چطور تهران برای منتقدانش یکباره دوست داشتنی‌تر شد؟

چطور تهران برای منتقدانش یکباره دوست داشتنی‌تر شد؟
پویش «تهران دوست‌داشتنی» با موجی از تبلیغات هماهنگ و حضور چهره‌های پرمخاطب در فضای مجازی آغاز شد، اما پشت این ظاهر پرزرق‌وبرق، شواهدی از نبود شفافیت، آمارهای متناقض و چرخش‌های مشکوک به چشم می‌خورد.

به گزارش خبرنگار آنا - محمدامین علامه؛ تهران ناگهان «دوست‌داشتنی» شد. نه در خیابان‌ها اتفاقی افتاده بود، نه طرحی بزرگ به پایان رسیده بود، تنها چیزی که تغییر کرده بود، لحن چهره‌های پرمخاطب شبکه‌های اجتماعی بود؛ همان‌هایی که تا دیروز به عملکرد شهرداری می‌تاختند، حالا با لبخند از زیبایی‌های پایتخت می‌نوشتند. یک پویش، یک نام خوش‌آهنگ و ده‌ها پیام هماهنگ. اما پشت این تصویر براق، چه حقیقتی پنهان است؟ آمار‌های متناقض، چرخش‌های ناگهانی و یک پرسش ساده، اما جدی: «تهران چه زمانی و چگونه دوست‌داشتنی شد؟»

از منتقدان دیروز تا مبلغان امروز؛ پشت‌پرده یک چرخش تبلیغاتی

یکی از نکات جنجالی در جریان کمپین «تهران دوست‌داشتنی»، فهرست بلندبالای چهره‌هایی بود که به شکل ناگهانی و هماهنگ به تبلیغ این پویش پرداختند. بسیاری از این افراد در گذشته از تندترین منتقدان شهردار فعلی تهران، علیرضا زاکانی، بوده‌اند. سابقه این چهره‌ها در فضای مجازی شامل توهین، تخریب و تمسخر عملکرد مدیریت شهری بوده است. اما اکنون، بی‌هیچ توضیحی، در قامت مبلغان فرهنگی شهرداری ظاهر شده‌اند.

نوع محتوای منتشرشده، زمان‌بندی دقیق پست‌ها، لحن یکدست تبلیغاتی، و استفاده از کلیدواژه‌های مشترک، همگی نشانه‌هایی از یک عملیات تبلیغاتی سازمان‌یافته را به ذهن متبادر می‌کنند. بررسی‌ها نشان می‌دهد این کمپین نه فقط در فضای مجازی، بلکه از طریق بیلبورد‌های شهری، تبلیغات تلویزیونی، تیزر‌های سینمایی با چهره‌های تأثیرگذار اجرا شده است.

کمپینی با چهره‌ای دوگانه؛ از ادعای موفقیت تا ابهام در شفافیت

در کنار این موج تبلیغاتی، شهرداری تهران در گزارشی رسمی از موفقیت چشم‌گیر این پویش خبر داده است. بنا بر آمار ارائه‌شده، ۶۵.۴۲ درصد از مردم نسبت به این پویش احساس مثبتی داشته‌اند و ۸۰.۳۱ درصد نیز نام «تهران دوست‌داشتنی» را عنوانی زیبا و جذاب ارزیابی کرده‌اند.

اما بررسی دقیق‌تر همین گزارش، با داده‌هایی مواجه می‌شود که خلاف این ادعا‌ها را نشان می‌دهد. تنها ۴۹.۶ درصد از شهروندان گفته‌اند نگاهشان نسبت به تهران پس از این پویش بهتر شده است، و جالب آن‌که ۴۶.۸۵ درصد اصلاً تبلیغات این پویش را ندیده‌اند. یعنی تقریباً نیمی از جمعیت آماری، با پویشی که این‌چنین از موفقیتش گفته شده، حتی روبه‌رو هم نشده‌اند.

همچنین اعداد ارائه‌شده، با دقتی بالا (مانند ۶۵.۴۲ درصد)، بدون ارائه جزئیاتی مانند میزان خطا، نرخ پاسخ‌گویی، روش تحلیل آماری و اعتبار ابزار‌های سنجش منتشر شده‌اند؛ نکاتی که نبودشان اعتبار گزارش را به شدت کاهش می‌دهد.

پروژه‌ای اجتماعی یا هزینه‌ای بی‌پاسخ؟

تاکنون شهرداری گزارشی دقیق از هزینه‌های صرف‌شده برای اجرای این برنامه منتشر نکرده است. در حالی که هزینه‌های تبلیغاتی در این سطح، باید در قالب گزارش‌های عمومی و شفاف ارائه شود.

در فقدان شفافیت، چنین پروژه‌هایی نه‌تنها در تغییر نگرش شهروندان ناکام می‌مانند، بلکه به ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به عملکرد‌های سیاسی بدل می‌شوند. «تهران دوست‌داشتنی» شاید برای برخی چهره‌ها فرصت اقتصادی بوده، اما برای افکار عمومی، به نشانه‌ای از بی‌اعتمادی و ناهمخوانی میان آمار و واقعیت تبدیل شده است.

«تهران دوست‌داشتنی» عنوانی دلنشین دارد، اما وقتی نیمی از مردم آن را ندیده‌اند و نیم دیگر درستی آمارهایش را زیر سؤال می‌برند، نمی‌توان آن را موفقیتی مردمی دانست.

تهران برای آن‌که واقعاً دوست‌داشتنی شود، بیش از نام‌گذاری‌های جذاب و تصویرسازی‌های مجازی، نیازمند سیاست‌هایی شفاف، پاسخ‌گو و مبتنی بر خواست واقعی مردم است؛ نه پویش‌هایی پرزرق‌وبرق که بیشتر از دل فایل‌های تبلیغاتی بیرون آمده‌اند تا از دل کوچه‌ها و خیابان‌های شهر.

در پایان باید گفت یکی از آسیب‌های فضای مجازی و رسانه‌ای کشور وجود افرادی است که با منافع شخصی خود تبدیل به منتقد یا حامی جریانی می‌شوند. در این مواقع وجوب آموزش سوادرسانه‌ای برای مخاطب فعال بیش از پیش احساس می‌شود.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا