینه‌ترین زمان‌بندی را برای ورود و خروج کامیون‌ها پیشنهاد می‌دهند. سیستم‌هایی که با تحلیل داده‌های گذشته، ریسک‌های بالقوه ایمنی را پیش‌بینی می‌کنند.

پلتفرم‌های داده یکپارچه: که به مدیران بندر، گمرک و سایر ذی‌نفعان، یک دید کامل و مشترک از وضعیت لحظه‌ای کالا‌ها و عملیات می‌دهند و تصمیم‌گیری هماهنگ را ممکن می‌سازند.

این دیگر یک رویای علمی-تخیلی نیست؛ این ضرورتی است که ما را به سمت "حکمرانی نوین داده‌محور" سوق می‌دهد. حکمرانی‌ای که در آن، تصمیمات کلیدی، نه بر اساس حدس و گمان یا رویه‌های قدیمی، بلکه بر پایه شواهد محکم، تحلیل دقیق داده‌ها و پیش‌بینی‌های هوشمندانه اتخاذ می‌شود. حکمرانی‌ای که به جای واکنش به بحران، بر پیشگیری از آن تمرکز دارد. این مدل، پادزهر فرهنگ انباشت و ریسک‌پذیری ناخواسته است.

فراخوان اقدام – بادبان‌ها را برای نوآوری برافرازیم

پژواک آن انفجار، نباید در سکوت محو شود. اکنون زمان اقدام است. زمان آنکه با شجاعت، مسیر آینده بنادر ایران را تغییر دهیم. این تغییر، نیازمند یک اراده ملی و یک اقدام هماهنگ است. اما چگونه؟

پیشنهاد محوری: تشکیل "کارگروه مشترک فناوری‌های دانش‌بنیان برای بنادر هوشمند و ایمن". این کارگروه باید نقطه تلاقی نیاز‌های استراتژیک سازمان بنادر و دریانوردی با توانمندی‌های نوآورانه شرکت‌های دانش‌بنیان کشور باشد. جوانان نخبه و شرکت‌های فناور ایرانی، ظرفیت عظیمی برای بومی‌سازی و پیاده‌سازی راهکار‌های دریا ۴.۰ دارند. از طراحی سنسور‌های هوشمند و پلتفرم‌های نرم‌افزاری گرفته تا توسعه الگوریتم‌های هوش مصنوعی و راهکار‌های امنیت سایبری، توان داخلی می‌تواند نقش کلیدی در این تحول ایفا کند.

ماموریت این کارگروه باید فراتر از جلسات تشریفاتی باشد: تدوین یک نقشه راه ملی عملیاتی، تعریف پروژه‌های پایلوت مشخص (مانند سامانه یکپارچه مدیریت HazMat یا هوشمندسازی یک ترمینال)، تسهیل همکاری‌ها، رفع موانع قانونی و نظارت بر پیشرفت کار. این کارگروه باید موتور محرکه گذار ایران به نسل جدید بنادر باشد.

در کنار این اقدام استراتژیک، گام‌های فوری دیگری نیز ضروری است:

۱. بازنگری و تشدید فوری پروتکل‌های ایمنی HazMat: بدون هیچ‌گونه مماشات. ایمنی جان انسان‌ها و حفاظت از سرمایه‌های ملی، خط قرمز است.

۲. توسعه جهشی حمل‌ونقل ترکیبی: اتصال کارآمد بنادر به شبکه ریلی و جاده‌ای، کلید شکستن چرخه معیوب انباشت کالا است.

۳. توانمندسازی نیروی انسانی: مدیران و کارکنان بنادر باید برای کار در این محیط جدید فناورانه و داده‌محور، آموزش ببینند و آماده شوند.

از غبار تا افق

زمان آن رسیده که غبار تردید و رخوت را کنار بزنیم، بادبان‌های نوآوری را با تکیه بر دانش و توان داخلی برافرازیم و کشتی اقتصاد دریایی ایران را با قطب‌نمای داده‌محوری، به سمت افق‌های روشن‌تر هدایت کنیم. آینده بنادر ایران، و به تبع آن، بخشی مهم از آینده اقتصادی کشور، به تصمیماتی بستگی دارد که امروز می‌گیریم. بیایید تصمیمی شجاعانه و هوشمندانه بگیریم.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب